کتاب «تعامل انسان و کامپیوتر» با تشریح مباحثی مانند طراحی تعامل انسان و کامپیوتر و عوامل انسانی موثر در این تعامل به همت انتشارات «آتینگر» منتشر شده است.
مباحث کتاب در 9 فصل شامل «مقدمه»، «دستورالعملهای خاص تعامل انسان و کامپیوتر»، «عوامل انسانی بهعنوان مبانی نظیری تعامل انسان و کامپیوتر»، «طراحی تعامل انسان و کامپیوتر»، «لایه رابط کاربر»، «جعبه ابزار توسعه رابط کاربر»، «چارچوب توسه سیستم تعاملی»، «ارزیابی رابط کاربر» و «آینده تعامل انسان و کامپیوتر» تشریح شده است.
در نخستین فصل کتاب، مولف درباره مقوله تعامل انسان و کامپیوتر چیست و چه اهمیتی دارد؟ آورده است: «تعامل انسان و کامپیوتر (HCI) یک حوزه میانرشتهای (بهعنوان مثال، مهندسی، روانشناسی، ارگونومی و طراحی) است که با نظریه، طراحی، پیادهسازی و ارزیابی روشهایی سروکار دارد که انسانها از کامپیوتر استفاده کرده و با دستگاههای کامپیوتری تعامل میکنند.»
در بخش دیگری از این فصل میخوانیم: «چگونگی تأثیر عظیم تعامل انسان و کامپیوتر بر تاریخ کامپیوتر و تغییری که در زندگی روزمره ما ایجاد کرده، واقعیتی است که کمتر به آن پرداخته شده است. احتمالاً اختراع (یا کشف مجدد) ماوس با شهودی کردن کارکرد کامپیوتر و سادهتر کردن آن از سیستم دستورات صفحه کلید رکن اصلی در انقلاب کامپیوتر شخصی بود.»
در دومین فصل کتاب، مولف به نمونههایی از دستورالعملهای تعامل انسان و کامپیوتر اشاره کرده است.
«دستگاه همراه (نوع پلتفرم)»، «آیکنهای Apple iOS و فونتهای Windows XP (فروشنده)»، «طراحی “Earcon” برای رابط شنیداری (کانال)»، «تلفنهای همراه (یا برقراری تماس) در خوردوها (وظیفه)»، «تجارت الکترویکی (برنامه کاربردی)» چند مثال از تعامل انسان و کامپیوتر است.
مدلسازی مساله و مدل حل مساله انسان از جمله مباحث سومین فصل کتاب است.
در ادامه همین فصل میخوانیم: «قانون مدلسازی وظیفه/ تعامل در تعامل انسان و کامپیوتر در فهم وظایف لازم برای انجام هدف نهایی سیستم تعاملی مفید بود. به عنوان نمونه، یکی از اهداف سیستم واژهپردازی میتواند تولید تا حد امکان ساده یک سند زیبا باشد. بهصورت انتزاعیتر، کل این فرآیند تامل میتواند بهصورت فردی دیده شود که تلاش میکند «مسألهای» را حل کند و برای رسیدن به یک «راهحل» نهایی «اعمال» خاصی را بر «اشیا» اعمال کند. علوم شناختی روشهای حل مسائل توسط انسانها را بررسی کرده و چنین مدلی میتواند به طراحان تعامل انسان و کامپیوتر کمک کند.»
در فصل چهارم، فرآیند طراحی برنامههای کاربردی تعاملی با تمرکز بر مدلسازی تعامل و انتخاب رابط توصیف شده است. بحث با تحلیل نیازمندیها آغاز میشود و با پالایش از طریق تحقیق کاربرد و مدلسازی برنامه کاربردی ـ وظیفه ادامه پیدا میکند. در بخش دیگری از این فصل با ترسیم استوریبورد و با اعمال هر یک از قواعد، دستورالعملها و نظریات مرتبط تعامل انسان و کامپیوتر، گزینههای مختلف برای رابطهای خاص بهدقت بررسی شده است.
مولف در پنجمین فصل کتاب به موضوع فعالیتهای داخلی از ساختار عمومی نرمافزار زمینه پرداخته است.
درباره این بحث میخوانیم: «اغلب چارچوبهای رابط کاربر برحسب یک ساختار رویدادمحور به روشهای مشابهی عمل میکنند. دستگاههای سختافزار ورودی، رویدادهایی تولید میکنند که به رابطهای نرمافزاری منتقل میشوند (یعنی اشیای رابط کاربر) و آنها برای ایجاد خروجی توسط کدهای مدیر رویداد پردازش میشوند. لایه رابط کاربرد که بالای سیستم عامل (OS) قرار گرفته چارچوب کامپیوتری را برای چنین مدل پردازش رویدادمحوری فراهم کرده و انتزاعهای مفیدی از جزئیات پایینتر سیستم عامل برای تعامل سادهتر و بصری نرمافزار حسی تعاملی و توسعه رابط فراهم میکند.»
در فصل ششم، سه نمونه از جعبهابزارهای رابط کاربر را برای Android Java3D و ios بررسی شده است.»
در ادامه مباحث این فصل آمده است. «قطعاً جعبهابزارهای بسیار دیگر وجود دارد؛ اما، بیشتر آنها در ساختار و سازوکارهای زمینهای اساسیشان شبیه یکدیگر هستند. بعضی جعبهابزارهای رابط کاربر شامل ابزارهای نمونهسازی تصویری و نیز ساختار دستوری مشخصه اعلانی نیز هستند که پیادهسازی رابطهای کاربر برای توسعهدهندگان را راحتتر میکند. در کل، استفاده از جعبهابزارهای رابط کاربر، استانداردسازی، آشنایی، سادگی استفاده، پیادهسازی سریع و سازگاری برای یک پلتفرم مشخص را افزایش میدهد.»
در فصل هفتم یک روش توسعه برنامه کاربردی تعاملی به نام MVC بررسی شده که براساس قاعده تفکیک میان کارکردهای وظیفهای رابط کاربر و کامپیوتر هسته برنامه کاربردی است. چنین تفکیک دغدغههایی به دو کارکرد اجازه میدهد تا با هم ترکیب شده و تطابق داده شوند. (برای کاوش ترکیبهای مختلف از یک مجموعه درست از توابع و رابط کاربرهای متناظر) و خود را با نگهداری کد راحتتری منطبق کند؛ اما گاهی اوقات خیلی روشن نیست که آیا یک برنامه کاربردی مورد نظر میتواند به درستی به دو بخش یعنی کارکرد هسته و رابط کاربر تفکیک شود.
مولف با ارائه نمونهای ادامه میدهد: «بهعنوان مثال فرض کنید فردی بخواهد برای همان برنامه کاربردی بانکدار، چندین نمای مختلف برای گروههای مختلف کاربری و یک نمای دیگر برای تغییر و انتخاب خود نماها پیاده کند. در چنین شرایطی، عملکرد وظیفهای تغییر دید یکی از کارکردها و ویژگیهای هسته برنامه کاربردی است. باز از منظر تئوری، به نظر میرسد «تغییر نما» به جای MODEL به View تعلق دارد.
در فصل هشتم، به روشهای مختلف ارزیابی رابط در مراحل مختلف فرآیند توسعه اختصاص دارد. مولف تاکید دارد که «حتی اگر همه تدارکات و دانش لازم برای ایجا نسخههای اولیه رابط کاربر، مورد استفاده قرار گرفته باشد، ممکن است در طول پیادهسازی واقعی توافقهای بسیاری انجام شود که سبب ایجاد محصولی شود که گاهاً از آنچه ابتدا در مرحله طراحی قصد شده بود، متفاوت باشد؛ همچنین کاملاً ممکن است در طول دوره توسعه، به سادگی نیازمندیها تغییر کند. به همین دلیل است که مرحله ارزیابی صریح یک ضرورت بوده و در واقع بهصورت ایدهآل کل چرخه طراحی ـ پیادهسازی ـ ارزیابی باید حداقل چندبار تکرار شده تا یک نتیجه پایدار حاصل شود.»
در فصل نهم نیز میخوانیم: «سودمندی نرمافزار و محتوای دیجیتالی، بهصورت فزاینده به قابلیتهای تعامل انسان و کامپیوتر و کمتر به کارکردهای هسته سختافزار کامپیوتری مرسوم بستگی خواهد داشت؛ همانطور که تعداد پلتفرمهای کامپیوتری افزایش مییابند تا موقعیتهای در حال رشد مصرف (مثلاً، خانه، دفتر، تلفن همراه، فروش، وسایل نقلیه، ارتش و غیره) را در خود جای دهند، مسأله تعامل انسان و کامپیوتر چالشبرانگیزتر میشود. همانطور که تأثیر پلترم رومیزی استاندارد کاهش مییابد، طراحی رابط تعامل انسان و کامپیوتر به ایفای نقش مهمی ادامه خواهد داد. طراحی بهتر رابطهای تعامل انسان و کامپیوتر، دسترسی بهتر به خدمات، هوش و دانش موجود را به همه خواهد داد. قدرت را در نوک انگشتانمان خواهیم داشت.
کتاب «تعامل انسان و کامپیوتر» با شمارگان 500 نسخه در 184 صفحه، به بهای 14 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات آتینگر به بازار نشر عرضه شده است.
نظر شما