در داستان نفسگیر فرار جنگ جینسونگ به کره جنوبی افشاگری حیرتانگیزی بیان میشود. تفاوت اصلی کتاب رهبر عزیز با دیگر کتابهای مربوط به کره شمالی در این است که جنگ جینسونگ فراریای عادی نیست. او شاعری است که در بالاترین سطوح قدرت فعالیت کرده، در ساخته شدن کیش شخصیتی کیم جونگایل، رهبر عزیز، نقش داشته و حتی به جمع «پذیرفتهشدگان» راه یافته، که اعضای آن بسیار کم هستند.
يكى از دلايلى كه باعث مى شود، "رهبر عزيز" در سطح جهانى به كتاب پرطرفدارى تبديل شود موضوع آن است؛ بديهي است كه پرده بردارى از راز و رمزهاى زندگى سياسى- اجتماعى كره شمالي براي بسيارى از مخاطبين كنجكاو جالب و لذتبخش است. اما به هنگام مطالعه ى داستان، اين سؤال مدام براى مخاطب تكرار مىشود كه بهراستى جنگ جين سونگ، نويسنده كتاب، تا چه حد در روايت داستان زندگى خود سخاوت به خرج داده است؟ به بيانى ديگر، بايد ديد كه آيا نويسنده تجربيات زيسته خود را تماماً در اين داستان بازگو كرده است يا اين داستان پرجنجال را از صافي هاي مختلفى عبور داده؟
در مقدمه داستان تلويحاً به اين مسئله اشاره ميشود كه اين روايت مربوط به سالهاي دهه ٩٠ است و برخى قوانين و جزييات در حال حاضر در كره شمالي تغيير كردهاند، ضمن آن كه نويسنده علناً به اين مسئله اشاره ميكند كه بنا به مصلحت (احتمالا دلايل امنيتى) از ذكر برخي از جزييات خصوصاً در فصل ورودش به خاك كره جنوبى پرهيز كرده است.
قطعاً دلايل او براي پرهيز از ذكر بسيارى از حقايق قابل احترام است زيرا به رغم فرار موفقيت آميز و مستقر شدنش در خاك كره جنوبى، همچنان خطر سوقصد و دستگيرى از سوى دولت كره شمالي آقاي نويسنده را كه حالا به سردمدار يك اپزيسيون تبديل شده است تهديد مى كند با اين حال فاكتور گرفتن از برخي رويدادهاي كليدي و وقايعى كه در سرنوشت شخصيت اصلي داستان نقش تعيين كننده داشته اند لطماتي را بر بدنه داستان وارد كرده كه نمي توان با ديد اغماض به آنها نگريست. مثلاً نمي دانم شانس هايى كه نويسنده بارها و بارها در طول فرآيند فرارش مىآورد تا چه حد واقعي اند اما آنچه در داستان بازنمايى شده است در برخي از موارد تا حد زيادي اغراقآميزند. گاه اين سوال براي مخاطب پيش مىآيد كه اصلاً روي چه حسابي اين فرشتگان زميني بايد به يك فراري كره شمالي در خاك چين كمك كنند و خود را به دردسر بيندازند؟ آيا واقعا چنين شخصيتهايى در زندگى نويسنده وجود داشتهاند يا زاده ذهن اويند؟ اين بخش ها خواسته يا ناخواسته فضاي كتاب را از ناتوراليسم مطبوعى كه داستان با آن آغاز ميشود دور كرده اند و احتمالا حذف و جرح برخي از توضيحات ضروري براي اين بخش ها نيز به كار ضربه بيشتري وارد آوردهاند.
در دل داستان توضيحاتي مهم و جالب در قالب پاراگراف هايى كوتاه در رابطه با مسائل و مباحث مختلف اجتماعى، سياسى و فرهنگى كره شمالي ارائه ميشود كه شايد به مراتب از خود داستان جالبتر باشند و هر يك از آن ها آگاهي جديدي راجع به اين كشور پررمز و راز به مخاطب مىدهد. همچنين گاه، نويسنده، فلاش بك هايي به برهه هاي ديگرى از زندگي خود در كره و رخدادهايي كه تجربه كردهاست مي زند تا ارتباط برخى از واقعه هاي دوران حال را با پيشينه آنها در گذشته تكامل بخشد. بدين ترتيب تغييراتي هم كه به مرور زمان در كره شمالي رخ داده است بر مخاطب آشكار مىشود.
نويسنده كوشيده است تا فارغ از هر گونه سياه نمايى و اغراق شخصيت رهبر عزيز و ديگر اعضاي حزب و ... را به تصوير كشد. او حالات و احساسات اوليه خود را نسبت به كيم ايل يونگ در ابتداي ورودش به حزب با حسي كه بعدها و پس از پرده برداري از ظلم ها و دروغها نسبت به او پيدا مي كند را مدام با هم مقايسه ميكند تا نشان دهد كه سانسور واقعيات و جلوگيري از افشاي بسياري از حقايق براي مردم عادي تا چه حد راه روشنگرى را براي مردمان جامعه مسدود ميكند و چه تأثير شگرفى بر پسرفت جامعه و بسته بودن اعضاي آن ميگذارد.
به عنوان يك مخاطب ترجيح ميدادم از جزييات ورود نويسنده به كشور كره جنوبى بيشتر سر دربياورم زيرا داستان به دليل توصيف جز به جز رخدادهايش اين توقع را در خواننده ايجاد ميكند كه براي به سرانجام رسيدن فرجام شخصيتهايش كمي بيشتر در تعليق بماند و نقطه ي حل و فصل بحران ها آنقدر سريع الوقوع نباشد.
ترجمه خوب و روان متن كتاب به پركشش بودن آن كمك بسزايي كرده است و ادغام دو ژانر سياسي و داستانى باعث شده است كتاب خشكي كتب سياسى را نداشته باشد و با قوت يك اثر داستاني جذاب مخاطب را به دنبال خود بكشاند.
نظر شما