جلسه نقد و بررسی رمان «تقویم تصادفی»، نوشته بهاره ارشدریاحی در موسسه فرهنگی هنری آراد شهرستان شهرکرد برگزار شد.
این جلسه که دویست و یکمین جلسه از سلسله جلسهها هفتگی گروه کتابخوانی «نشست کتاب خوانش» بود با حضور نویسنده رمان، بهاره ارشدریاحی، احسان اسعد، فرزاد نعمتی و فراز مهدیان دهکردی به عنوان منتقد برگزار شد.
در ابتدای این نشست احسان اسعد با بیان مقدمهای کوتاه درباره روایت، عشق و مرگ را سهمی از هر رمان دانست و درباره رمان «تقویم تصادفی» گفت: «تقویم تصادفی» روایتی است از دختری به نام ترمه که در دنیای بدون عشق در جست و جوی آن است. وی افزود: عشق اگر نقطه پرگار وجود رمان «تقویم تصادفی» نباشد، در دایره رمان سرگردان است؛ سرگردانی از جنس ترتیب و توالی فصول رمان. بهاره ارشدریاحی در روایت مرگ هم متناسب عمل کرده؛ از مرگ تدریجی روابط تا مرگ ترلان، خواهر ترمه.
اسعد با اشاره به سختخوانی فصول آغازین رمان بیان کرد: نویسنده در توصیف طبقات اجتماعی، دیالوگها و مکانهای تاریخی و شهری بسیار موفق عمل کرده است. این منتقد خاطرنشان کرد: توصیفات غنایی و عاشقانه در اثر فراواناند اما نویسنده در نشان دادن زندگی عادی شخصیتها چندان موفق نیست، هر چند که برخی فصول نظیر فصل خاکسپاری ترلان بهشکل ماهرانهای دراماتیک و خلاق به تصویر کشیده میشود.
این پژوهشگر ادبی یکی از نقاط قوت رمان «تقویم تصادفی» را نمایش حالتهای روحی و واکنشهای عاطفی شخصیتها دانست و افزود: گفتوگوها در رمان کمتر ویژگی منشی و شغلی افراد را نشان میدهند. وسواس نویسنده در توصیف حالات و رخدادها بیشتر است تا پردازش شخصیتها.
اسعد با رئالیستی دانستن سبک رمان گفت: از آنجا که رمان به مشاهده واقعیتهای زندگی و شرح و توضیح آنها پرداخته، کاوش ریشه مسائل (علیت اجتماعی) در رمان پررنگ است و غرایز انسانی نیز شکل اجتماعی دارند.
او همچنین با تاکید بر مدرن بودن این رمان، به تصویر شهر در «تقویم تصادفی» اشاره کرد: تصویر شهر در رمان نشانهای است از بیاخلاقی، بیقیدی و خالی شدن از روح انسانی، هر چند آرامگاه حافظ گویی تنها مظهر پاکی و عشق و معنا در شهر است.
این منتقد در پایان گفت: زوجهای رمان «تقویم تصادفی» درد جانکاهی را تحمل میکنند و در انزوا هستند. شخصیتهای رمان اغلب دلمردهاند و بار مشکلاتشان را به دوش میکشند.
در ادامه نشست فرزاد نعمتی اینگونه سخنان خود را آغاز کرد: به هر متنی از سه منظر نقد درونمتنی، برونمتنی و بینامتنی میتوان نگریست. من در اینجا بیشتر بر نقد بینامتنی رمان «تقویم تصادفی» متمرکزم.
وی افزود: معتقدم اگرچه اثر واجد دقایق و ظرایف تکنیکی زیباییشناسانه قابل تقدیری است و در آن میتوان ردپای مولف و تجربه زیسته او را نیز تا حدودی ردیابی کرد، اما فراتر از این دو منظر درونمتنی و برونمتنی، نگاه به اثر در کلیت تاریخ داستاننویسی ایرانی و بهخصوص داستاننویسی دهه هشتاد در ایران نشان میدهد رمان «تقویم تصادفی» در ادامه سنتی قابل تحلیل است که برخی از محققان آن را «چخوفیسم ایرانی» میدانند و طبق آن، تمرکز بر روایت زندگی روزمره مردمان عادی اهمیتی ویژه پیدا میکند.
وی در توضیح بیشتر این نظریه اظهار کرد: داستاننویسی ایرانی خود را بیشتر از «رمان» در «داستان کوتاه» جلوه بخشیده است و بسیاری از آثار ماندگار ادبیات فارسی، داستانهای کوتاه نویسندگانی چون جمالزاده، هدایت، گلستان، گلشیری، ساعدی و ... است و رمان به دلایل گوناگونی اعم از سطح توسعه اقتصادی و فرهنگی و سیاسی جامعه ایرانی جز در موارد معدودی ـ نظیر تجربهای که محمود دولتآبادی از سر گذرانده است ـ در ایران چندان و یا لااقل به اندازه داستان کوتاه خوشاقبال نبوده است.
نعمتی خاطرنشان کرد: حال اگر یکی از سنن رایج در نگارش داستان کوتاه را در سنتی که آنتوان چخوف به اوج رسانید مورد توجه قرار دهیم، میتوان گفت ادبیات پرطرفدار ایرانی در دهه هشتاد خورشیدی به نگاه چخوفی تمایل پیدا کرد و طبق این الگو، بیشتر از هر چیز راوی متواضع زندگی مردمان طبقه متوسط ایرانی شد؛ اتفاقی که در سینما نیز قابل مشاهده است و نمونه اعلا و درجه یک آن، اصغر فرهادی است.
این روزنامهنگار تاکید کرد: از این منظر رمان «تقویم تصادفی» را میتوان ادامه همان سنت دهه هشتاد دانست، زیرا واجد بسیاری از ویژگیهایی است که برای سنت چخوفی برشمردیم.
وی افزود: ترمه، شخصیت اصلی داستان، اگرچه به نظر ناهنجار میآید، اما در واقع انسانی معمولی نظیر اکثر دانشجویان دختری است که به دانشگاه به مثابه فرصتی برای بیرون زدن از خانه و آشنایی بیشتر با جامعه و بهرهمندی از تجربهای عمیقتر از بیرون خانه و مناسبات حاکم بر آن مینگرند.
نعمتی با اشاره به میانمایگی سایر شخصیتهای داستان گفت: سبک زندگی شهری و آپارتمانی نیز در اثر حضور دارد و لازمه نگاه رئالیستی حاکم بر داستان، توصیفگری و عینیگرایی ویژهای است که در این اثر نیز رخ مینماید و از قضا از محاسن آن نیز هست.
این منتقد در ادامه بیان کرد: با این همه، اثر «تقویم تصادفی» دچار همان مشکلی است که ادبیات چخوفی ـ ایرانی دارد؛ در آن خبری از پرسشهای هستیشناختی نیست و مسائل وجودی و اگزیستانسیل آن اندازه در رمان پرورانده نشده است که مخاطب را به تأمل وا دارد.
او در پایان صحبتهایش گفت: در رمان خبری از بیرون از داستان کوچک چندنفره شخصیتها نیست و هیچ ارجاع پرداختشده مشهودی به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه داده نمیشود. البته به این امور میتوان به چشم انتخابهای نویسنده نگریست و آنها را ضعف تلقی نکرد، اما فراموش نکنیم که تشابه انتخابهای ارشدریاحی با ادبیات رایج محبوب دهه هشتاد، شاید باعث شود که داستان او، تنها داستانی در میان سایر داستانها باشد و بدین گونه از وجه تشخصآمیز آن کاسته شود.
در بخش سوم نشست فراز مهدیان دهکردی درباره فرم رمان «تقویم تصادفی» گفت: در همان نگاه اول با رمانی روبروییم که در فرم خود زمان را در نظمی مشوش به مخاطب ارائه میکند. در واقع شکلی از سیالیت را در روایتی که محدود به ذهن ترمه است، در فرم نیز به نمایش میگذارد.
وی افزود: اگر تقویم تصادفی را در تصادفی بودنش بررسی کنیم، مخاطب با الگویی از بحران-پچ پچه-همهمه و آشوب در وضعیت بحرانی را به خوانندهاش عرضه میکند.
شاعر مجموعه شعر «عاشقانههایی که بر بلندترین دامنهها میدوند» در توضیح این بحران گفت: بحرانی که از آن صحبت میکنم همان بحران آشناست؛ یعنی خروج از روندی که در عین حال هم طبیعی است و بجا و هم درست و رو به کمال. بحرانی که ما در همان ابتدا در فرم و روایت مشاهده میکنیم، یا قاعدتا باید به مرگ منجر بشود یا به تغییری شگرف و حیرتانگیز؛ که «تقویم تصادفی» به هردو شکل به سرانجام این بحران پاسخ میدهد: گسست ترمه سابق و حضور حیرتانگیز ترمه جدید در دانشگاه.
این منتقد با مدرن خواندن روایت «تقویم تصادفی» بیان کرد: روایت این رمان هم در فرم هم در جهان بینی، نمود دنیایی مدرن است. اگر «تقویم تصادفی» را حتی غیرتصادفی ببینیم، یعنی ابتدا فصل بیست و شش را بخوانیم که پانزده سال قبل از تصادف است و بعد به ترتیب فصول را بخوانیم تا فصل سی و چهارم یعنی دوسال و سه ماه بعد از تصادف، کشف و افشایی پلیسگونه را همانند بسیاری از رمانهای مدرن در خواهیم یافت، مضاف بر نگاه استعاری به زمان و مکان، زیرمتن روانکاوانه و تکنیکهایی که نمودهای بارز رمان مدرناند.
مهدیان دهکردی همچنین اتمسفر «تقویم تصادفی» را زنانه برشمرد و اضافه کرد: بازخوانی فصول نانوشته و نادیدهی این تقویم، مطالبهای از سمت زنان این رمان را به ویژه در بستر خانواده، نسبت به جامعهی کلان و قدرتمند مردسالارانه پیگیری میکند؛ که میتوان به مناسبات اجتماعی-اقتصادی در لایههای اولیه اشاره داشت.
این نشست با پرسش و پاسخ بین حاضران و نویسنده اثر به پایان رسید.
از بهاره ارشدریاحی پیش از این مجموعه داستانهای کوتاه «لیتیوم کربنات» توسط نشر بوتیمار منتشر شده است. رمان «تقویم تصادفی» نخستین رمان اوست.رمان «تقویم تصادفی» را انتشارات مروارید تابستان سال 95 با شمارگان 1100 نسخه، در 335 صفحه و با قیمت بیست هزار تومان به بازار کتاب عرضه کرد.
گروه کتابخوانی «نشست کتاب خوانش» است که از 16 مرداد 1392 فعالیت خود را در شهرکرد آغاز کرد و با برگزاری جلسات در چهارشنبههای هر هفته، تاکنون به معرفی و نقد و بررسی دویست جلد کتاب پرداخته است.
نظر شما