شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۲
نمایش تصنعی فرهیختگی

تصویر آرمانی فردی اهل مطالعه و کتاب، برای خانواده های ایرانی آشنا است. خانواده نقی معمولی برای نمایش فضل و دانش و فرهیختگی، هیچ کالای ملموسی بهتر از کتاب نمی‌تواند پیدا کند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رویا سلیمی: سری جدید مجموعه پرمخاطب «پایتخت» امسال نیز مهمان نگاه مخاطبان تلویزیون است. سریالی که حالا تبدیل به خاطره ای مشترک در میان ایرانیان شده و پیوندی با عید نوروز دارد. حال و هوای گرم و صمیمانه سریال، به راحتی می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند. خانواده ایرانی و سبک زندگی روزمره او در مجموعه گاه با واقعیت زندگی مخاطبان منطبق است. این انطباق کلید اصلی ارتباط مستمر با سریال و شخصیت‌های آن به شمار می رود.

هر چقدر شخصیت‌های «پایتخت» در قاب خانه، خود واقعی‌شان را به نمایش می‌گذارند، در این سری با ورود خانواده‌ای تاجیکی، سعی در به نمایش گذاشتن آن چیزی دارند که واقعیت نیست. یکی از این نمایش‌ها، تغییر چیدمان منزل با کتاب برای نمایش فرهیختگی و جلب سرمایه فرهنگی است. آنها در برخورد با خانواده متمول تاجیکی، با توجه به اینکه به لحاظ مالی جایگاه همسانی ندارند، اما سعی می کنند در حوزه فرهنگ و مصرف کالاهای فرهنگی خود را بسیار فراتر از چیزی نشان دهند که در واقعیت وجود دارد. این نمایش تفاخر بخش اعظمی از موقعیت های کمدی سریال را بر عهده دارد.

خانواده معمولی عادت به مطالعه و انس با کتاب ندارد، بنابراین دلیلی بر وجود کتاب در طراحی صحنه و قاب بندی های سریال در شش دوره قبل آن وجود ندارد. اما برای نمایش فضل و دانش و فرهیختگی، هیچ کالای ملموسی مانند کتاب نمی تواند حق مطلب را ادا کند. پدر خانواده برای پر کردن این خلا فرهنگی، کتاب‌های مسجد جامع شهر را قرض می گیرد تا سرمایه فرهنگی بخرد. تضاد میان واقعیت زندگی او و خانواده‌اش با آنچه در مقابل خانواده تاجیکی مطرح می‌شود، چند قسمتی بار قصه را به دوش می‌کشد.

نظریه جامعه نمایشی گافمن

این نمایش تصنعی، نظریه جامعه نمایشی گافمن را به ذهن متبادر می‌سازد. نظریه وی درباره نمود خود در زندگی روزانه است. میان خودهای کاملاً انسانی و خودهای اجتماعی، اختلاف و تنش می‌بیند که از تفاوت میان آنچه خود می‌خواهیم باشیم و آنچه دیگران می‌خواهند انجام دهیم ناشی می‌شود.

در این نگاه که زندگی به مثابه صحنه نمایشی قلمداد می‌شود که فرد در آن برای مقبولیت بیشتر، خود واقعی‌اش را پنهان می‌سازد. در هر اجرایی، قطعاً پشتیبانی و پذیرش دیگران لازم است؛ بنابراین زندگی اجتماعی یک رشته اجرای نقش‌های نمایشی همانند بازی در صحنه نمایش است. افراد در هنگام کنش متقابل سعی دارند جنبه‌ای از خود را به نمایش بگذارند که مورد توافق یا پذیرش دیگران باشد و همیشه امیدوارند که در این مهم توفیق یابند و نمایش آنها حضار را مجبور کند تا به دلخواه در آن عمل کنند. این موضوع با تعبیر مدیریت تاثیرگذاری یا مدیریت اثرگذاری مطرح می‌شود.

بنابراین در مدیریت اثرگذاری، نمایش عمل یا ابزاری که در زندگی روزمره به شکلی تصنعی مطرح می‌شود، موضوعیت پیدا می‌کند. نقی معمولی برای نشان دادن سطح بالای فرهیختگی تصنعی خود، کتاب‌های قرضی بسیاری را در قفسه‌های خانه جای می‌دهد و نقش کتاب‌خوان قهاری را به خود می‌گیرد که حتی حاضر نیست برخی کتاب‌های مسجد را تورقی کند. تنها نمایش آنها برای تزئین در دیزاین داخلی منزل او را هدف می رساند. این رفتار ریاکارانه، بر دیگر شئون زندگی فرد نیز تسری پیدا می کند.

شکاف میان واقعیت و نمایش ایده آل از خود، در این نظریه مطرح می شود. فرد نمای شخصی را به منش و ظاهر تقسیم می‌کند و معتقد است که ظاهر شامل آن مواردی است که پایگاه اجتماعی اجراکننده را نمایان می‌سازد و در مقابل کنش نیز برای مخاطبان گویای آن است که چه نوع نقشی از یک اجراکننده خاص در یک موقعیت ویژه و معین انتظار می‌رود.

بر این اساس کنشگران بیشتر می‌کوشند که تصویر آرمانی از خود ارائه دهند و برخی از امور همانند خطاها را پنهان می‌کنند. او از مفهوم پشت صحنه نیز بحث می‌نماید یعنی جایی که واقعیت‌های جلوی صحنه واپس زده می‌شوند و انواع کنش‌های غیر رسمی ممکن است در آن رخ دهد.

تصویر آرمانی فردی اهل مطالعه و کتاب، برای خانواده های ایرانی آشنا است. اکت نقی معمولی برای جلب سرمایه فرهنگی مابه ازای بیرونی کم ندارد. مخاطبانی که برای کسب سرمایه فرهنگی حتی از کتاب‌های دکوراتیو برای طراحی منزل خود استفاده می‌کنند یا مخاطبانی که براساس نوع رنگ آمیزی مبل و دیوار و کتابخانه، به انتخاب کتاب دست می‌زنند، همان صحنه گردانی عوامل مجموعه پایتخت را در زندگی واقعی خود صورت می‌دهند.

عدم عادت به مطالعه و کتابخوانی که با آمار پایین سرانه مطالعه ایرانیان مطابقت دارد، پیوند خود را با این نمایش تفاخر در سریال برقرار می‌کند. هر چند که اذعان بر اهمیت و جایگاه مطالعه و فرهنگ کتاب و کتابخوانی بر هیچکس پوشیده نیست، اما این نقصان فرهنگی نیز قابل کتمان و تکذیب نخواهد بود. البته حتی پرداختن به امر کتابخوانی نیز در سینما و سریال‌های ایرانی بسیار نادر و انگشت شمار است. شخصیت‌ها اگر هم اهل مطالعه و کتاب باشند، در زمره قشر خاص و عموماً روشنفکر طبقه بندی می شوند که مورد انتظار است. پرداختن به این نقصان فرهنگی در مجموعه پرمخاطب و خاطره‌انگیزی مانند پایتخت، می‌تواند تلنگری دیگر بر عدم عادت مطالعه و کتابخوانی مستمر در میان عموم ایرانیان باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین