مجموعه داستان «بی وزنی» اثر محسن عباسی، توسط نشر افق راهی بازار نشر شد.
«شیکاگوی خانواده»، «زندگی نو»، «در راه دریا»، «دختری با بارانی قرمز»، «بیوزنی»، «طاووس مست» و «پسر بچه، پنجو نیم بعدازظهر» نام هفت داستان این مجموعه است.
عباسی در داستانهایش خیلی شیوا و روان نوشته است و مخاطب به راحتی میتواند با داستانهایش ارتباط برقرار کند اما این نوشتهها را به راحتی نمیتوان از کنار آن گذاشت و آن را ساده نویسی دانست.
در یکی از داستانهای این کتاب میخوانیم: «مادرم بیشتر اوقات غصهدار و غمگین است و ناله میکند. همیشه یا از دکتر برگشته یا نوبت دارد و قرار است پسفردا ریحانه ببردش پیش دکتر چاووشی که مطبش نزدیک خانه است و همهی ما با او بزرگ شدهایم یا دکتر قندی در بهارشیراز که برای کمردرد مزمن میرود و با پلاستیکی پر از قرص و آمپول به خانه برمیگردد. به دکتر میگوید: «باز ویزیتت رو گرون کردی؟ چرا به فکر ما فقیر بیچارهها نیستی دکتر!» دکتر با خنده میگوید: «شما همون ویزیت پارسال رو بده!» مثل بیشتر هم سن و سالهایش مسائل و مشکلات روانی مادرم درجا به دردهای جسمانی بدل میشود.»
مجموعه داستان «بی وزنی» اثر محسن عباسی در 176 صفحه، شمارگان 1100 نسخه، و به بهای 12 هزار تومان توسط نشر افق منتشر شد.
نظر شما