کتاب «چشماندازهای آرمانشهر» مشتمل بر سه مقاله است که تاریخ اندیشه آرمانشهری، عینیت و مفاهیم آن را مورد بررسی قرار میدهد.
سه مقاله این کتاب، سخنرانیهای جداگانهای بودهاند که در سال 2000 در انتشارات دانشگاه آکسفورد و مجموعه سخنرانیهای کتابخانه عمومی نیویورک برگزار شدند. در آن سال، یعنی در آستانه هزاره نو، موضوع آرمانشهر موضوع خوبی برای کاوش و بررسی به نظر میآمد. کتابخانه نمایشگاه بزرگی به راه انداخت، به نام «آرمانشهر: جستوجوی جامعه آرمانی در جهان غرب.»
آکسفورد هم سه نفر از سخنرانان برجسته ـ ادوارد راث استاین، منتقد فرهنگی، هربرت میوشامپ، منتقد معماری و مارتین ای. مارتی، مورخ دین ـ را دعوت کرد تا درباره تاریخ اندیشه آرمانشهری، عینیت آن و مفاهیم آن بحث کنند؛ که نتیجهاش سه قطعه مجزا اما مرتبط است که خوانندگان را از گستره اندیشمندان دینی و نویسندگان و هنرمندانی که دغدغه جستوجوی جامعه آرمانی انسان را در سر داشتند و آنچه میتوانیم از انگارهها و تجارب آنان بیاموزیم، آگاه میکند.
در مقاله نخست، ادوارد راثاستاین به مسالهای میپردازد که میتوانیم آن را تراژدی آرمانشهر بنامیم؛ این حقیقت اساسی که طرحهای آرمانشهری بذر تخریب خودشان را در درون خود دارند: انقلابهای خشونت بار، تمامیتخواه، یا از میان رفتن رواداری. همچنین او پیوند ناگسستنی میان باورهای نهادینه انگارههای آرمان شهری ـ هماهنگی، برابری، رفع نیازها یا امیال بیپاسخ، تعامل اخلاقی و نیروی منتج برای ایجاد شکلهای تازه آگاهی انسان ـ و امکان اساسی پیشرفت اجتماعی را باز میکند.
راث استاین بر این است که تلاشهای آرمانشهری هر خطری داشته باشد، «خود این جستوجو» هنوز هم پیش شرط خیالانگیز تغییرات دست یافتنی دنیوی است. او فناوری نوپای اینترنت را به عنوان یک طرح شبهآرمان شهری معرفی میکند ـ طرحی که شاید هرگز به امحای هویتهای عرفی و صورتهای تعاملی منجر نشود (پیش آمدهایی که خالقان اینترنت در خیالش بودند)، اما به هر حال، بنیانهای روابط اجتماعی دنیای کنونی ما را دگرگون کرده است.
هربرت میوشامپ انگیزههای آرمان شهری ـ به معنای تمامیت ناشی از میل به یکی شدن با مخالفان یا ناهم خوانان ـ را در دو تلاش به ظاهر متفاوت جستوجو میکند. در دیدگاه او، معماری و آیین بودا، به دلیل وابستگی همسانشان به بازجویی و پالایش ادراک، در کنار یک دیگر قرار میگیرند. معمارانی چون آدولف لوس با طراحی ساختمانهایی که میانجی نیازهای زیباییشناختی و اجتماعی و میانجی فضای داخلی ساختمان و فضای بیرونی زمینه آناند، آرمانهای آرمانشهری را به چالش میکشند.
کیهانشناسی آیین بودایی مهایانه (برپایه این درک استعاری که شرط کمال گل بوتوس آشوب تیره و تار مرداب است؛ تنها محیطی که لوتوس در آن میروید) از طریق درک عمیق تضاد و تناقض، به دنبال تحقق امکان آرمانشهری است. به نظر میوشامپ، چنین درکی التزام به جهان راتقویت میکند؛ التزامی که با جستوجوی همیشگی آگاهی درست از تجربههای ذهنی و واقعیتهای عینی، ناکاملی و نقص را باز میشناسد و از این ره، امکان فراروی را میآفریند.
در مقاله پایانی، مارتین مارتی از نمونههای تاریخی اندیشه آرمان شهری که در درک کنونی ما از آرمانشهر مؤثرند سخن میگوید: آرمان شهر توماس مور، تلاشهای توماس مونتسر راهب با هدف ساختن جامعهای براساس اصول دینی او در آلمان قرن شانزدهم و جامعهای که یوهان والنتین آندریای، متفکر دینی آلمانی دیگر در اثر قرن هفدهمی خود با نام عیساشهر به تصویر میکشد. بدین ترتیب، راث استاین یادآور میشود که برنامههای آرمانشهری فینفسه محکوم به شکستاند، اما مارتی پیشنهاد میکند که این تلاشها را ببینیم تا جامعه بینقص را با «طنز انسانی» درک کنیم.
به نظر مارتی، والاترین ارزش اندیشه آرمانشهری، در تعادل میان درک شناخت آن اندیشه از توانایی انسان و شکگرایی سالم در برابر نظم مطلقی که بیشتر آرمانشهرها در خیال آناند، یافت میشود. این مقالهها در عین گزینشی و فراگیر بودن، در کنار هم دیگر، با قدرت تمام درباره پیچیدگی و تناقضات ذاتی جستوجوی جهان کامل، و نیز درباره شیوههای گسترش مرزهای خیال انسان در پی اندیشه آرمان شهری سخن میگویند.
کتاب «چشماندازهای آرمانشهر» نوشته ادوارد راث استاین، هربرت میوشامپ و مارتین ای.مارتی به ترجمه امیر یدالهپور با شمارگان 550 نسخه در 114 صفحه به بهای 8 هزار تومان از سوی نشر آگاه روانه بازار نشر شده است.
نظر شما