محمد بن جریر طبری، مورخ و مفسر ایرانی و مؤلف تاریخ مشهور «تاریخ الرسل و الامم و الملوک» 30 تیرماه سال 310 هجری دیده از جهان فروبست. به همین مناسبت مروری بر اثر برجسته او و نقدهایی که بر آن وارد است، خواهیم داشت.
رسول جعفریان در «منابع تاریخ اسلام» درباره تاریخ طبری چنین مینویسد: «تاریخ او از همان ابتدا مقبولیت بسیاری یافت؛ چنین مقبولیتی مربوط به ویژگیهای کتاب، از حیث تفصیل و استناد و متعادل بودن آن، از نظر جامعه اهل سنت است. این مقبولیت سبب شد تا کتابهای تاریخی بعدی، بر نقلهای آن تکیه کرده و خلاصهای از آنرا بیاورند. این مسکویه و ابن اثیر و ابن کثیر چنین کاری را کردهاند.
دیدگاه مورخان درباره نقلقولهای طبری
طبری در آغاز کتاب، با اشاره به اینکه نقلها را مستند آورده، خواسته تا خود را به خاطر نقل مطالب نادرست طبرئه کند. چنین شیوهای در عین حال که سبب شده حجم زیادی از نقلهای تاریخی محفوظ بماند، به دلیل گزینشهای نادرست طبری از نقلها، به خصوص نقل از افراد دروغگویی چون سیف بن عمر، به حق مورد انکار برخی از محققان قرارگرفته است.»
جواد علی، مورخ و محقق معاصر معتقد است که طبری در استفاده از مآخذ اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهرههای ضعیف هم روایت کرده است. او روایات سیف بن عمر را در قضایای رده بر روایات واقدی و مدائنی ترجیح داده است. این در حالی است که او متهم به زندقه بوده و حتی خود طبری نظر مساعدی نسبت به وی نداشته است. حضور سیف در تاریخ طبری از جنگهای رده آغاز شده و تا پایان جنگ جمل ادامه مییابد و بدین صورت، طبری در حساسترین مقطع تاریخی که بخشی از تاریخ مذهبی برای همه فرقههاست، تاریخ خود را با نقلهای کذب سیف بن عمر ضعیف میکند.
روایت طبری از آغاز آفرینش تا مبعث پیامبر (ص)
جعفریان با اشاره به محتویات تاریخ طبری مینویسد: «جلد نخست تاریخ طبری که تاریخ جهان از آفرینش تا مبعث است، مملو از اخبار اسرائیلی است، درست همانطور که در تفسیر طبری نیز اسرائیلیات فراوانی آمده است. نوع این اخبار از طریق وهب بن منبه است که بیش از هر کس در اواخر قرن بیست هجری این قبیل اخبار را میان مسلمانان منتشر کرد.»
طبری کتاب تاریخ خود را در فاصله سالهای 283 تا 290 به نگارش درآورد، اما بعد از آن وقایع را تا ربیعالثانی سال 303 هجری بر آن افزود. افزون بر آن کتابی با عنوان «ذیل المذیل» در پایان تاریخش به چاپ رسیده است.
تعدادی از نویسندگان دوره بعد، ذیلهایی بر کتاب تاریخ طبری نوشتند. عریب بن سعد حوادث تا سال 320 را با عنوان «صله تاریخ الطبری» نوشت. ثابت بن سنان صابی آن را تا سال 360 ادامه داد. هلال بن محسن صابی تا سال 448 را نوشت. «عیون التواریخ» ادامه آن تا سال 479 است. پس از آن محمد بن عبدالملک همدانی تا سال 487 را نوشت. تکلمههای دیگری هم نوشته شده که مفقود است.
ویژگیهای تاریخی که طبری مکتوب کرد
به نوشته مؤلف «منابع تاریخ اسلام» روایات طبری به طور عمده در قالب حدیثی عرضه میشود. او ابتدا سند را آورده و پس از آن متن خبر را نقل میکند. در عین حال باید توجه داشت که مستند بودن روایات طبری به معنای جمع آوری آنها از منابع شفاهی نیست. وی انبوهی از کتابهای پیشینیان را در اختیار داشته و با استفاده از اجازه روایتی یا امثال آن، بدون آن که نامی از کتاب به میان آورد، به طریق مسند و با یاد از نام مشایخ خود، از آن کتابها نقل میکند.
جعفریان مینویسد: «ویژگی دیگر طبری آن است که در نقل روایی، نقلهای مختلفی را از یک حادثه با اسناد مختلف میآورد. این شیوه، فرصت لازم را در اختیار محقق قرار میدهد تا دیدگاههای معارض را درباره یک حادثه به دست آورده و با توجه به روشهای علمی، در اطراف آنها به تحقیق بپردازد. البته او نیز گاهی « حدیث بعضی را داخل در حدیث دیگران» میکند. اما در مواردی نیز به قسمت اختلافی که میرسد، نقل معارض را آورده و سپس ادامه روایت پیشین را میآورد. او در تفسیر و تاریخ خود این شیوه روایی را دارد و جز در موارد بسیار نادر، اظهار نظری از خود به دست نمیدهد.»
طبری به دلیل بینش خاص تاریخی که داشته، تفصیل بسیاری راجع به حوادث آورده و در موارد متعددی، این تفصیلات در هیچ مأخذ دیگری نیامده است. طبیعی است که شیوه طبری نمیتوانسته دربرگیرنده آگاهیهای اجتماعی باشد. او تنها به نقل متکی است و نقلها صرفا تاریخی یا به عبارتی سیاسی هستند. در این صورت، یافتن آگاهیهایی در زمینههای تمدنی و فرهنگی آنچنان که در آثار مسعودی میتوان یافت، در تاریخ طبری بیثمر است. موارد اندکی را باید استثناء کرد.
طبری حوادث تا پیش از اسلام را به صورت موضوعی و ترتیب کلی تاریخی آورده است؛ اما پس از اسلام، حوادث را به صورت سالشمار ارائه کرده است.
منابع طبری
جواد علی شرح مبسوطی درباره منابع طبری به دست داده است. به عقیده وی، مأخذ طبری در بخش تاریخ انبیاء و ایران پیش از اسلام، اخبار و آثار تفسیری بوده که در مکتب شاگردان ابن عباس در شرح آیات قرآنی با استفاده از مأخذ مختلف تا آن زمان فراهم آمده بوده است. در مورد ایران، بیشتر از آثار ترجمه شده از فارسی مانند آثار ابن مفقع و نیز کتابهای کلبی که در این زمینه بسیار غنی بوده، استفاده کرده است. وی در این بخشها، نام آثار و یا مؤلفان را به طور غالب یاد نکرده است.
طبری در بخش تاریخ عرب قبل از اسلام، از آثار کلبی بهره برده، به ویژه درباره تاریخ عراق که به طور منحصر از او نقل کرده است. درمورد تاریخ یمن از مطالب ابن اسحاق استفاده کرده که او هم از وهب بن منبه و محمد بن کعب قرظی برگرفته است. در واقع دو نفر اخیر به ضمیمه کعب الاحبار، منبع اخبار مربوط به تاریخ انبیا در مجلد نخست تاریخ طبری هستند. درباره تاریخ روم در قیاس با آنچه درباره ایران آورده، مطلب مهمی نیامده است. در بخش سیره اصل بر سیره ابن اسحاق است، اما موارد فراوانی هم از عروه بن زبیر، ابان بن عثمان بن عفان، شرحبیل بن سعد و هیثم بن عدی آورده است. تکیه طبری در جریانات رده تا پایان جمل، بر روایات سبف بن عمر است. پس از آن در بیان حوادث عراق تا پایان عصر اموی، به طور عمده از ابومخنف نقل شده و روایات مدائنی، عوانه بن حکم، واقدی، عمر بن شبه و کلبی در ادامه آورده میشوند.
جعفریان معتقد است بالاترین ارزش کتاب طبری «از آن روست که از بسیاری از مکتوبات تاریخی رایج یا غیر رایج آن عصر را که در اختیار داشته استفاده کرده و امروزه جز آنچه طبری از آن کتابها برای ما نگاه داشته، اثری برجای نمانده است. شاید یکی از بهترین آثار کتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف بوده که بخش مهم آن تنها از طریق تاریخ طبری حفظ شده است.
همین امر درباره آثار وهب بن منبه در زمینه اخبار انبیای سلف، آثار عبید بن شریه، اصعمی، شعبی و کلبی درباره تاریخ عرب و فرس پیش از اسلام و نیز نسخه اصل سیره ابن اسحاق در بخش مغازی صادق است.»
او ادامه میدهد: «موضوع دینی طبری در تاریخنگاری و در گزینش اخبار آشکار است. او در مواردی از جمله اخباری که درباره قتل عثمان بوده و با خودداری و نیز تالیفات طبری در اواخر حیات او برمیآید، احتمال تغییر موضع دینی او را نشان میدهد.
ابوبکر خوارزمی که در منابع فراوانی به عنوان فرزند خواهر طبری مورخ خوانده شده و کمترین تردیدی در این نسبت و تشیع او وجود ندارد، در شعری تشیع خود را به داییهای خود که طبری یکی از آنهاست نسبت داده است.»
بر اساس مندرجات کتاب «معجم الدبا» آنچه مسلم است این است که، طبری در سالهای پایانی عمر خود در بغداد مورد طعن اصحاب حدیث و عثمانی مذهبها بوده و از بابت تالیف کتاب الولایه و نیز کتابی که در صحت طرق حدیث طیر نوشته، سخت تحت فشار بوده است.
ابهامات یک ترجمه
جعفریان درباره ترجمه تاریخ طبری و ابهاماتی که درباره آن وجود دارد مینویسد: «گفته شده است که تاریخ طبری در سال 325 توسط ابوعلی بلعمی در دستگاه امارت سامانیها به فارسی ترجمه شد. محقق تاریخنامه ترجمه این اثر را به دست بلعمی نادرست دانسته و بر روی جلد کتاب نوشته است: گردانیده منسوب به بلعمی. بدین ترتیب نام آن را نیز از تاریخ بلعمی به تاریخنامه طبری تغییر داده است. مترجم در این اثر، اسناد را حذف کرده و متن اخبار را نیز با تلخیص در کتاب خود آورده است. وی همانند شیوههای رایج ترجمه در آن روزگار، دخل و تصرفاتی در مورد و موقع اخبار و نقلها کرده است. لطیف آن که، یکبار ترجمه فارسی، به عربی ترجمه شده است! برخلاف بارتولد که زمانی نوشته بود با چاپ کتاب طبری، دیگر نیازی به کتاب بلعمی نیست، بعدها روشن شد که این استنباط غلط است و بنا بر اظهار برخی از نویسندگان « اکنون معلوم شده که بلعمی ظاهرا از یک روایت کتاب طبری که در دست نیست استفاده کرده و همچنین از پارهای منابع دیگر.»
متن تاریخ طبری نخستین بار در اروپا به چاپ رسید و همان چاپ یکبار در ایران افست شد. چاپهای مکرری در آن در مصر و بیروت صورت گرفته اما رایجترین و بهترین آنها در حال حاضر، چاپ یازده جلدی محمد ابوالفضل ابراهیم است. متن تاریخ تا اواسط مجلد دهم به پایان میرسد و ادامه آن فهارس کتاب است. مجلد یازدهم مشتمل بر صله تاریخ طبری از عریب بن سعد قرطبی و المنتخب من ذیل المذیل خود طبری است.
نظر شما