سه‌شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۴
هدف جشنواره‌های ادبی باید لذت بردن از داستان باشد

علی خدایی نویسنده و داور جشنواره‌های ادبی مختلف داستانی می‌گوید: یک جشنواره ادبی اعتبار خود را از بحثی که برای جایزه عنوان می‌کند، می‌گیرد. یک جشنواره ادبی از اهمیتی که برای آثار ادبی قائل است اعتبار کسب می‌کند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-مائده مرتضوی: در فقدان نشریات تخصصی و معتبر و کم اعتنایی ناشران، داستان کوتاه امروزه مجال چندانی برای دیده‌شدن و خوانده‌شدن در اختیار ندارد. در بازار کتاب هم این گونه ادبی، در رقابت با رمان، مسابقه سختی پیش رو  دارد. یکی از عرصه‌هایی که از دیرباز خاستگاه معرفی داستان کوتاه و نویسندگانش بوده،‌ جشنواره و مسابقات ادبی است که  نقش مهمی در معرفی نویسندگان داستان کوتاه ایفا کرده است. سوالی که این میان وجود دارد این است که تا چه حد می‌توان به اعتبار این جوایز اعتماد کرد و همچنین نویسندگانی که در این جوایز آثارشان به عنوان آثار برگزیده معرفی می‌شود، تا چه حد می‌توانند به موفقیت چاپ آثارشان امیدوار باشند؟ برای کندوکاو بیشتر درباره جشنواره‌های داستانی با علی خدایی که داوری جشنواره‌های داستان کوتاه زیادی را در کارنامه‌اش داراست، به گفت‌وگو نشستیم.

در گذشته مجلات تخصصی داستان وجود داشتند که چاپ اثر یک نویسنده در آن‌ها منجر به دیده‌شدن و به نوعی معرفی یک نویسنده به جامعه ادبی بود. مجلاتی مانند سخن،آدینه، مفید، گردون، تکاپو، زنده رود و دنیای سخن و...به نظر شما امروز با فقدان این‌گونه مجلات تخصصی داستان کوتاه چه آسیبی به داستان کوتاه و نویسندگان جوانی که در این زمینه قلم می‌زنند، وارد می‌شود؟
به نظر من امروز هم مجلات تخصصی داستان داریم. مجلاتی مانند «آزما»، «داستان»، «گردون» و فصلنامه «زنده‌رود». حتا به نظرم امروز کانال ها و گروه‌های تلگرامی هم به مدد این مجلات آمده‌اند و امروز هر کدام از این گروه‌ها را که نگاه می‌کنی، می‌بینی که هر هفته در فلان کافه و فلان شهر داستان‌خوانی برگزار می‌شود. بله در قدیم مجلاتی مانند «گردون» و «آدینه» و «تکاپو» وجود داشتند که ارزش بالای ادبی داشت و من خاطرم هست که یکی از داستان‌های محمدرضا صفدری آن زمان در «کتاب جمعه» چاپ شد. به نظرم الان با تمام این مجلات و کانال‌ها و برنامه‌های داستان‌خوانی که برگزار می‌شود، فرصت خوبی برای دیده‌شدن و معرفی آثار نویسندگان فراهم شده است. مساله‌ای که هست شاید تعداد مجلات تخصصی داستان به نسبت جمعیت کتاب‌خوان و جامعه ادبی امروز کم به نظر برسد اما شکل عرضه عوض شده و امکانات بیشتری مانند کانال‌ها و جلسات داستان‌خوانی اضافه شده‌اند که فرصت خوبی در اختیار نویسندگان برای معرفی آثارشان قرار می‌دهند.

بین تمام راه‌هایی که امروز برای دیده شدن یک نویسنده و آثار ادبی او وجود دارد، به نظر شما بهترین راه عرضه این آثار ادبی از کدام طریق است؟
من تجربه شخصی خودم را برایتان می‌گویم. حدود 41 هفته در روزنامه اعتماد و شرق یک کار دنباله‌دار داشتم. این داستان دنباله‌دار در ستونی هر هفته به چاپ می‌رسید و نامش « آدم‌های چهارباغ» بود. کار دیگری هم با عنوان  ماجراهای«عادله دواچی در اصفهان» داشتم که آن هم به صورت دنباله دار منتشر می‌شد. من با اینکه علاقه‌مندان و خوانندگان آن ستون را نمی دیدم، اما از استمرار چاپ آن می‌شود اینطور برداشت کرد که به هرحال طرفدار و خواننده داشته است. البته در کانال خودم هم آن‌ها را منتشر می‌کردم که بازخوردهای خوبی گرفتم. برخی از علاقه‌مندان به داستان، مطبوعات را دنبال می‌کنند و برخی هم ضمیمه‌های آخر هفته و پنجشنبه ها را که فضای مفرح‌تری نسبت به باقی روزهای هفته دارد. و برخی هم طرفدار فضای مجازی هستند.برای مثال کانالی با حدود 54 هزار نفر عضو وجود دارد که داستان‌های دنباله‌دار منتشر می کند. داستان‌هایی با موضوعاتی مانند آه‌وناله زن‌ها و ماجراهایی از این قبیل که برای عده‌ای که تعدادشان کم هم نیست جذاب و خواندنی است. به نظرم  در این کانال‌ها یک نوع سریال خواندنی منتشر می‌شود که البته می‌تواند زمینه‌ساز شروع کتاب‌خوانی باشد.


به عنوان نویسنده‌ای که تجربه داوری در جشنواره‌های مختلف داستانی را داشته‌اید، برآیند کلی تان از این مسابقات ادبی چیست و هدف شخصی خودتان از شرکت در این مسابقات به عنوان داور چیست؟
من در مسابقات زیادی داور بوده‌ام. در حدود ده دوره از جایزه گلشیری داور بوده‌ام و در جشنواره‌های دیگری هم مانند داستان تهران، داستان ایرانی، جایزه ادبی اصفهان، شهرکتاب بهشتی و جشنواره‌های دانشجویی مانند دانشگاه صنعتی اصفهان و بسیاری دیگر که خاطرم نمانده است.
از سال 1380 به بعد جوایز ادبی رونق گرفت. من بیشتر برای داوری این مسابقات انتخاب می‌شدم و اینطور نبوده که خودم در داوری پیشقدم باشم. اما از مهم‌ترین دلایلم برای قبول پیشنهاد داوری مسابقات داستان کوتاه، خواندن آثار نویسندگان جدید است که عمدتا جوان هستند. شخصا به خواندن آثار این نویسندگان علاقه دارم. با توجه به بالارفتن سن من و اینکه احساس می‌کردم از خط و فضای جدید در حال دورشدن هستم. اما با خواندن این آثار این فاصله کمتر می‌شود و با خواندن آثار نویسندگان جوان و آشنایی با نحوه نگاه آن‌ها به مسائل و جهان به دنیای جدیدی وصل می‌شوم و این مساله برایم خیلی خوشحال کننده است چون از این طریق با دنیای نویسندگان جدید آشنا می‌شوم. نکته دیگری که برای من خیلی جذاب است، چگونه نوشتن این نویسندگان و اینکه چطور مسائلی که در داستان به آن‌ها می‌پردازیم، در گذر زمان عوض می‌شوند. در سال‌های آغازین داوری بیشتر آثاری که از زنان می‌خواندم به یک شکل بود، اما امروز در دهه نود آثاری که از نویسندگان تازه‌تر درمی‌ِآید از چیزهای جدیدتری  صحبت می‌کند.

به نظر شما یک جشنواره ادبی اعتبار خود را از چه می‌گیرد، از تیم داوری یا مبلغ جایزه و این دو عامل تا چه حد در اعتبار بخشیدن به یک مسابقه ادبی تاثیرگذارند؟
یک جشنواره ادبی اعتبار خود را از بحثی که برای جایزه عنوان می‌کند، می‌گیرد. یک جشنواره ادبی از اهمیتی که برای آثار ادبی قائل است، اعتبار کسب می‌کند. مساله مالی بخش جذاب و نمک خوبی است،اما به نظرم مساله اصلی نیست. من شخصا دوست دارم در جشنواره‌هایی با تم‌های مختلف شرکت کنم. مثلا جشنواره‌هایی که بر موضوع شهر تکیه دارد یا چیزهایی از این قبیل. برخی از مطبوعات هم به مناسبت‌های خاص داستان‌هایی چاپ می‌کنند که درباره موضوع خاصی است. در مورد مساله اعتبار این جشنواره‌ها، معمولا جوایزی که به نام اسم یک نویسنده نامگذاری می‌شود،‌جوایز معتبری هستند و نام این جوایز در دیده‌شدن‌شان تاثیرگذار است. مانند جایزه گلشیری. در عین حال هم معتقد نیستم که این جوایز به دیده‌شدن نویسنده اثر و فروش آثارش کمکی می‌کند البته این مساله حداقل درباره من صدق نمی‌کرد و با برنده شدنم در جایزه گلشیری،‌ فروش مجموعه‌داستانم افزایش پیدا کرد.


برخی از این جشنواره‌ها و مسابقات ادبی یک یا دو دوره برگزار می‌شوند و سپس متوقف می‌شوند و جای خود را به جشنواره‌ دیگری می‌دهند. این روند مرتب تکرار می‌شود و مساله دیگری هم که هست؛ دبیرخانه این جوایز معمولا بعد برگزاری مسابقه فعالیت خاصی انجام نمی‌دهند و کلا تعداد دوره‌های برگزاری جوایز ادبی از انگشتان یک دست فراتر نمی رود. به نظر شما دلیل استمرار نداشتن جشنواره‌های ادبی چیست؟
دلیل این عدم استمرار می‌تواند همان چیزی باشد که باعث می‌شود خیلی چیزها در زندگی‌مان استمرار پیدا نکند. زمینه‌های متنوعی در استمرار نداشتن یک جشنواره دخالت دارند اما همه این زمینه‌ها می‌توانند در عدم استمرار این جوایز مشترک باشند. دلیل استمرار نداشتن جوایز ادبی امروز همان چیزی است که باعث شد جایزه ادبی اصفهان و مشهد و... استمرار پیدا نکند. اگر این دلایل به موقع و زمان خودش و در جشنواره‌های قبلی بررسی و آسیب‌شناسی می‌شد، شاید می‌شد الان اظهارنظر دقیق‌تری کرد. اما دلایلی هم مانند تغییر دبیر و مدیر این جشنواره‌ها و اهمیت نداشتن خود داستان می‌تواند یکی از دلایل باشد.

شما به عنوان نویسنده‌ای که تجربه داوری در بسیاری از این جشنواره‌های داستانی را داشته‌اید و همچنین به عنوان نویسنده و داوری که دلسوز داستان هستید،‌ چه راهکاری برای تداوم این جشنواره‌ها پیشنهاد می کنید؟
در هفده هجده سالی که این مسابقات ادبی برگزار می‌شود، می‌شد که مطبوعات فرصت بهتری برای دیده‌شدن این جوایز فراهم کنند و درباره آن‌ها صحبت کنند. ناشران، نویسندگان، روزنامه‌نگاران و تمام آدم‌هایی که به نوعی در این بازی شریکند،‌حتا خوانندگان و نظرسنجی از آن‌ها می‌تواند در این بین موثر باشد. معرفی این جوایز در مطبوعات به نظرم راه خوبی برای دیده‌شدن و استمرار این جوایز ادبی است‌،اما بررسی دقیق این راهکارها نیازمند یافتن آیتم‌های مختلفی است که سبب عدم استمرار این جوایز می‌شوند و همانطور که قبلا گفتم، آن‌هم نیازمند یک آسیب شناسی دقیق است. به عنوان مثال در داوری این جوایز می‌توان این سوالات را مطرح کرد که اصولا برای تیم داوری از چه کسانی می‌توان استفاده کرد؟ آیا فقط باید نویسنده باشند؟ یا می‌توان از هنرمندان عرصه‌های دیگر هم استفاده کرد یا حتا ازخوانندگان هم نظرخواهی کرد؟ این‌ها گوشه‌ای از بازبینی‌هایی است که می‌توان در تیم داوری انجام داد.

گاهی شاهد تکرارشدن نام عده‌ای از داستان‌نویسان در میان برندگان این جوایز هستیم و گاه این مساله از حد می‌گذرد و این تکرار اسامی برندگان همه گیرتر می‌شود و می‌بینیم که شخص خاصی در اکثر مسابقات داستان کوتاه برنده و برگزیده می‌شود. به نظر شما این تکرار نام برخی از نویسندگان فرصت دیده‌شدن را از نویسندگان دیگر نمی‌گیرد و رقابت را برای تازه‌کارها سخت‌تر نمی‌کند؟
در هر مسابقه‌ای داستان‌های خوب به مراحل بعدی راه پیدا می‌کنند و داوران در مرحله داوری از روی اسامی نویسنده داوری نمی‌کنند و خود اثر را بررسی می‌کنند و در نهایت آثار بهتر برگزیده می‌شوند. به نظرم اینکه یک نویسنده خاص در تمام مسابقات شرکت می‌کند،‌عجیب‌تر است. یکی از تجربه‌های خودم در داوری یکی از مسابقات دانشجویی هم گویای همین موضوع است و از شناخت بیش از حد تیم داوری و شرکت‌کنندگان سرچشمه می‌گیرد و انتظاری که  گروه داوری و شرکت‌کنندگان به واسطه شناخت از هم برای برنده شدن دارند باعث برنده شدن یک فرد خاص می شود. مثلا در این مسابقات شاهد فردی بودم که از یک مسابقه سکه خود را می‌گرفت و برای گرفتن جایزه بعدی به سکوی بعدی می‌رفت و این مساله بیشتر در مسابقات ادبی آماتوری می‌افتد و ترکیب ثابت داوری این مسابقات معمولا نوع داستان های برنده را تعیین می‌کند. معمولا در این نوع مسابقات که تیم داوری ثابتی دارند و به هر حال سلیقه هم امری مهم در انتخاب داستان‌هاست، این مساله باعث می‌شود که بعد از چند دوره نوع داستان‌هایی که مورد توجه داوران قرار می‌گیرد،‌ لو برود و هر دوره نوعی خاص از داستان‌ها برنده می‌شود که  خودش به نظرم یک نوع آسیب را مطرح می‌کند.

تعداد جشنواره‌های ادبی و داستانی که امروزه برگزار می‌شود،‌ عدد قابل قبولی است. تقریبا در هر ماه و فصلی یک جایزه ادبی برگزار می‌شود. چیزی که این میان پیش می آید، حواشی پس از برگزاری این جوایز است. نارضایتی از فهرست برگزیدگان در صدر این حواشی قرار دارد مانند حواشی اخیر یکی از جشنواره‌های ادبی. نظر شما در تعدد این جوایز و همچنین حواشی این جشنواره‌ها چیست؟
در همه جای دنیا جشنواره‌های ادبی زیادی برگزار می‌شود و این به نظرم اتفاق خوبی است. این شور و اشتیاق باید وجود داشته باشد همانطوری که در تمام دنیا وجود دارد. درباره حواشی این جشنواره‌ها هم باید بگویم که آن هم همیشه وجود داشته و چیز تازه‌ای نیست. من فکر می کنم درباره هر جایزه و جشنواره‌ای  این انتقادات پیش می‌آید و سپس  روی یک جشنواره خاص سرریز می‌شود. اما اگر دبیرخانه هر جشنواره‌ای انتقادات وارده به خود را بررسی کند و اشتباهات داوری و تمام مسائل را بازبینی کند،‌این حواشی به مرور کمتر می‌شود. آسیب‌شناسی این جشنواره ها باید با بردباری انجام شود،اما این میان بعضی به بدترین شکل ممکنه احساس خود را مطرح می‌کنند که درست نیست. در این جشنواره‌ها بهتر است در تیم داوری بازبینی شود و هر چند وقت یکبار داوران قدیمی مانند من کنار بروند و داوران جدید با تفکر تازه بیایند و فضا طوری بشود که آثار شایسته دیگری هم انتخاب بشوند. به هر حال نتیجه هر داوری برآیند سلیقه هاست و خیلی طبیعی است که هر سال در هر جایزه‌ای این تنوع سلیقه‌ای پیش بیاید. همه ما و کسانی که در این جشنواره‌ها سهمی داریم باید بتوانیم با صدای بلند یا  کوتاه یا به هر نحوی به اشتباهات خود اعتراف کنیم تا جشنواره‌ای شکل بگیرد که آثار ادبی شاخصی را به عنوان برگزیده معرفی کند. من به نوبه خودم امیدوارم که جایزه ادبی مد نظر شما هم مشکلاتش به‌زودی برطرف بشود. بارها برای خودم به عنوان داور پیش آمده که آثار مورد علاقه‌ام برگزیده و انتخاب نشدند. اما  همگی ما باید تاب تحمل سلیقه‌های مختلف را داشته باشیم و هدف همه ما و جشنواره‌های داستانی فقط لذت بردن از داستان باشد.





 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • نویسنده ۲۲:۵۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۲۸
    در یکی از جشنواره‌های داستان کوتاه، علی خدایی داور بودند و داستان من برنده نشد. ازش دلخور شدم. فکر کردم نخوانده است. جوری از داستانم گفت که خودم نمی توانستم بگویم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها