حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد در جدیدترین فصلنامه نقد کتاب «قرآن و حدیث» به «سرقتهای الکترونیک» و نشرهای سارقانه پرداخته است؛ کسانی که آثار عالمان، محققان و متفکران را یکسر در اثر خود مینهند و از این جهت و با اینکار و بار، ضربهای هولناک به نشر زدهاند و میزنند.
یکم: چندی پیش یکی از فاضلان و اندیشوران گفتند که از رساله «کارشناسی ارشد» وی، بزرگواری «حسن استفاده!!» کرده است و بخش مهمی از آن را یکسر و بدون هیچ دگرسانی به نشر سپرده است، و این بنده گفتم: «لیس هذا اول قارروة کُسِرَت فی الاسلام... (= بخوانید فی عالم الدراسة و التحقیق و النشر...)». درباره این موضوع و بهتعبیری دقیقتر درباره این «قصۀ آکنده از غصه» در موارد بسیاری از مجله آینه پژوهش سخن رفتهاست؛ ازجمله در سرمقاله بلند شماره صدم آن گرامینامه (مهدویراد، 1394: 1، 98 به بعد).
یکی از استادان میگفت در گردهمایی پژوهشی شرکت کرده بودم که دیدم ارجمندی مقالهای از من را یکسر بهنام خود خواند و چون مرا دید با توجیهاتی شگفت و ناموجه کارش را توجیه کرد و اعتذار جست و... به یاد قصه محقق بلندآوازه اردنی استاد فضل حسن عباس افتادم که شاگردش گزارش کرده است که در دانشگاه «عین شمس» قاهره مقالهاش را کسی یکسر بهنام خود قرائت میکند و اعتراض نه تنها راهی به جایی نمیبرد که جایزه مقاله را به «سارق» میدهند. (همان: 1، 10 بهنقل از دراسات اسلامیة عربیة مهداة الی العلامة الأستاذ الدکتور فضل حسن عباس بمناسبة بلوغ السبعین، ص 3).
دوم: کتاب سال جمهوری اسلامی برگزار شد و در مقدمه گزارش بسیار خوب و خواندنی آن که همکاران ارجمندم رقم زده بودند، از جمله نوشتم: نتیجه آماری و بررسی کمّی نگاشتهها نشان میدهد که هنوز هم به لحاظ کمیت چندان مشکلی نداریم، اما به لحاظ برخورداری آثار نشریافته از ضروریهای پژوهش، ژرفایی و دامنه تتبع و تحقیق، زاویه دید نو، ابتکار در روش، غنای دانش و نگرش و نگارش و... تأملبرانگیز است. اینرا در سال گذشته نیز یادآوری کردم. فاضل ارجمندی که «کتاب سال حوزه» را برگزار میکرد، در سال 94 تحلیل بسیار دقیق و برپایه آمار ارائه داده بود که نتیجهاش ازجمله این بود که «امتیازها در قسمت تحلیل، ژرفنگری، ابتکار و نوآوری ... رضایتبخش نبود.» بهپندارم باید بانیان و مسئولان دانش و پژوهش کشور چارهاندیشی کنند و آسیبشناسی که چرا؟
سوم: در جلسه بسیار پرشکوه «کتاب سال» نکتهای را درمیان نهادم که به اختصار در مقدمه یادشده نیز آورده بودم و آن «سرقتهای الکترونیک» و نشرهای سارقانه و بسیار زشت و دلهرهآفرین کسانی است که آثار کسانی از عالمان، محققان و متفکران را یکسر در اثر خود مینهند و از این جهت و با اینکار و بار، ضربهای هولناک به نشر زدهاند و میزنند.
محقق عالیقدر و پرکاری مشغول بازنگری کتابی سودمند و کارآمد و موردتوجه خوانندگان و اهل دانش بودند که یکمرتبه متوجه شدم دست از کار کشیدهاند، پرسیدم و گفت: یکی از شاگردانم اطلاع داد که چاپ پیشین کتاب را به نشر سپردهاند و با سهولت در چندین هفته ششهزار نسخه از آن را «دانلود» کردهاند. شگفتا که همگان چنگانداختن به یک عدد سیب را دزدی تلقی میکنند و در شأن خود نمینگرند که بدان دست یازند، اما حاصل رنج و تلاش سالیان محقق و متفکری را به یغما میبرند و تکان هم نمیخورند.
دولت ارجمند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدون هیچ تأخیری باید چارهجویی کند و با تدوین لایحهای جریان را مدیریت کند و «مجلس شورای اسلامی» با قانونی کردن آن به مسئولیت بزرگ نگهبانی از فرهنگ، دانش و پژوهش عمل کنند و «دستگاه قضا» نیز به تخلفها و سرکشیها و خیرهسریها با اجرای قانون پایان دهند و یا دستکم این حرکتهای فرهنگسوز را مهار کنند.
چهارم: دردمندانه اشاره کنم و بگذرم از «چاپیدن» دسترنج دانشجویان از سوی کسان و حضراتی با عناوین گونهگون، چه و چها... چندی پیش بزرگواری گزارش داد که یکی از ... به دانشجویی مراجعه کردهاند که رساله شما شایسته نشر است و من کاری میکنم که نشر یابد، بهشرط آنکه نام من هم بر روی کتاب باشد و «نام اول!!» که نه استاد راهنمای رساله بودند و نه مشاور و داور و نه ...!
شگفتا! مقاله را برای داوری به استادی میفرستند، در نگاه آغازین متوجه میشود بریده فصلی از کتاب خود اوست، بدون اندکی دگرسانی! مقاله نام ارجمند استاد عالیقدری را هم یدک میکشید و چون به آن استاد یادآوری شد، شگفتزده شد و سپاسگزاری کرد که «حفظ آبرو» شده است و استاد تأکید میکردند که «... دانشجو فاضل است و چه و چه ...» و هرگز نمیپنداشته است که چنین شود. بزرگواری حاصل چهار رساله در 2 مجلد به نام خود نشر داد که در برخی فقط دستی دور بر آتش داشته است! اکنون مدتهایی است که گاه با نام چهار نفر در پیشانی مقالهای پانزده صفحه و ... رویاروییم ... بگذاریم و بگذریم و تأکید کنیم که اینهمه در شأن جامعهای علمی و پژوهشی و ... نیست. همه مواردی را که اشاره کردم، اندکی است از بسیار و این همه موارد را بهگفته آن بزرگوار «دیدهام که میگویم» دقیقاً آگاهی دارم که مینویسم و ...
بیایید همگان ادب بحث و ادب نفس را پاس داریم.
منبع
مهدویراد، اسماعیل. (1394) عیار گفتار: برگزیده مقالات آینه پژوهش، نقد و معرفی کتاب، تهران، مؤسسه خانه کتاب
نظر شما