آسیبشناسی کتابهای طب سنتی از نگاه متخصصان/ 10
قاسملو: طب سنتی معرف تنها بخشی از دانش پزشکی دوره اسلامی است/ کدام جامعه با چند کتاب خوددرمانی میکند؟!
فرید قاسملو، عضو هیأت علمی بنیاد دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، با تقسیمبندی ادبیات علمی تولید شده در حوزه متون دانش پزشکی در سه دسته گفت: اصطلاح طب سنتی معرف ادبیات علمی دانش پزشکی دوران اسلامی نیست زیرا تنها بخشی از دانش این دوره را دربر میگیرد؛ دانشی که مرهون دانشمندان نیست؛ بلکه مرهون عوام مردم است.
آقای قاسملو بهنظر میرسد تولید ادبیات علمی در زمینه متون پزشکی دوره اسلامی چشمگیر است؛ بنابراین بررسی کیفی و کمی این ادبیات علمی بهعنوان یک ضرورت تلقی میشود. ادبیات علمی را که در زمینه طب سنتی تولید میشود باید در چه حیطه موضوعی نامید؟
واژه طب سنتی برای این ادبیات علمی مناسب نیست، چراکه اصطلاح طب سنتی معرف تنها بخشی از دانش پزشکی دوره اسلامی است که مرهون دانشمندان نیست؛ بلکه مرهون عوام مردم است.
اصطلاح دانش پزشکی دوره اسلامی، مربوط به پیش از قرن دوازدهم هجری است. بعد از این دوره شاهد ورود علوم نوین و از جمله پزشکی به ایران و سایر سرزمینهای اسلامی هستیم. پیش از قرن 12 با شکلگیری تمدن اسلامی، ادبیات علمی از سرزمینهای دیگر ترجمه و ادبیات علمی جدید تولید شد. دانش پزشکی دوره اسلامی سه گونه است؛ نخست آموزههای دینی که ادبیات علمی بسیار وسیعی دارد مانند «طبالنبی»، «طبالائمه»، «طب الارضا» و «طب الصادق». دوم دانش پزشکی است که دانشمندانی مانند رازی و ابنسینا، آراء دانشمندان ایران، هند و یونان را اخذ، ترجمه و درهم آمیخته و یک پزشکی جدید را پدید آوردهاند.
سومین گونه این دانش پزشکی، ریشه در دادههای دانشی ندارد، بلکه برآمده از یک سنت شفاهی تجربی است؛ سنتی که مادربزرگها بهتر از همه آنرا میشناسند و هنوز هم وجود دارد. این دانش پزشکی الزاما از طریق یک پزشک منتقل نشده است، بلکه مردم نواحی مختلف با ادراکی که از تجربه برآمده از نظام جغرافیایی حاکم بر محل بهوجود آمده، توانستهاند خودشان را مداوا کنند. گونه سوم با عنوانهای طب سنتی، طب مردم پایه، طب عوام و طب فولكلوريك مشهور است. طب سنتی معرف گونه سوم است.
چرا تولید ادبیات علمی مربوط به دانش پزشکی دوره اسلامی زیاد است؟
پاسخ به این پرسش خیلی ساده است، چراکه اقتصاد این بخش از حوزه نشر بسیار قوی است. هر بخش از دانشهای مختلف که ارتباطی با پزشکی داشته باشد، بهطور بالقوه دانش ثروتمندی است، چراکه دانش پزشکی دانشی ثروتمند است. بنابراین دانش مربوط به تولید ادبیات علمی دوره اسلامی نیز ثروتمند است. در بیان دلایل ثروتمند بودن این حوزه میتوان گفت که دولت هر ساله بودجه کلانی را به نظام بهداشتی و درمانی کشور تزریق میکند و خود به خود بخشی از این بودجه وارد پزشکی دوره اسلامی میشود، چراکه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بهعنوان نماینده دولت، بیش از 10 سال در زمینه پزشکی دوره اسلامی در حال سرمایهگذاری است. علاوه بر این، وزارتخانه به تأسیس دانشکدههای طب سنتی اقدام کرده است. وزارت بهداشت در حال تربیت یک نسل از پزشکان است تا از امکانات بومی کشور برای نظام درمانی استفاده کنند. این موضوع نیز بیش از 30 سال مورد تأکید سازمان بهداشت جهانی بوده است. سازمان بهداشت جهانی معتقد است که اگر هر کشوری 10 درصد روی دادههای بومی خود در زمینه پزشکی سرمایهگذاری کند، تا 30 درصد میتواند در بودجه بهداشت و درمان خود صرفهجویی کند. این سازمان اعلام کرده که بیمار در انتخاب پزشک خود باید دموکراسی داشته باشد.
پیشبینی میشود که در چند سال آینده بیش از 20 دانشکده طب سنتی در سراسر کشور خواهیم داشت. بنابراین با دانش آموختهشدن نخستین دانشجویان این دانشکدهها، شاهد تولید یک چرخه ادبیات علمی هستیم. دانشجویانی که وارد عرصه علمی شدهاند نیاز به متون آموزشی دارند و از سوی دیگر مدرسانی که به تولید این متون علمی تمایل دارند و در نهایت یک نظام مالی از این جریان حمایت میکند، این عوامل خود به خود موجب میشود ادبیات علمی تولید شده در عرصه پزشکی دوره اسلامی در 10 سال گذشته به طرز شگرفی افزایش پیدا کند.
با نگاه تاریخی به ادبیات علمی تولید شده یعنی مقایسه تولید ادبیات علمی در رشته طب سنتی با سایر رشتههای دوره اسلامی به این نتیجه میرسیم که بهعنوان مثال در زمینه نجوم دوره اسلامی، دانشجویان بیشتر و در عین حال پژوهشگران آزاد در زمینه تاریخ نجوم بسیار بیشتر از تاریخ پزشکی است. از سوی دیگر سابقه تولید ادبیات علمی در زمینه نجوم در مقایسه با پزشکی دوره اسلامی بیشتر است. علیرغم این موضوع، ادبیات علمی تولید شده در زمینه پزشکی دوره اسلامی به لحاظ آماری از تولید ادبیات حوزههای نجوم، ریاضی، طبیعیات، شیمی و فیزیک دوره اسلامی بیشتر است.
کیفیت منابع این حوزه را با توجه به دیدگاه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گسترش دانشکدهای طب سنتی چطور ارزیابی میکنید؟
پاسخ به این پرسش کثیرالوجه است. نخست مبادا از عرایض بنده این طور استنباط شود که پیشنهاد من تأسیس یک نهاد نظارتی یا ناظر کیفی در این حوزه از نشر است؛ خیر. من معتقدم اقتصاد نشر باید کاملا آزاد باشد. هیچگونه نهاد نظارتی ولو نظارت استصوابی نباید وجود داشته باشد، بلکه این جامعه است که باید راجع به خوب و بد تصمیم بگیرد. کیفیت، معنای تَوسعی است و باید در سه بستر تألیف، ترجمه و تصحیح دیده شود و بهصورت تفکیک شده درباره کیفیت آنها نظر داده شود. بدون تردید هیچیک از این کتابها قرار نیست در نظام آموزشی بهداشت و درمان کشور محل ورود داشته باشند، بلکه این منابع بیشتر یک جمعآوری از آراء گذشتگان است. آیا در تربیت نسلی از پزشکان میتوانیم به این کتابها اعتماد کنیم یا نه؟
بسیاری از مخاطبان کتابهای موجود در بازار براساس محتوای این منابع به خوددرمانی اقدام میکنند؟ با این حال شما به نبود یک نهاد نظارتی برای بررسی صحت و اعتبار این کتابها معتقدید؟
در اینصورت باید به فکر حذف صنف چاقوسازان زنجان باشیم. البته تمثیل بدترین شیوه بحث است، اما به یک مثال اشاره میکنم. با فکر احتمال ضرر، باید از انتشار کتابهای شیمی جلوگیری کنیم، چراکه مردم ممکن است براساس این کتابها زهر بسازند و خلایق را بکشند. تکرار میکنم بهطور کلی با هرگونه نظارت در فرایند تولید کتاب در کشور مخالفم، چراکه جامعه باید خودش تصمیمگیرنده باشد. اگر حفظ جان برای افراد به قدری بیارزش است که برای معالجه یا پیشگیری، براساس محتوای چند کتاب رفتار میکند، پس تکلیف ما با دستگاه عریض و طویل وزارت بهداشت چیست؟
دغدغه شما ناشی از یک درصد تفسیر و استفاده نادرست از این ادبیات علمی است. اگر راهکار توسعه دانش در کشور راهکار سالمی نباشد، نخستین رفتارها، کجرفتارترین رفتارها میشود. بنابراین بهتر است بگوییم چرا مردم باید به این ذهنیت برسند که علیرغم وجود عرصه وسیع بهداشت و درمان، به فکر خوددرمانی یا پیشگیری براساس چند کتاب باشند؟ تولید ادبیات درمانی، نباید محصور و نگران جنبههای نظارتی باشد، بلکه مصرفکننده باید از قوه تعقل خود برای انتخاب استفاده کند. فراموش نکنیم که خِرد جامعه بههیچوجه اشتباه نمیکند. اگر خِرد جمعی بد سوق داده شود، بد واکنش نشان خواهد داد، اما هیچوقت اشتباه نمیکند.
اجازه دهید صدها کتاب درباره سنگدرمانی، حجامت، زالو درمانی و ... منتشر شود، اما تکلیف فرایند بهبود و درمان من و شمار را، جامعه پزشکان که نماینده وزارت بهداشت و درمان هستند، مشخص کنند. چرا جامعه باید به این نتیجه برسد که میتواند با خرید چند کتاب در اندازههای یک بهیار به خوددرمانی اقدام کند؟ به وسیله ممیزی راههای انتقال آگاهی مسدود شده است. فراموش نکنیم که ممیزی در جامعه موجب فساد میشود. خوشبختانه در عرصه طب سنتی، این فساد ایجاد نشده است، چراکه مردم درباره سلامت خودشان با کسی شوخی ندارند.
با توجه به دیدگاهی که درباره ممیزی دارید، نویسنده کتابهای این حوزه باید حائز چه ویژگیهایی باشد؟
چرا بر نوشتن انگشت میگذارید؟ در عرصه تولید ادبیات علمی طب سنتی، نوشتن کوچکترین بخش و ترجمه و تصحیح از مباحث مهم و قابل توجه است. فردی که در این عرصه به تألیف، ترجمه یا تصحیح اقدام میکند، برای چه مخاطبی به تولید دست میزند؟ بنابراین شخص تولیدکنندهای که در هر عرصهای که قلم میزند تصحیح، ترجمه یا تألیف باید متخصص باشد.
لطفا بیشتر توضیح دهید.
ردهبندی، یکی از روشهای بررسی کیفی ادبیات علمی تولید شده در زمینه دانش پزشکی دوره اسلامی ظرف 10 سال گذشته است. نخست باید این ادبیات علمی از نظر موضوعی ردهبندی شود. همانطور که گفتم این آثار در سه حوزه تألیف، ترجمه و تصحیح قابل تقسیمبندی هستند. در تصحیح ادبیات علمی تولید شده در قرون گذشته، بازنویسی، شرح و قابل تطبیق با ادبیات امروز میشود. در یک بررسی متوجه شدم در کتابخانههای ما بیش از سه هزار کتاب بهصورت نسخه خطی در زمینه پزشکی دوره اسلامی وجود دارد. چند سال پیش کتاب مهمی در زمینه دوره اسلامی به زبان فارسی تصحیح شد. مصحح پزشک خبرهای بود، اما پزشک و متنشناس و نسخهشناس نیست و به همین در حین تصحیح، «جاحظ» را حافظ قرائت و در کتابش یک استناد پزشکی به حافظ کرده است. چرا؟ چون «جاحظ» را نمیشناخته است، چون مصحح یک پزشک است و به تمدن ایران آشنایی نداشته است. باید از خود میپرسید که ردپای حافظ در یک متن گیاهشناسی قرن 11 چگونه باید باشد.
در عرصه ترجمه هم نخستین موضوع، احاطه به دانش مبدأ و دوم احاطه به اصطلاحات عصر موردنظر است؛ مانند اصطلاحات فنی، یعنی انواع واژگانی که متبادرکننده بیماری، یک اصطلاح و یا یک فرایند کیفی و کمی در پزشکی دوره اسلامی هستند. اسم افراد نیز بسیار حائز اهیمت است. تألیف نیز بخش بسیار وسیعی مانند سنگدرمانی، حجامت، عسل درمانی و... است. تأکید میکنم که با هرگونه ممیزی مخالفم و معتقدم که کتاب باید منتشر شود و جامعه باید هوشیار شود تا درباره این کتابها چگونه عکسالعمل نشان دهد.
این هوشیاری چطور شکل میگیرد؟
بهطور طبیعی هیچ جامعهای از بیرون هوشیار نمیشود. هوشیار شدن جامعه بخشی از نظام اجتماعی بسیار بزرگ است که نیازمند یک ناظم است، تا ایدهآلها را به جامعه تزریق کند. در حوزه تولید ادبیات علمی در زمینه متون پزشکی دوره اسلامی در گام نخست، نبود هرگونه ممیزی، توجه به فرایند اقتصاد آزاد و سوم تأکید بر این نکته که کسی قرار نیست با مطالعه چند کتاب توانایی درمان در حد یک بهیار پیدا کند، مهم است.
بسیاری از افراد بر اثر آموزش به این آگاهی رسیدهاند، اما یک زن خانهدار چطور این آگاهی را کسب کند؟
این همان فسادی است که از ممیزی میآید. بهخاطر جریان فاسد در نظام بهداشت، درمان کشور گران است، پوششهای بیمهای وجود ندارد و کمترین خدمات را ارائه میکنند و به دلیل متلاشی شدن بیمه، بخش عمده نقش حمایتی بیمه یعنی پیشگیری فراموش شده است. بنابراین آن زن خانهدار اگر از حمایت بیمهای مطمئن باشد و برای یک پرسش ساده مجبور به صرف وقت و هزینه مادی نباشد، هیچوقت به سراغ این کتابها نخواهد رفت؛ همه این موارد به اقتصاد وابسته است. اگر اقتصاد نشر سالم باشد، اجازه تولید این کتابها را نخواهد داد. توجه داشته باشید، این اقتصاد اجازه بروز میدهد اما چون جامعه استقبال نمیکند خود به خود از بین میرود. بنابراین آن خانم خانهدار به این نتیجه میرسد با استفاده از این کتابها خوددرمانی کند.
به بحث برگردیم. درباره ویژگیهای تألیف در این حوزه ادامه دهید.
مایلم اینطور ادامه دهم که ما باید عرصهها را تقسیمبندی کنیم. شخصی که کتاب سادهای درباره عسل درمانی و فواید عسل مینویسد، یک مؤلف است و شخصی که گنجواژهای از واژگان دوره اسلامی استخراج میکند، هم یک مؤلف است. هر دو در یک عرصه مساوی به تولید دانش و محتوای کتاب اقدام میکنند و باید اجازه داد هر دو بدون هیچگونه ممیزی کار خود را انجام دهند. پرداختن به عرصههای مختلف تولید محتوا در نظام پزشکی دوره اسلامی به قدری وسیع است که در این زمان کوتاه قابل بررسی نیست، فقط کافی است یک ردهبندی داشته باشیم. براساس نظام کتابخانهای کنگره، نظام پزشکی دوره اسلامی را از یک شماره در کنگره به 800 شماره گسترش دادم. البته خیلی بیشمار میتوان گسترش داد. دست کم در 800 دامنه موضوعی میتوانیم بحث کنیم.
درباره اعتبار منابع گونه پزشکی مذهبی که به دست ما رسیده، چه نظری دارید؟
ادبیات علمی این دسته منابع از نظر تعداد بسیار قوی و البته بسیار باسابقه است، در حالیکه 14 قرن دانش پزشکی دوره اسلامی داریم، 14 قرن هم ردیابی دانش پزشکی مذهبی داریم. اما پرسش اینجاست که چرا باید درباره آنها داوری کنیم؟ منابعی مانند «طب النبی»، «طب الصادق»، «طب الرضا» و «طب الائمه» که عرصههای مختلف نظام بهداشت و درمان آن عصر را براساس دین بهعنوان یکی از ارکان جوامع تبیین کرده است، این منابع آیینه تمامنمای تقابل بین دین و طب در قرون مختلف است. در قرن نخست «طب الرضا»، در قرن دوم «طب الائمه» و تا قرن ششم «طب النبی» که از سوی «ابن قیم الجوزیه» نوشته شده است؛ باید به این ادبیات علمی احترام گذاشت. نباید از این منظر نگاه کرد که چقدر از احادیث «طب النبی» متواتر به حضرت رسول (ص) و چه تعداد بعدها جعل شده است. این منابع ثمره از نظام فکری پزشکی دوره اسلامی در 14 قرن گذشته است که همواره یک بخش از مشروعیت خود را در دین پیدا میکرده است، بنابراین نباید اعتبار این منابع را داوری کنیم. از سوی دیگر باید توجه کنیم که ما یک روزی به یک پیکره واژگانی از پزشکی دوره اسلامی احتیاج داریم. پیکره واژگانی یک مجموعه تمامی واژگانی است که در این دانش وسیع وجود داشته و این ادبیات در ترسیم آن پیکره واژگانی نقش دارد. از سوی دیگر آیا ما میتوانیم درباره پزشکی عوام بهعنوان یک گونه دانش پزشکی دوره اسلامی اینگونه داوری کنیم؟ یا میتوانیم درباره منابعی از ابنسینا و رازی هم داوری کنیم؟ نه. در عرصه تکمیل تاریخ و در عرصه تکمیل تاریخ علم، باید یک فرایند صعودی ببینیم.
درباره نقد این منابع، چه دیدگاهی دارید؟
به خاطر داشته باشید که اگر جامعه بهسامان باشد، فرایند نقد هم خود به خود شکل میگیرد. فراموش نکنید که جامعه همیشه از کیان خود دفاع میکند. تکرار میکنم که خرد جمعی اشتباه نمیکند. اگر خرد جمعی را بد سوق دهیم، بد واکنش نشان میدهد، اما اشتباه نمیکند. بنابراین اگر این چرخه با محوریت اقتصاد نشر سالم باشد، خود به خود جریان نقد پدید میآید. مؤلف اگر بهدنبال دفاع از کیان اسم خود است، باید مراقب باشد تا اشتباه نکند و منتقد هرچند منتقد ریزبینی باشد، کمتر میتواند ایرادی از محتوای کتاب پیدا کند، تا اینکه مؤلف به یک نظام فاسد تکیه بزند و به امید یک فرایند حمایتی بدون هیچگونه وسواس کتاب منتشر شود.
مروری بر پرونده
نویسنده و متخصص طب سنتی، با اشاره به وضعیت آشفته نشر حوزه طب سنتی در ایران گفت: در دو بخش نشر دولتی و دانشگاهی، ممیزان آشنا با موضوع طب سنتی در کشور وجود ندارد. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر محمد دریایی را اینجـــــــــا بخوانید.
عضو گروه مؤلفان دائرهالمعارف تاریخ پزشکی اسلام و ایران در فرهنگستان علوم با تأکید بر لزوم دخالت وزارت بهداشت در فرایند تولید کتاب در حوزه طب سنتی گفت: امروزه جریانهایی در حوزه کتابهای طب سنتی شکل گرفته که موجب ایجاد بازار سودجویی برای برخی افراد شده است. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر یوسف بیگباباپور را اینجــــــــــا بخوانید.
ناشر، مترجم و مصحح کتابهای حوزه طب سنتی معتقد است: افرادی که میخواهند در این حوزه دست به قلم ببرند، علاوه بر آشنایی با زبان مبداء یعنی عربی، باید به زبان مقصد یعنی فارسی نیز با هدف انتقال بهتر مفاهیم این حوزه آشنایی کامل داشته باشند. متن کامل گفتوگوی خبرنگار ایبنا با دکتر احسان مقدس رااینجــــــــــا بخوانید.
انتشارات آرمان رشد، دو کتاب «دفاع از حریم طب سنتی ایرانی» و «ویژگیهای طب اسلامی ایرانی» را به قلم محمد دریایی، متخصص حوزه طب سنتی منتشر کرد. گزارش کامل معرفی این دو کتاب جدید حوزه طب سنتی در (ایبنا) را اینجــــــــــا بخوانید.
محقق علوم طبیعی و عضو انجمن داروهای طبيعی آمريكا، بااشاره به تلاشهای گسترده در حوزه تصحیح متون کهن طب سنتی گفت: در حوزه نشر طب سنتی بهویژه بعد از سال 85، شاهد یک انفجار و تحول بزرگ بودهایم. متن کامل گفتوگوی خبرنگار ایبنا با دکتر امید رجبی کبود چشمه را اینجــــــــــــا بخوانید.
مصحح کتابهای «الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه» و «ذخیره خوارزمشاهی» با اشاره به ریشه طب سنتی در فلسفه روح و بدن گفت: مصحح باید تلاش کند کهنترین نسخهها را در اختیار داشته باشد، در غیر اینصورت چندین نسخه را با هم مقایسه کند تا سره از ناسره تفکیک شود. متن کامل گفتوگوی خبرنگار ایبنا با دکتر حسن تاجبخش را اینجـــــــــــا بخوانید.
مدیر انتشارات سفیر اردهال، با اشاره به وجود موضوعات بکر در حوزه نشر طب سنتی گفت: با توجه به تمایل ناشران غیر تخصصی به فعالیت در حوزه طب سنتی، بهنظر میرسد نشر طب سنتی لوث شده است. متن کامل گفتوگوی خبرنگار ایبنا با حسین عابدینی را اینجــــــــــــــا بخوانید.
مشاور معاون آموزشی وزارت بهداشت با تأکید بر لزوم شکلگیری جریان نقد کتابهای طب سنتی گفت: با ایجاد سد ممیزی برای کتابهای عمومی طب سنتی، آن هم از سوی مرجعی که ممیزی آثار جزو وظایف پیشبینی شدهاش نیست، موافق نیستم. متن کامل گفتوگوی خبرنگار ایبنا با دکتر محمدعلی محققی را اینجـــــــــــــا بخوانید.
مدیر انتشارات چوگان، ضمن اشاره به لزوم حمایت نهادهای دولتی از نشر تخصصی طب سنتی گفت: منبع کتابهای حوزه طب سنتی برای مخاطب عام ایرانی، طب چینی و هندی است. متن کامل گفتوگوی خبرنگار ایبنا با دکتر محمدجواد محسنی را اینجــــــــــــا بخوانید.
نظرات