«سرزمین دیر» حاصل نگاه عاشقانه است. نگاهی عاشقانه و سرشار از عاطفه که شاعر مانند سوارکاری ماهر اسب سرکش را به بند میکشد ومیتازاند.
شاعر در یکی از شعرها مینویسد که «مردی مخفیانهترین ساعات پنجره را دلواپس رویا کرد» یا «کسی در من آرام میشود/ قلبم پایش را از گلویم بلندتر میکند/خلاصه میشوی در صدام». شاعر در این مجموعه از شعر مدرن بهره میبرد اما با تکنیک و صناعت مدرن کار سرایش را شلوغ نمیکند و از عهده سرودن شعری همه فهم بر میآید.»
در یکی از شعرهای این کتاب با عنوان «گداز» میخوانیم:
«این قهوه پوسه پوسته بر درختهای جنگلات
این سرخ رو گرفته در غنچهها صبور
این دشت سر گذاشته بر تاب سنگها
این موج سر به زیر
اینها کنارههای خیس مناند
بارید و قطره قطره و یک ریز
در سرزمین تو»
و در شعری دیگر میخوانیم:
«به زیبایی رحم کن
وقتی که آینه با سوال چشمهات
شکست میخورد
من تمدنی آواره در اثرت بودم
چون آوازی افتاده از دهان
از رودکی به فارسی روشن گریستهام
با دو گیسی که خاکسترم خواست
در باد هلهله هستم
حالا
این دو بومی چرخزن گرد آتش که منام
این دو ساحر وردخوان پای نالهای که منام
این دو را برای شبی لااقل
آرام کن»
مجموعه شعر «سرزمین دیر» بهار امسال(1394) در شمارگان هزار و 100 نسخه به قیمت هفت هزار و 500 تومان از سوی مرکز نشر آسا منتشر شده است.
نظر شما