در نشست رونمایی کتاب «آفاق معرفت در سپهر معنويت» عنوان شد: غلامحسین ابراهیمی دینانی مدافع سرسخت عقل، است. ایشان معتقد است، از فلسفه بدون عقل چیزی باقی نمیماند. ابراهیمی دینانی حتی در میان عارفان آنهایی را تایید میکند که با عقل ستیز نداشته باشند.
ابراهیمیدینانی در سخنانی گفت: بر خلاف علم که به صورت مداوم با موضوعهای جدید سر و کار دارد، موضوع فلسفه از سقراط تا اکنون یک مفهوم و آن هم هستی و وجود بوده است اما فیلسوفها، هر یک نظرگاه و بیان متفاوتی در این مورد داشتهاند. موضوع مهم در مورد فلسفه، لزوم تعقل و اندیشه است و در این مسیر حتی اگر فیلسوفی مسیر را اشتباه طی کند و پس از سالها نظریاتش را تغییر دهد، دچار خسارت نشده و به سوی تعالی گام برداشته است.
وی نخستین مخلوق خداوند را بر مبنای حدیث عقل دانست و افزود: ویژگی ذاتی عقل و تعقل سیال بودن و تحول دائمی است؛ برهمین اساس حکما و فلاسفه نیز از فکری سیال برخوردارند به گونهای که نوع نگاه و نظریات بعضی از آنها در طول زندگی یک یا چند بار به صورت کامل و بنیادی تغییر کرده است اما بعضی دیگر دارای تغییری تدریجی هستند. تفکر منجمد دچار مردگی و افسردگی میشود و همه مردم درجهای از تحول را در تفکر و اندیشه تجربه میکنند اما برخی به این امر آگاه هستند و گروهی نه. فیلسوفها به مسائلی چون هستی، آغاز و انجام آن و معنای زندگی میاندیشند به پرسشهایی از این دست پاسخ میدهند. ممکن است در این مسیر موفق باشند یا تلاش آنها به شکست منجر شود اما صرف اندیشدن در مورد چنین مسائلی بهتر از سکون است.
این استاد و پژوهشگر فلسفه اسلامی، با استناد به جملهای از کانت گفت: این فیلسوف میگوید، شجاعت فهمیدن را داشته باش. این گزاره اهمیت زیادی برخوردار است و فهمیدن به شجاعت بسیار زیادی نیاز دارد.
در بخش دیگری از این نشست، حامد زارع با اشاره به وجود چهار دوره فکری در سیر آثار ابراهیمی دینانی گفت: او در دهه شصت در آثارش از یک مدرس فلسفه مسائل را پیش میکشد. در این دست آثار از مباحث تخصصی فلسفی برای استفاده دانشجوها سخن میگوید. عموما آثارش در این دوره محتوای درسی دارند. در دهه هفتاد به تاریخنگاری فلسفه اسلامی روی آورد و نوشتارش به سمت روایتگری سوق پیدا کرد. بر همین اساس در دوره رواج ترجمه آثار فلسفی غربی این استاد پرچمدار توجه به فلسفه اسلامی بود و برای طرح فلسفه اسلامی در جامعه تلاش میکرد. دهه هشتاد استاد ابراهیمی دینانی به موضوع پژوهشگری و معرفی مکاتب فلسفی پرداخت و در دههنود خورشیدی گفتوگو با خویشتن را آغاز کرده است. به کلانروایتهای فلسفی میپردازد و با سقراط درون خود گفتوگو میکند. برخی از مخاطبها به تکراری بودن، مباحث مطرح شده در چند کتاب اخیر جناب ابراهیمی دینانی میپردازند و از آن انتقاد میکنند، در حالی که این مساله هم متاثر از رویکرد جناب دینانی است در گفتوگویی که با خویشتن پی گرفته است و از دل همین تکرارها میتوان سیر تحول مفاهیم فلسفی را درک کرد.
این روزنامهنگار گفت: کتاب «آفاق معرفت در سپهر معنويت» دارای چهار فصل است. در فصل نخست با عنوان مباحثه، پرسشهای انتقادی مطرح شده است، سوالهای فصل دوم با عنوان مصاحبه به روایتگری تاریخ فلسفه اسلامی اختصاص دارد. فصل سوم با عنوان مناظره به آراء و نظریهها و ایدهای دینانی و تفاوت آن با دیگر استادان مطرح فلسفه میپردازد و در فصل چهارم با عنوان مکاتبه، آثار منتشر شده او در دهه نود بررسی شدهاند. معرفت و معنویت دو عنصر کانونی و توامان منظومه فکری ابراهیمی دینانی است. این امر در نوع پرداختن او به اندیشه سهروردی نیز مشهود است به گونهای که استاد بر خلاف برخی دیگر از پژوهشگران که تنها به جنبه ذوقی یا منطقی تفکر شیخ اشراق توجه داشتهاند، به هر دو مورد عرفان و فلسفه در اندیشههای وی پرداخته است.
در ادامه مراسم، شهین اعوانی، عضو هیات علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ضمن رد وجود تکرار در آثار اخیر دینانی گفت: اگر این آثار به درستی خوانده شوند مشخص میشود، مفاهیم از جنبهها و منظرهای متفاوت بررسی شدهاند.
وی با اشاره به تاکید پژوهشگران غربی بر تقسیم فلسفه غرب به دورههای مختلف باستان، وسطی و جدید گفت: چنین تقسیمبندیای در مورد فلسفه اسلامی وجود ندارد اما برخی از آنها معتقدند دلیل ناشناخته ماندن این شاخه از فلسفه همین امر است بنابراین تلاش کردهاند دورههای تاریخی خاصی را برای فلسفه اسلامی تعیین کنند. برای مثال برخی فلسفه اسلامی را به قبل و بعد از ابن رشد یا ابنعربی تقسیم میکنند، برخی دیگر معتقدند این شاخه از فلسفه با حکمت اشراقی سهروردی و حکمت عرفانی ابن عربی به پایان رسیده است اما دینانی اینگونه تاریخنگاری را نمیپذیرد. دینانی در آثارش صرفا به توصیف شاخههای گوناگون فلسفه نپرداخته است، بلکه در آثار این اندیشمند گفتوگو و کشمکش با آراء متفکران مختلف دیده میشود. او معتقد است سیر شکلگیری و تحول فلسفه اسلامی به آرامی طی نشده و از گذشته تا اکنون مخالفتها و خصومتهایی با فلسفه و فیلسوفان وجود داشته است.
اعوانی، رویکرد سیاسی و دینی حاکمان و تحولات اجتماعی را در پیدایش، رشد و رد و قبول فلسفه موثر دانست و افزود: نوع و میزان خصومت با فیلسوفان در دورههای مختلف سیاسی متفاوت بوده است و سیر ظلمها و محدودیتهای رفته بر آنها در آثار غلامحسین ابراهیمی دینانی منعکس شده است. عارفان، فقها، سیاستمداران و متدینان هر کدام از منظر خود با فیلسوفان مخالف بودهاند و از نظر دینانی نباید آنها را در یک جریان دانست. در این میان یکی از بزرگترین دشمنان فلاسفه ابن تیمیه بوده است و مطالعه پژوهش دینانی در مورد او، ریشه بسیاری از مشکلهایی را مشخص میکند که اکنون جهان اسلام با آنها مواجه است.
این پژوهشگر حوزه فلسفه، دینانی را شخصیتی عقلگرا دانست و افزود: او در دفاع از عقل در برابر فقها، متکلمین و عارفان جدی و متعصب است و از این امر ابایی ندارد. برای مثال از نظر دینانی باورهای دینی باید از هر آنچه بر خلاف عقلانیت است پاک شوند. زیرا از نظر او دفاع از دین و همچنین فلسفه بر عهده عقل است.
اعوانی با طرح این پرسش که آیا دینانی را باید مشایی دانست یا اشراقی، پاسخ داد: با وجود علاقه او به ابنسینا نمیتوان این استاد فلسفه را صرفا مشایی دانست. دینانی همزمان به حکمت اشراق و سهروردی نیز علاقه دارد.
عضو هیات علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با اشاره به انتقاد دینانی از کسانی که معتقدند فلسفه اسلامی صرفا ریشه در یونان باستان دارد، گفت: او نمیپذیرد فیلسوفان مشایی ایران اندیشه خود را تنها از ارسطو گرفتهاند و اشراقیون متاثر از افلاطون هستند بلکه از نظر او فلسفه اشراق ریشه در حکمت ایران باستان دارد. از منظر دینانی، فیلسوف اسلامی از ویژگیهای مختلفی مانند نوآوری، آزاداندیشی، پرهیز از تعصب، خودداری از درگیری صرف با مسائل و توانایی فهم افکار دیگر فیلسوفان برخوردار است و فلسفه اسلامی نیز باید پویا و متحرک باشد. نمیتوان دینانی را پیرو صرف اندیشههای فیلسوفهای بزرگ اسلامی دانست. به اعتقاد من این متفکر ضمن علاقه به سهرودی، ابنسینا و ملاصدرا نوآوریهای خاصی ارائه کرده است و صرفا به طرح آراء و نظر دیگر متفکرها بسنده نمیکند. همچنین ابراهیمی دینانی در شیوه نگارش، آموزش و شاگردپروری ویژگیهای خاص خودش را دارد و تا کنون چند نسل از دانشجویان و پژوهشگران فلسفه اسلامی را تربیت کرده است. ضمن آنکه قشرهای مختلف مردم با سطح سواد متفاوت پرسشهایشان را با او در میان میگذارند و پاسخ میشوند.
در بخش دیگری از مراسم رونمایی کتاب «آفاق معرفت در سپهر معنويت»، منوچهر صدوقیسها، نویسنده و پژوهشگر، با طرح این پرسش که آیا مفهومی به عنوان فلسفه اسلامی امکانپذیر است یا خیر گفت: برخی پژوهشگران معتقدند هر مفهومی به عنوان فلسفه دینی از جمله اسلامی به دو دلیل محقق نمیشود. با شکلگیری مبحثی به عنوان تاریخ فلسفه در قرن هجدهم، ادعا شد فلسفه مختص نژاد آریایی است و از آنجا که مسلمانها را اعراب و از نژاد سامی میدانستند، نتیجه گرفتند مفهمومی به عنوان فلسفه اسلامی نمیتواند وجود داشته باشد و بحث و جدل در مورد این ادعا تا امروز ادامه دارد.
این استاد دانشگاه دلیل دوم این دسته از پژوهشگران را تعارض میان فلسفه و دین دانست و افزود: از منظر آنها ابزار یکی عقل و ابزار دیگری نقل است بر همین مبنا فلسفه مبتنی بر دین از عقلانیت خارج و نقلی میشود و هر دستگاه فکری بر بستر دین شکل بگیرد کلام است نه فلسفه.
صدوقیسها در رد مدعیان عدم امکان تحقق فلسفه دینی گفت: فلسفه کلاسیک نیز مجهولات را بر مبنای معلومات پیشین به ضروریات و بدیهیات تبدیل میکند و فلاسفه تلاشی برای اثبات علوم پیشین نمیکنند زیرا بدیهیات به ذاتشان اثبات شدهاند بنابراین میتوان نتیجه گرفت فلسفه کلاسیک نیز فراعقلی است. علوم از دو منظر موضوعها و اغراض از یکدیگر جدا میشوند و فلسفه دینی و کلام در هر دو وجه با یکدیگر متفاوت هستند به گونهای که موضوع کلام، دین و غرض آن دفاع از شریعت است اما فلسفه دینی همانند فلسفه کلاسیک به موضوع وجود میپردازد و غرض آن شناخت حقایق است؛ بنابراین نمیتوان گفت یک نوع فلسفه به دلیل نقلی بودن به کلام تبدیل شده است. مخالفان فلسفه دینی از دو موضوع غافل هستند. نخست آنکه عقل و مفاهیم مرتبط با آن را نیز میتوان نقل کرد همانگونه که هر استاد فلسفهای میتواند دلایل و استدلالهای فلاسفه بزرگ را در مورد موضوعهای مختلف نقل کند و دوم آنکه مفاهیم دینی، عقلانی هستند و تاثر از دین به معنای خروج از عقلانیت نیست؛ بنابراین امکان شکلگیری فلسفه اسلامی وجود دارد.
صدوقیسها با اشاره به اهمیت سه وجه موضوع، مسائل و مبادی در هر دستگاه فکری، افزود: فلسفه اسلامی در زمینه موضوع تفاوتی با دیگر انواع فلسفه ندارد و به پرسشهای مرتبط با وجود پاسخ میدهد. از سوی دیگر هر چند حکمای اسلامی مسائل جدیدی را تاسیس کردهاند اما این امر وجه تمایز اصلی فلسفه آنها نیست بلکه فلسفه اسلامی به دلیل تفاوت در مبادی، از نوع کلاسیک آن متمایز میشود به گونهای که اولی مبادی متعددی در اختیار دارد که یکی از آنها عقل است اما مبدا دومی تنها همین مورد است. از خود ذات اسلام میتوان دستگاه فکری استخراج کرد اما متاسفانه این امر صورت نگرفته است در حالی که با تامل در قرآن کریم و احادیث امکان اخذ مفاهیم هستیشناسانه وجود دارد؛ در این صورت فلسفه اسلامی به صورت اخص شکل میگیرد و متاثر از دیگر دستگاههای فلسفی از جمله یونان باستان نیست.
حسین کلباسیاشتری، یکی دیگر از سخنرانها با اشاره به شهرت استاد دینانی به عنوان مدافع سرسخت عقل، گفت: او معتقد است از فلسفه بدون عقل چیزی باقی نمیماند و عقلی که دینانی از آن دفاع میکند با مفهوم رایج آن در غرب و عرف متفاوت است. دینانی حتی در میان عارفان آنهایی را تایید میکند که با عقل ستیز نداشته باشند؛ ضمن آنکه دینانی به وجه جلالی عقل توجه دارد نه به وجه جمالی آن. یکی دیگر از دغدغههای استاد دینانی ایران است و نوع نگاه این متفکر به مقوله ایران کمنظیر است؛ زیرا توجه او به ایران نه به معنای گرایش به ناسیونالیسم متعصب و احساساتی است و نه نوعی پانایرانیسم را تداعی میکند. دلیل ارادت دینانی به سهرودی نیز میتواند همین توجه شیخ اشراق به حکمت ایران باستان و حکمای خسروانی باشد. تشخیص وجوه اشتراک متفکران بزرگ با یکدیگر آسان اما تشخیص نقاط اختلاف و تفاوت آنها مشکل است در حالی که وجه دوم اهمیت زیادی دارد و مشخص میکند از هر کدام چه مباحثی را میتوان آموخت.
در ادامه مراسم رونمایی کتاب «آفاق معرفت در سپهر معنويت»، محمدرضا زائری، استاد دانشگاه، ماندگاری دین را در گرو ماندگاری اندیشه دانست و گفت: در روزگاری که شاهد افول تفکر و رواج تنآسایی و جریان بدناندیشی هستیم، اصرار دینانی بر توجه به اندیشه در خلال گفتوگو، بزرگترین خدمت به نسل کنونی و آینده است. دین ما اندیشیدن را وظیفه شرعی مسلمانها قرار داده است اما این مساله مهم به درستی تبیین نشده است. نسل قدیم دینداران میتوانستند حرف کسی را که بالاتر از آنها مینشست، بپذیرند اما جوانان امروز میخواهند افراد در کنار آنها بنشیند و به گفتوگو بپردازند. در سنت دینی ما هم میبینیم که پیامبر در جمع مردم حتی مشرکان و کافران مینشست و با آنها در مورد اعتقاداتشان مباحثه میکردند. ابراهیمی دینانی – برخلاف برخی از چهرههای دینی و فلسفی – توانمندی قرار گرفتن کنار مخاطب عام و گفتوگو کردن با او را دارد و از این توامندی برخوردار است که با هر قشری به تناسب فهمش سخن بگوید.
در بخش دیگری از این نشست، کریم فیضی، با اشاره به استفاده نسلهای مختلف دانشجویان، استادان و علاقهمندان فلسفه از آموزههای دینانی گفت: از جمله ویژگیهای استاد این است که هیچ مانعی برای دسترسی افراد به او وجود ندارد. دینانی دانشاش را در اختیار هر طالب علمی قرار میدهد و این ویژگی در میان استادان همنسل او کمتر دیده میشود.
نظر شما