محسن بوالحسنی شاعر، روزنامهنگار یادداشتی درباره مجموعه شعر «زنی در ویترین» سروده احمدرضا احمدی در اختیار خبرگزاری کتاب ایران قرار داده است.
«نوشتن درباره شعر احمدرضا احمدی تصوری سهل و ساده است با این گمان که درباره شعری به سادگی شعر او به راحتی میتوان نوشت، اما ماجرا آنجا بیخ پیدا میکند که قصد کنید فقط یک شعر از شعرهای درخشان او را تجزیه و تحلیل کنید و سر از مکانیسم شعرنویسی او در بیاورید. بیمقدمه میخواهم از جادو حرف بزنم، جادویی که بستر شعرهای احمدرضا احمدی را شکل میدهد و بسیط نوشتن درباره چگونگی خلق این جادو مجالی بیشتر طلب میکند و البته ضروری. جادو حاصل دست بردن به شکل و روند طبیعی عناصر هستی است و جابهجایی و در هم آمیختگی آنها در بافتی دیگرگون که باعث شگفتی انسان میشود. انسانی که با وجه طبیعی و نرمال وقایع درگیر است و همین است که یک خواب ساده و جهانی که در آن میبیند به شگفتی بیداری او تبدیل میشود و نکته اینجاست که تعریف آن برای دیگران هم کاری است سخت و پیچیده.
واقعیت براساس تعریفی قدمایی با حواس پنجگانه قابل لمس است و حقیقت وجودی از جهانی دیگر که به حواس قابل دسترسی و لمس نیست و محل اتفاقش در خواب و رویا و خیال است. این خواب حقیقت ماجراست. شعر اما حاصل همین جهانِ شاید هپروتی، جادویی و غیر واقعی است و حتما به همین دلیل است که صوفیان و فلاسفه بسیاری مریدان و شاگردان را از پرداختن به این کار نادرست برحذر کردهاند که حاصل شعر، احساس و خیال چیزی نیست جز وهم و آن را هم نشاید. جادویی که در شعر احمدرضا احمدی اتفاق میافتد از جادوهایی که در ادبیات معاصر فارسی، خصوصا در شعر تجربه کردهایم مکانیسمی دیگرگونه دارد و همین است که احمدرضا را به شاعری بدل میکند که بیهیچ هیابانگی از نخستین کتابش تا امروز او را به لیدر تظاهرات تک نفره تبدیل کرده که شعرش قابل تقلید نیست و تنها تاثیرش بر ادبیات معاصر قابل رصد است. احمدی نهتنها در شکل و ساختار جادوهای رایج پیش و همان زمان خود در ادبیات دست میبرد بلکه با اضافه کردن «عاطفه خلاق» ساحت شعرش را به خوابی عجیب در گرگ و میشی عجیب میکشاند. جایی که همه عناصر کلمات رویازده در عین باورپذیری و امکان تماشا، قابل دست زدن نیستند و شکی است بین واقعی بودن و نبودنشان. خوابها اینگونهاند. شکلی از ارجاعات درون متنی واقعیت با حقیقتهای در هم تنیده و تصویر شده که میتوان با آن درگیر بود اما نمیتوان آن را اثبات یا تعریف کرد. شعر احمدرضا احمدی محل برخورد واقعیت و حقیقت و درنهایت شاید آمیختن با خیالی است عطف و ریشه کرده در عاطفه. بیراه نیست اگر با این تعاریف تیتر گونه شعر او در مصداقهای فراوان، سینمای شاعرانهای تلقی کنیم که در کلمات و در حوزه ادبیات و شعر به وقوع میپیوندد. پردهای آویخته از تصاویری شاعرانه و سینمایی در کلمات که بیننده بعد از خروج از سینما (شعر) نمیتواند تعریف درستی از آن چه دیده را برای کسی دیگر بیان کند. «زنی در کنار ویترینها» سرودهی «احمدرضا احمدی» جهانی دارد برآمده از همین جهان جادو و کلمات.
این مجموعه 51 شعری را نشر چشمه منتشر کرده و ادامه همان مکتبی است که احمدرضا احمدی خود شارح و خود مشرح آن است. نمونهای از شعر او در این مجموعه را مرور میکنیم: «حقیقت را به پای روزهای تنهایش/ ریخته بود/ بیاشتها بود/ برای غذا/ عشق/ برای کافههای در باران/ برای همه رمانهای ناتمام/ که نویسندهاش در فصل آخر رمان/ سکته کرده بود/ نمیخواست برای ادامه زندگیاش/ بهانهای بیاورد/ که باران میآید/ یا دو سه روز دیگر/ لادنها گُل میدهند/ عکاسی گفته بود شما هنوز قیافه زیبایی دارید/ برای عشق آماده شوید/ عکسها را گرفت/ جلو عکاس خانه عکسها را آتش زد/ و در برف به راه خود/ ادامه داد. »
مجموعه شعر «زنی در کنار ویترینها» سروده احمدرضا احمدی، با شمارگان 1000 نسخه، به بهای 15000 تومان از سوی نشر چشمه منتشر شده است.
نظر شما