جمال احمدی آیین، نویسنده و پژوهشگر کُرد، از جمله افرادی است که با ارادت قلبی نسبت به خاک و دیار خود دست به قلم برده و آثاری قابل در زمینه فرهنگ، ادب، هنر و تاریخ منطقه کردستان نوشته است. وی نقش تاثیرگذاری در بازشناسی مستوره اردلان، نویسنده و شاعره کُردزبان و معرفی خاندان اردلان بهعنوان بنیانگذاران شهر سنندج دارد.
آغاز سخن...
جمال احمدی آیین هستم. متولد 1349 و لیسانس ادبیات فارسی دارم، ولی بیشتر پژوهشهای من در زمینه تاریخ است. از طریق شعر وارد تاریخ و به آن علاقهمند شدم. دلیل آن هم جستوجویی بود که میخواستم درباره زندگی مستوره اردلان (یکی از شاعران عصر قاجاری که در سنندج به دنیا آمد) انجام دهم. مکاشفههای من درباره مستوره اردلان، منجر به تاریخگردی من شد. بخاطر اینکه کاملا وارد متن زندگی این شاعر و نویسنده کُرد شوم و بتوانم آنرا در قالب رمان بیان کنم، جستوجوی بسیار وسیعی در تاریخ آن دوره انجام دادم که به نتایج خوبی منجر شد و هنوز هم این مکاشفه ادامه دارد.
برای کسانی که شاید با مستوره اردلان و زندگی او آشنایی چندانی نداشته باشند، درباره این نویسنده و شاعره کُرد بگویید.
مستوره اردلان درسال 1220 قمری، مصادف با 1184 شمسی تقریبا 210 سال پیش در سنندج به دنیا آمد و در زمانی که زنها چندان اجازه تحصیل و سوادآموزی نداشتند، مستوره اردلان تحصیلات وافری در زمینه ادبیات و تاریخ و علوم رسمی آن زمان داشت. شعر عاشقانه میگفت و منشأ کارهای بسیار خوبی شد. او نخستین زن تاریخنگار دنیاست و در جهان اسلام جزو معدود زنهایی است که رساله شرعی نوشته است. جزو معدود زنهایی است که در تاریخ ادبیات فارسی، شعرش بیانگر احساسات واقعی و زمینی اوست. زنهایی که در تاریخ ادبیات فارسی شعر میگفتند، به دلیل فضای مردسالارانه حاکم بر تاریخ ما، جرأت نداشتند شعر عاشقانه زمینی بسرایند و اشعار عاشقانه آنها باید عارفانه میبود وگرنه امکان رشد نداشتند. هر چند مستوره همزمان با قرةالعین میزیست که او هم شعر عاشقانه دارد و شعرهایش در حال و هوای مراد و مریدی است و خطاب به علی محمد شیرازی مرشد نادیده او بود، اما شعر مستوره، خطاب به طرف عشقاش یعنی خسروخان اردلان است و عشق او کاملا زمینی است.
به دلیل جایگاه خانوادگی مستوره که از اشراف و قدرتمندان حکومت کردستان آن روزگار محسوب میشدند و فضای متنوع شهر سنندج که تنوع مذهبی و قومی در آن فراوان بود و مردم کنار هم در نهایت حسن همجواری میزیستند، مستوره تقریباً هیچ محدودیتی نداشت. تحصیلات خود را نزد علمای بزرگ آن زمان که در سنندج کم نبودند، انجام داد و چون با خسروخان اردلان که والی کردستان بود ازدواج کرد، در زمینه خدمات اجتماعی نقش بسیار موثری ایفا کرد. به همین دلایل دارای جایگاه و محبوبیت خاصی شد. بهعنوان مثال در آن زمان قحطی وحشتناکی در کردستان پیش آمد که حضور مستوره در متن حکومت و در کنار خسروخان اردلان بسیار در این شرایط تاثیرگذار و مثبت بود. در کنار زیبایی مشهورش و نیز با روحیات شاعرانه و لطیف عاشقانهاش در ابتدا زندگی بسیار زیبایی داشت اما به دلیل مرگ و میرهای فراوان اطرافیانش که با مرگ خسروخان در جوانی آغاز شد و در نهایت به شدت تنها شده و زندگی او به نوعی تبدیل به یک تراژدی شد.
چند عنوان کتاب نوشتهاید یا در دست چاپ و تالیف دارید؟
«مستوره؛ برگهایی از تاریخ سر به مهر» رمان من درباره زندگی مستوره اردلان است که در سال 1384 همزمان با دویستمین سال تولد مستوره در بزرگداشتی که به این مناسبت در اَربیل عراق برگزار شد، رمان را که تا آن زمان حدود هفت سال دربارهاش پژوهش کرده بودم، در عرض 10 روز آماده و به چاپ رساندم. شمارگان دو هزار نسخهای این رمان در مدت کمتر از دو ماه در بازار تمام شد و پس از آن به دلیل ادامه پژوهش و ادای حق مطلب کامل، با افزودن برخی مطالب بازنویسی کردم که هنوز آنرا تجدید چاپ نکردهام. به زودی رمان کامل چاپ خواهد شد. چاپ نخست این رمان را مستند به وقایع تاریخی و نیز با روح و احساسم نوشتم و بعدها که به منابعی دسترسی پیدا کردم، متوجه شدم احساسم درست بوده است. شاید اغراق نباشد که تا حدی با مستوره و مردم زمان او ارتباط روحی پیدا کرده بودم.
یکی از کتابهای مستوره را در کتابخانه « British» لندن پیدا کرده و آنرا تصحیح و تحشیه کردم. این اثر، کتاب تاریخی بود که مستوره تالیف کرده و پسرعمویش برآن مؤخرهای نوشته بود. این کتاب را با نام اصلی خود «تاریخالاکراد» تصحیح و تحشیه کردم و به چاپ رساندم. مستوره متوجه شده بود که زنها درباره مسائل شرعی و دینی خود با مشکل مواجه هستند و معمولا دریافت یا پردازش غلطی در مسائل شرعی دارند. تصمیم گرفت آنچه در منابع فقهی به زبان عربی درباره اصول فقهی وجود دارد را در رسالهای به زبان فارسی بنویسد. مستوره در مقدمه کتاب نوشته که این کتاب را برای زنان نوشته و این نکته نشان میدهد که تعدادی از زنان در آن دوره سواد خواندن و نوشتن داشتهاند. این کتاب را نیز تصحیح و تحشیه و چاپ کردم.
کتابی با عنوان «ترنج» درباره نقش و نگارهای فرش کُردی دارم. این نقش و نگارها را از دید اسطورهای و مردمشناسی مورد بررسی قرار دادم. کتاب دیگر من با عنوان «موراشین» درباره تاریخ زیورآلات است. چندین فیلمنامه داستانی و مستند هم تدوین کردهام. کتاب «سنه اردلان» درباره تاریخ سنندج را نیز به پایان بردهام که آماده چاپ است. کتابی درباره تاریخ مشروطیت در سنندج نیز در دست تألیف دارم.
درباره رمانتان که مستوره شخصیت محوری آن است، صحبت کنید.
اگر بخواهم درباره یکی از کتابهایم که رمان زندگی مستوره است صحبت کنم، اینطور است که زندگی مستوره را در قالب داستانی بازسازی کردم. یعنی براساس مستندات تاریخی تمام فضای سیاسی و خشونتی که در آندوره وجود داشت را در رمان به تصویر کشیدم. بعد از حمله افغانها به اصفهان و سقوط صفوی، دوره وحشتناکی از جنگ و کشتار خونین متوالی در ایران آغاز شد که در دوره نادرشاه و کریمخان زند نیز تداوم داشت و مدت کوتاهی از زمانی که آقامحمدخان قاجار 20 هزار جفت چشم از کرمانیها درآورده بود نگذشت که آرامشی نسبی در کشور ایجاد شد. وضعیت بسیار بحرانی در سنندج وجود داشت. در شهر سنندج به خاطر تثبیت قدرت، جنگ و جدالهایی پیش آمد، خاندانهایی بر باد رفت و بسیاری کشته شدند. مستوره در کوران این خشونت به دنیا آمد، رشد کرد و با فضای عاشقانهای که بین او و خسروخان بود و تراژدی که در زندگیاش پیش آمد، چهره بسیار زیبا و دلنشینی از خود نشان داد. خسروخان اردلان علیرغم اینکه عاشق مستوره بود و بیاندازه به هم وابسته بودند، به خاطر سیاست اجباری آن دوره، ناچار شد از ازدواج با مستوره منصرف شده و با «حسنیجهان خانم» دختر فتحعلیشاه قاجار ازدواج کند. بعد از اینکه خسروخان به قدرت رسید، علیرغم اینکه دختر فتحعلیشاه یکی از زیباترین زنهای مشهور آن دوره بود، بیاندازه راغب به ازدواج با مستوره بود، ولی مستوره راضی به این ازدواج نبود. مستوره تاثیر بسیاری از داستان خسرو و شیرین نظامی گرفته بود و خودش را در شعرهایش با شیرین مثال میزد.
در داستان خسرو و شیرین نیز خسروپرویز عاشق شیرین بود، ولی مجبور شد به بهانه حفظ قدرت با دختر امپراتور روم ازدواج کند و به واسطه پشتیبانی پدرهمسرش مریم، توانست دوباره حکوت ایران را به دست بیاورد و بعدها تا مریم در قید حیات بود، شیرین با خسروپرویز ازدواج نکرد. مستوره هم نمیخواست در کنار دختر فتحعلیشاه باشد، اما خسروخان این اجازه را نداد و تمام خانواده مستوره را به بهانههای واهی زندانی و شرط آزادی آنان را، رضایت مستوره برای ازدواج عنوان کرد. مستوره هم ناچار به این ازدواج تن داد. ولی این پیوند، منشأ برکات زیادی برای مردم شد. او چنان بر خسروخان مستبد و عیاش، تأثیر مثبت گذاشت که منشأ خدمات پرخیری برای مردم شد. خسروخان بعد از 6 سال زندگی با مستوره، در جوانی فوت کرده و بعد از آن مستوره زندگی خود را وقف تالیف و مطالعه کرد. جریاناتی در سنندج و در حکومت خاندان اردلان پیش آمد که ناچار شد از سنندج به سلیمانیه کوچ کند. پس از یک سال همانجا از دنیا رفت.
زمانی که من تحقیق درباره مستوره را شروع کردم، فقط در حد چند خط در مورد او اطلاعات وجود داشت که دختر کیست، یک دیوان شعر و رساله شرعیات و یک کتاب تاریخ هم دارد. مطالعات زیادی انجام دادم و در قالب رمان اطلاعات زیادی درباره مستوره بیان کردم. در ادامه با جستوجو، مزار او را که نشانی از آن وجود نداشت، پیدا کردم. چندین نسخه از کتاب شرعیات و بسیاری از شعرهای مستوره را هم پیدا کردم. در کنار پژوهش درباره تاریخ کردستان و تاریخ کردستان از صفویه به بعد، مستورهشناسی نیز بخشی از مطالعات من شد.
همانطور که اشاره کردید بخشی از پژوهشهای شما درباره تاریخ کردستان و خاندان اردلان بوده، در این زمینه توضیح دهید.
اصل اردلانها به مروانیهای دیاربکر ترکیه برمیگردد که یک سلسله حکومتی در دیاربکر ترکیه بود که کُرد بودند و دچار اضمحلال درونی شدند. بخشی از این طایفه ناچار شدند از دست سلجوقیها به سمت کردستان فرار کنند. در اورامان مستقر شدند و به تدریج حکومت اطراف را دست گرفتند و قلعههای بسیار مستحکمی همچون زلم، مریوان، پلنگان و حسنآباد را در منطقه کردستان احداث کردند. در دوره شاه عباس صفوی با او درگیر شدند و شاه عباس چون حریف آنها نشد، ناچار به صلح روی آورد، ولی با این شرط که «خان احمد خان» پسر «هه لو خان» اردلانی بهعنوان گروگان در اصفهان باشد. این موضوع باعث جذب خان احمد خان به حکومت صفوی شد و حتی خواهر شاه عباس را به همسری گرفت و به کردستان برگشت و پدرش را از حکومت کنار گذاشت و خودش بر مسند حکومت نشست و حکومت اردلان کاملاً به سمت ایران چرخید.
اردلانها در زمان شاه صفی، دوباره با حکومت درگیر شدند. خان احمد خان با شاه صفی درگیر و شکست خورد و قلعههای حکومتی آنها در اورامان تخریب و شهر سنندج به وسیله سلیمان خان اردلان تاسیس و سنندج به یک مرکز بزرگ سیاسی، اقتصادی و علمی تبدیل شد. اردلانها بسیار به شهرنشینی علاقه داشته و این شهر را آباد کردند و به تدریج با مهاجرت و حضور صاحبان فن و تاجرها و اقلیتها و کسانی که در هر زمینهای مایهای داشتند، این شهر آبادتر شد. این مدنیتی که اردلانها از آن پشتیبانی کردند، منشأ خیر و برکت در غرب کشور شد. اردلانها در طول حکومت 700 ساله خود تا زمان انحلال، حافظ مرزهای غربی ایران بودند و تاثیرات بسیار عظیمی در همه زمینهها از جمله مدنیت و فرهنگ، سیاست و اقتصاد از خود بهجای گذاشتند. در اواسط دوره ناصرالدین شاه، حکومت اردلانها دچار اضمحلال شده و فرهاد میرزا، عموی ناصرالدین شاه به حکومت کردستان منصوب شد.
جدا از انجام کارهای پژوهشی، علاقهمندی شما برای مطالعه آزاد در چه زمینههایی است؟
بیشتر در زمینه ادبیات و تاریخ مطالعه میکنم. کتابخانه بزرگی در منزل با حدود دو هزار جلد کتاب دارم. با زندگی کارمندی این کتابها را بهطور تخصصی در حوزههای ادبیات و تاریخ جمعآوری کردم و میتواند منبع بسیار خوبی برای اهل مطالعه و پژوهش باشد. چون در زمینه رماننویسی کار میکنم، اعتقادم این است که برای پیوند نسل جدید با گذشتهشان، هیچ راهی جز رمان وجود ندارد. اگر آنچه را درباره مستوره میدانستم در قالب یک رساله تحقیقی یا مقاله علمی منتشر میکردم، قطعا به اندازه رمان تأثیر نداشت و به همین دلیل مطالعه من در زمینه تاریخ، جدا از علاقه من به ادبیات، آموزشگیری از رمانهای موفق دنیا و شیوههای جدید ادبی است تا از غافله عقب نمانم.
نظر شما