وی افزود: به عنوان مثال فردی که به حوزه بازیگری علاقهمند است، علاوه بر کتابهای حوزه بازیگری باید کتابهای کارگردانی، فیلمبرداری، نورپردازی و حتی کتابهایی در حوزه روانشناسی را نیز مطالعه کند، چرا که مجموع این مطالعات است که یک ذهنیت و جهانبینی مناسب را از آن حرفه ایجاد میکند.
این بازیگر با اشاره به ضعیف بودن فرهنگ مطالعه در کشور عنوان کرد: معمولاً افراد بهانههای مختلفی برای کتاب نخواندن عنوان میکنند و از نداشتن وقت برای مطالعه میگویند. اما من فکر میکنم که ما در هر حرفه و شغلی که باشیم میتوانیم در زمانهای مرده مانند زمانی که در تاکسی، مترو و اتوبوس هستیم مطالعه کنیم.
ولدبیگی رمان «کافه پیانو» را به عنوان آخرین کتابی که مطالعه کرده معرفی کرد و گفت: رمان آقای فرهاد جعفری آخرین کتابی بود که مطالعه کردم. راوی داستان مردی است که در شغل قبلی خود یعنی دایر کردن دفتر روزنامه شکست خورده و اکنون در پی اختلافاتی با همسرش جدا از او زندگی میکند و کافهای به نام کافه پیانو زده تا از طریق درآمد آن، مهریه همسرش پری سیما را تهیه کند.
وی ادامه داد: هر فصل کتاب ماجرایی مربوط به یکی از مشتریان کافه یا گوشهای از زندگی راوی را روایت میکند. خواندن این رمان برای من تجربهای لذتبخش بود.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
«میخواهم بگویم کسی نمیتواند انگشتش را بگذارد یک جای بدن زنها و بگوید چشم سوم زنها این جای بدنشان واقع شده. چون مال هر کدام شان با مال آن دیگری فرق دارد و هر کدام؛ با یک جای مخصوص به خودشان اطلاعات دور و برشان و از جمله مردها را پردازش میکنند.
مثلاً پریسیما؛ چشم سومش درست روی آخرین مهره گردنش قرار گرفته و برای همین است که هر وقت مقنعه سرش است؛ کمترین اطلاعی از پشت سرش ندارد. به این خاطر؛ دل آدم به حالش کباب میشود که نمیداند دور و برش چه خبر است. اما عوضش گلگیسو؛ چشم سومش باید جایی نوک انگشتهایش باشد. چون تقریباً جایی نیست که در حوزه دید زنانهاش نباشد.»
نظر شما