پیوند میان دموکراسی و عدالت اجتماعی از یک طرف، و «مکان»، «محل» یا «فضای عمومی» از طرفی دیگر، مسئله اصلی کتاب «ساختن اجتماع: شکلبندیهای امر اجتماعی در فلسفه و شهرگرایی معاصر» است.
پیوند میان دموکراسی و عدالت اجتماعی از یک طرف، و «مکان»، «محل» یا «فضای عمومی» از طرفی دیگر، مسئله اصلی این کتاب است. ادعای نویسنده این است که این دو ارتباط تنگاتنگی باهم دارند بهنحوی که بدون توجه به «مکان» نهتنها نمیتوان از دموکراسی و رسیدن به اهداف عدالت اجتماعی سخن گفت، بلکه اساساً فهم اجتماع ممکن نخواهد بود. به قول نویسنده، سخن گفتن از اجتماع بدون توجه به مکان و فضاهای عمومی همانقدر معنا دارد که از وجود و شکلگیری خانواده سخن بگوییم بدون اینکه مفهوم «خانه» را در نظر آوریم!
استدلال وی به شکل سادهشدهای این است که رسیدن به دموکراسی و عدالت اجتماعی نیازمند کنشی جمعی از سوی افراد جامعه برای مطالبه خواستهها و مقابله با نظامهای بروکراتیک سلطهگر است، اما کنش نیازمند مکانی برای کنش است، ازاینرو بدون توجه به چیستی مکان، چگونگی شکلگیری آن، و اینکه چقدر این مکانها در دست مردم هستند نه دموکراسی و عدالت اجتماعی میسر است و نه اساساً اجتماع قابل فهم است.
با این حال فلاسفه و معماران معمولاً از یکی از این دو طرف غفلت میکنند؛ «بهطورکلی، نظریه، گرایش به این دارد تا بر کنش، جدا از فضا تأکید کند درحالیکه شهرسازی و معماری مایلاند که فضا را در غیاب کنش جمعی ... ببینند» بنابراین نویسنده به دنبال رویکردی است که بتواند همزمان کنش جمعی و مکان را در تحلیل خود بگنجاند.
نویسنده در بخش اول کتاب سه نظریه درباره چگونگی شکلگیری اجتماع (شکلبندی اجتماع) را به بحث میگذارد؛ اجتماع گفتوگویی هابرماس، اجتماع تکین کسانی چون ژان لوک نانسی، و جرجیو آگامبن، و اجتماع اعتراضی که سوی متفکرانی چون ژاک رانسیر و شانتال مویفا پشتیبانی می شود. این سه فصل نوعی رابطه دیالکتیکی باهم دارند، به این شکل که فصل اول و دوم همچون تز و آنتی تز در مقابل هماند، و ویژگیهایی از هر دو مؤلفههای اصلی اجتماع اعتراضی، را شکل میدهند.
نویسنده در عین نقد رویکردهای دو فصل نخست، آنها را تماماً رد نمیکند و ویژگی مربوط و مطلوب آنها را در رویکرد سوم ردیابی خواهد کرد. رویکرد مطلوب و مورد دفاع نویسنده همان رویکرد اجتماع اعتراضی است؛ «امید من از نگاشتن این کتاب این است که در تداوم سنت ساختن اجتماع به مثابه و از طریق مخالفت [و اعتراض] سهمی داشته باشم.»
نظریه اجتماع گفتوگویی بر کنش ارتباطی و گفتوگو میان اجتماع و نهادهای بروکراتیک تاکید میکند. بنابراین این نظریه نوعی «کنش جمعی» را برای شکلگیری اجتماع بهرسمیت میشناسد. اما چنانکه خواهیم دید این کنش جمعی چیزی نیست که نویسنده به دنبال آن است. همچنین در نظر نویسنده این رویکرد گرچه از کنش ارتباطی، که خود نوعی کنش جمعی است، سخن میگوید اما نسبت به مکانهای عمومی بیتوجه است.
در فصل دوم، اجتماع تکین نقدهای مهمتری را علیه اجتماع گفتوگویی مطرح میکند. چنانکه خواهیم دید این نظریه با هر امر هویتسازی سرجنگ دارد. در اینجا «تکنیکی در تقابل آشکار با هویت است» و به نظر آنها اجتماع گفتوگویی از طریق مفاهیم گفتوگو و مذاکره، با شکلگیری «اجماع»ها، در پی تودهسازی افراد، و بهحاشیهراندن عناصری است که تن به مذاکره نمیدهند. نانسی و آگامبن در فضایی مارکسی، بهدنبال عدالت و برابری حداکثری در اجتماعاند اما آنها به ابزار رسیدن به آن، که به باور نویسنده چیزی جز کنش جمعی نیست، توجهی ندارند. همچنین این نظریه نیز نسبت به مکان بیتوجه است که چنانکه خواهیم دید به تقابل آنها با هویتسازی برمیگردد.
در فصل سوم، نویسنده به رویکردی میرسد که به نظر وی عناصر کنش جمعی و مکان را همزمان در خود دارد. این نظریه از طرفی، هم اهداف داشتن نقشی فعال در اجتماع از طریق کنش ارتباطی هابرماس را پی میگیرد هم متوجه حساسیت آگامبن و نانسی در به حاشیه راندنها و هویتسازیهاست، با این حال عناصر به نظر نویسنده نامطلوب آنها را ندارد؛ کنش جمعی را چیز فراتر از امر زبانی میداند، از انفعالیت امر تکین خارج میشود، و مهمتر از همه به فضاهای عمومی توجه زیادی میکند، تا جایی که نویسنده ایده «حق داشتن شهر» هانری لوفور را در درون مدل اجتماع اعتراضی قرار میدهد.
بخش دوم کتاب، نویسنده از فضای بحثهای نظری خارج میشود و سه مدل شهرسازی و شهرگرایی را به بحث میگذارد؛ شهرگرایی جدید، شهرگرایی پستمدرن، و آرمانگرایی دیالکتیکی. هر یک از این مدلها کموبیش منطبق با یکی از نظریههای اجتماع در بخش نخستاند. نویسنده میخواهد بگوید ایدههای هریک از این مدلهای اجتماعی، شهرسازی و شهرگرایی خاصی را به ما میدهند. نویسنده با ارائه نمونههای ملموسی چگونگی انطباق این مدلها و نظریهها را نشان میدهد. در اینجا نیز، متناظر با بخش نخست کتاب، نویسنده با مدل آرمانگرایی دیالکتیکی همدلی دارد و اهداف خویش در نظریه اجتماع اعتراضی در آنجا، عملی میداند.
این کتاب علاوه بر اینکه ماجرای پیوند مکان و اجتماع را بهخوبی و به زیبایی شرح میدهد، روایتی تا حدی روشن از برخی از مهمترین دیدگاههای راجع به شکلبندی اجتماع را ارائه میدهد و در راستای اهداف کتاب تحلیل و نقد میکند.
مسئله اصلی کتاب حاضر این است که دموکراسی و عدالت اجتماعی چه پیوندی با مکان و فضای عمومی شهری دارند. آیا بدون توجه به مکانهای عمومی، میتوان به اهداف عدالت اجتماعی دست یافت با اصلاً از شکلگیری اجتماع سخن گفت؟ نویسنده معتقد است که فضای عمومی باید عنصر اساسی هر نظریهای باشد که ارجع به اجتماع حرفی برای گفتن دارد، چرا که کنش اجتماعی بدون مکانی برای کنش ممکن نیست و عدالت اجتماعی و دموکراسی اصیل بدون کنش اجتماعی مناسب حاصل نمیشوند. نویسنده ماجرای کنش اجتماعی و مکان را در نظریههای مطرح اجتماع، خوب بیان میکند و میکاود.
بریان الیوت، نویسنده و متفکر انگلیسی، صاحب آثاری در زمینه فلسفه قارهای و خصوصاً ارتباط آن با معماری و شهرسازی است. او اکنون استاد فلسفه دانشگاه پورتلند است.
کتاب «ساختن اجتماع: شکلبندیهای امر اجتماعی در فلسفه و شهرگرایی معاصر» نوشته برایان الیوت به ترجمه رحمان شریفزاده با شمارگان هزار نسخه در 236 صفحه به بهای 100 هزار ریال از سوی موسسه نشر شهر منتشر شده است.
نظر شما