شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۷
امبرتو اكو: ما تنها موجوداتی هستيم كه به مرگ با خنده واكنش نشان می‌دهيم

«امبرتو اكو»، نويسنده ايتاليايي و استاد نمادشناسي (Semiotics) در دانشگاه «بولگانا» شب گذشته در سن 84 سالگي بر اثر عارضه سرطان درگذشت. به مناسبت فوت اين نويسنده و استاد دانشگاه ايتاليا گفت‌وگويي را كه وي در سال 1996 انجام داده منتشر کرده‌ایم که می‌خوانید.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از سايت رسمي اين نويسنده، تا كنون بيش از 20 ميليون نسخه از رمان‌هاي «اكو» در جهان به فروش رفته است؛ از جمله آثار مشهور اين نويسنده ايتاليايي «نام گل سرخ» است كه از روي آن فيلمي با بازي «شون كانري» و «كريستين سلاتر» ساخته شد. بيشتر اثار اين استاد نمادشناسي آكنده از نمادها و نشانه‌هاي آشكار و پنهان است كه ريشه در مسيحيت و نمادهاي كهن دارد.
 
آن‌چه در پی می‌آید گفت‌وگويي است كه با وي در سال 1996 انجام شده است.
 
رمان‌هاي شما محبوبيت زيادي دارند اما مردم نمي‌توانند آن‌ها را يكجا بخوانند. اين موضوع شما را اذيت نمي‌كند؟
 
بايد اعتراف كنم كه كتاب‌هايي هستند كه من خيلي دوست دارم اما نمي‌توانم آن‌ها را يكجا بخوانم. اين كه شما مي‌گوييد زماني رخ داد كه «نام گل رز» منتشر شد؛ رماني بسيار سخت و پر از نقل‌وقول‌هايي به زبان لاتين كه موفقيت خوبي داشت. اين كتاب اين افسانه را بر سر زبان‌ها انداخت كه رمان «نام گل سرخ» كتابي غيرخواندني است. من كه راضي هستم.
 
اگر ما كتاب‌هاي شما را به اشكال ساده‌تري درآوريم، «نام گل سرخ» يك اثر جنايي رمزآلود است و «آونگ فوكو» يك رمان توطئه‌آميز. كتاب «جزيره روز گذشته» را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
 
بيش از هر چيز اين رماني است كه شما در آن مي‌توانيد داستان‌هايي را بخوانيد. در دو بخش نخست با يك داستان كارآگاهي رمزآلود مواجه هستيد. با وجود این در آن جزئيات متافيزيكي هم وجود دارد؛ بعضي پرسش‌هاي مهم درباره حقيقت و نظم جهان. در اين حالت، بايد گفت كه اين رمان سوم من نيز دنباله ديگر رمان‌هاست.
 
تمامي سه كتاب نخست من رمان‌هاي فلسفي هستند. نيويورك تايمز بسيار لطف داشت كه نوشت اين‌ها در خط داستان‌هاي «ولتر» و «جاناتان سويفت» حركت كرده‌اند؛ هرچند متفاوت هستند. دو رمان نخست داستان‌هايي درباره فرهنك را بازگو مي‌كنند.
 
هميشه از خودم مي‌پرسيدم كه آيا مي‌شود آزادانه درباره طبيعت سخن گفت. همين‌جا بود كه موضوع يك جزيره به ذهنم رسيد؛ جزيره‌اي در اقيانوس آرام كه از دست بشريت به‌دور مانده بود. با توجه به شخصيت من بسيار هيجان‌انگيز است كه براي نخستين بار به آن‌جا بروم (نه‌تنها براي من بلكه براي تمامي نوع بشريت) و ديدن چيزهايي كه پيش از اين چشم هيچ انساني به آن‌ها نيافتاده و معناي اسمي براي آن‌ها ندارد.
 
براي من بسيار هيجان‌انگيز بود كه داستاني را به جاي استفاده از اسامي از طريف استعاره بيان كنم. از منظر دانش نمادشناسي من اين تجربه‌ای جالب بود.
 
هميشه براي من تفكربرانگيز بود كه حضرت آدم با چه وظيفه هيجان‌انگيزي مواجه بود وقتي خداوند از او خواست تا روي اشيا نام‌گذاري كند. به نظر شما حضرت آدم از كجا آغاز كرد؟
 
مي دانيد كه آخرين كتاب‌هاي علمي من درباره مشكلاتي بود طي 2 هزار سال تمدن بشري وجود داشت. اين‌كه زبان حضرت آدم چه بود؟ يك زبان كامل؟ چرا كه حكايت اسطوره‌اي وجود دارد كه مي‌گويد نام‌گذاري اسم خرگوش توسط حضرت آدم توصيف كننده ايده واقعي خرگوش بوده است.
 
اين يك نظر آرمان‌شهري است؛ ما دوست داريم كه زبان ما ابزار انتقالي باشد كه به‌وسيله آن بتوانيم طبيعت چيزها را درك كنيم.
 
اما آيا به نظر شما در «نام گل سرخ» شما اين را مطرح نكرديد كه اين ايده‌ها براي «جورج»، كتابدار نابينا اصلا مهم نبوده است؟ او آدم بدذاتي است.


آيا فكر مي‌كنيد كه «ويليام بسكرويل» در اين رمان هيچ نظرگاهي ندارد؟ جرج آدم بدذاتي نيست او يكي از قهرمانان است ... او بيان كننده زاويه ديد خاصي از زمان خود است اما من او را بدذات نمي‌دانم. او در مواجهه به با دو ديگاه جهاني قرار دارد؛ يكي از آن‌ها ديدگاه جهاني ايده‌ها است.
 
و ايده‌هايي هستند كه در جهان مدرن خطرناك به‌شمار مي‌آيند همان‌گونه كه در رساله ارسطو در سال 1327 درباره خنده گفته شده بود؟
 
حتي زمانه ما هم پر است از استبداد كه كتاب‌ها را مي‌سوزانند. معناي آن چيست؟ ما هميشه تمايل داريم تا چيزي را خراب كنيم.
 
حتي امروزه ما با چالش‌هاي ادامه داري بين آدم‌هايي كه فكر مي‌كنند برخي متون بسيار خطرناك هستند و بايد آن‌ها را نابود كرد مواجهيم. بنابراين داستان من مختص زمان خاصي نيست حتي اگر در قرون وسطي رخ داده باشد. دنيا بهتر از گذشته نيست.
 
حتي اين روزها كساني هستند كه درباره اين‌كه اگر اجازه دهيم اطلاعات خاصي روي اينترنت منتشر شوند خوب است يا بد سخن می گویند؛ این‌که آيا اجازه داريم تا به مردم اجازه دهيم كه از طريق اينترنت به ديگران بياموزند چگونه خودكشي كنند، يا بمب بسازند؟ ما هميشه نگران هستيم كه متون ترسناكي وجود دارند.
 
در سال 1995 شما گفتيد كه از شبكه اينترنت استفاده نكرده‌ايد؛ هموز هم استفاده نمي‌كنيد؟
 
من موج سوار هستم. از اينترنت استفاده مي‌كنم فقط وقتي دنبال چيزي هستم که به آن نیاز دارم. مي‌توانم در عرض 10 تا 15 دقيقه وقت صرف كنم تا كنجكاوي خود را برطرف كنم. تمامي شب را هم‌چون يك معتاد پارانوئيد وقت براي اينترنت نمي‌گذارم. اميدوارم ديگران هم چنين كاري را انجام دهند.
 
كدام يك شما را بيشتر راضي مي‌كند؛ كار دانشگاهي وعلمي، رمان يا حتي نوشتن مقاله در روزنامه؟


فرقي ندارد. هنگامي كه درگير كاري يا وظيفه‌اي مي‌شويد مي‌توانيد با حس و حالي عالي آن را انجام دهيد. در يك لحظه من ممكن است مقاله‌اي فني بنويسم. متاسفانه در اين مورد من خلاق نيستم. بايد چيزي بگويم؛ حتي اگر حقيقت نداشته باشد حداقل لازم است معقول باشد. (مي‌خندد)


در «نام گل سرخ» بحث بسيار جدي وجود دارد درباره اين‌كه آيا حضرت عيسي (ع) مي‌خنديده است يا نه. آيا فكر مي‌كنيد خداوند هم شوخ‌طبعي دارد.
 
دارايی منحصر به فرد و عجيب بشريت چيست؟ اين كه بدانيم ميرا هستيم ... كه اگر هيجان‌انگيز نباشد، مهمترين نكته دانايي است. فكر مي‌كنم اين‌كه ما تنها موجوداتي هستيم که مي‌دانيم مي‌ميريم، ما تنها موجوداتي هستيم كه به اين آگاهي با خنده واكنش نشان مي‌دهيم. اگر خداوند ازلي و ابدي است پس نيازي به خنده ندارد؛ هر چند شايد به كارهاي ما لبخند بزند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها