هرسال حوزه ترجمه ادبیات داستانی یکی از بخشهای پرفروش نمایشگاه کتاب است. به همین دلیل در ادامه به بررسی این حوزه پرمخاطب در نمایشگاه کتاب تهران میپردازیم.
این موضوع دلایل مختلفی دارد. شاید مهمترین دلیل آن بدنه جوان جامعه ایرانی باشد که علاقهمند به مطالعه رمان و داستانهای کوتاه غربی است. با یک مشاهده بسیار ساده میتوان فهمید که رمانهای غربی سالهاست مورد توجه مخاطبان کتاب ایرانی قرار گرفته و توانسته در کتابخانههای ما جا باز کند. البته استقبال از ترجمه ادبیات غرب میتواند دلایل دیگری نیز داشته باشد که در این گزارش مجال پرداختن به آن وجود ندارد.
به عقیده بسیاری از کارشناسان حوزه ادبیات، پیشتازی ترجمه ادبیات داستانی از حوزه تألیف معمولاً زمانی در جامعه رخ میدهد که اتفاق خاصی در ادبیات داخلی رخ نمیدهد و جامعه به ناچار به سمت خرید کتابهای حوزه ترجمه میرود. اگر بحث سرانه مطالعه و رونق بازار نشر را کنار بگذاریم افزایش خرید رمانهای ترجمه چندان هم خوشحالکننده نیست، چراکه با رونق بازار ترجمه فضا برای عرض اندام نویسندگان داخلی کم میشود.
حامد مصلحی که دانشجو کارشناسی ادبیات فارسی است با اشاره به علاقهاش به خرید رمانهای آمریکایی گفت: تصاویر و مطالبی در رمانها و داستانهای آمریکایی مشاهده میشود که متأسفانه در آثار ایرانی آنها را نمیبینیم. البته رمانهای خوبی در سالهای گذشته از سوی نویسندگان ایرانی منتشر شده است اما کتابهای ضعیف هم در بازار کم نیستند. به نظرم رمانهای غربی بهخصوص آثار رماننویسان آمریکایی پختهتر از رمانهای داخلی هستند، بنابراین ترجیح میدهم که رمانهای غربی را مطالعه کنم.
چنین نظراتی از سوی یک دانشجوی ادبیات میتواند بیانگر این موضوع باشد که ادبیات داستانی ما از روزهای اوج خود فاصله گرفته و این روزها ادبیات ترجمه توانسته جایگاه خیلی خوبی در بین مخاطب رمان پیدا کند. البته این صحبتها به این معنا نیست که همه ترجمههای ارائه شده در بازار از کیفیت بالایی برخوردار هستند چراکه در میان آثار منتشر شده، گاه رمان شاخصی عرضه میشود که از ترجمه ضعیفی برخوردار است و قلم ضعیف مترجم خواننده را خسته میکند.
فاطمه سلیمی که در طول روزهای برگزاری نمایشگاه مسئول فروش کتابهای ادبیات یکی از واحدهای نشر است میگوید: کتابهای نویسندههای مطرح ایرانی بازار خوبی دارند اما باز هم فروش آنها نسبت به کتابهای ترجمه کمتر است چراکه برای مردم جا افتاده که کتابهای خارجی جذابیت بیشتری دارند. در حالی که به نظرم این حرف برای تمامی آثار ترجمه صدق نمیکند و گاهی کتاب ترجمهشده چنان ضعیف است که به زحمت میتوانیم چند صفحه از آن را بخوانیم.
شاید صحبتهای مطرح شده از سوی این فروشنده تلنگری باشد تا ما دنبال مسئول این آشفتگی در بازار ترجمه باشیم. بدون شک با بررسی شرایط فعلی به این نتیجه خواهیم رسید که دلیل اصلی، رعایت نکردن کپیرایت در داخل کشور است چراکه این فرصت را به واحدهای نشر میدهد تا از فضای به وجود آمده استفاده کنند و کتابهای پرفروش را بدون اجازه نویسنده و در کوتاهترین فرصت ممکن منتشر کنند. متأسفانه نبود کپیرایت و تعجیل در ترجمه و انتشار کتابهای روز دنیا باعث شده، تا ناشران دست به دامن مترجمهای جوان و کم تجربه شوند که حاصل آن عرضه کتابهایی است که از قلم شیوا و روانی برخوردار نیست و باعث فرار مخاطب از خواندن کتاب میشود.
مهدی غبرایی، مترجم مطرح کشورمان درباره بازار ادبیات داستانی ترجمه نیز میگوید: عدهای معتقد هستند که ترجمه فلان کشور بازار دارد و ترجمه ادبیات فلان کشور بازار ندارد اما من مخالف این نظر هستم و معتقدم که قلم مترجم تعیین میکند که کدام کتاب بازار دارد و کدام کتاب ندارد چراکه اکثر کارهایی که ترجمه میشوند، کارهای شناخته شدهای هستند، بنابراین مترجم است که با قلمش به ارزش آن کتاب میافزاید یا از آن مِیکاهد. برای مثال من از ادبیات امریکا، ژاپن و هند کتابهایی را ترجمه کردهام که همگی بازار خوبی داشتند و پرفروش بودند، بنابراین کشور مبدا در فروش کتاب چندان تاثیرگذار نیست.
نظر شما