محمدخانی به مناسبت همایش «سعدی و پترارک» در گفتوگو با ایبنا:
سعدی و پترارک هر دو به عشق و دوستی روی آوردند
علیاصغر محمدخانی میگوید: سعدی و پترارک هر دو به عشق و دوستی با جوهر انسانی روی آوردند و به عبارتی با گرایش به آیین عشق آرمانی، ستایش کمال و جمال دنیایی را با توجه به جنبهی معنوی آن وصف کردند و نیز هر دو، یکی از جنبههای سنت شعر غنایی پیش از خود را رها کردند
پترارک شاعری است که اولین نوشتهها با مضامین اومانیستی را از او میدانند، از طرف دیگر سعدی از شاعرانی است که شاید در میان قدما، او را بیش از همه بتوان اومانیست دانست، سعدی چون حافظ و مولانا عارف نیست و به زندگی اجتماعی و روانی انسان میپردازد، آیا این میتواند از وجوه تشابه این دو شاعر بزرگ باشد و اگر هست شباهتها و تفاوتهای هرکدام به نظر شما چیست؟
در ابتدا لازم است که اشاره کنم به برنامهای که مرکز فرهنگی شهر کتاب با همکاری مرکز سعدیشناسی و دانشگاه و مراکز ادبی در جهان از سال ۱۳۹۱ در روز بزرگداشت سعدی در تهران و شیراز و دیگر شهرهای جهان برگزار کرده است و در سالهای آتی نیز ادامه خواهد داشت. از سال ۱۳۹۱ ما هر سال در روز سعدی، همایشی تطبیقی با یکی از کشورهای جهان در باب سعدی و یکی از شاعران یا نویسندگان جهان که شباهتهایی با سعدی دارد، برگزار میکنیم و تاکنون همایش سعدی و پوشکین، سعدی و یونس امره، سعدی و سروانتس، سعدی و متنبی، سعدی و کنفوسیوس، سعدی و ویکتور هوگو در ایران، روسیه، ترکیه، اسپانیا، جهان عرب، چین و فرانسه برگزار شده است و امسال همایش سعدی و پترارک در تهران، شیراز، رم و بولونیا برگزار میشود.
سعدی نماینده شاخص سنتهای عاشقانه غزل فارسی و پترارک شاعر برجسته ایتالیایی، پایهگذار سنتهای عاشقانه شعر ایتالیایی است. شباهتهای بسیاری میتوان در اشعار و آثار سعدی و پترارک یافت و به چرایی محبوبیت سعدی در اروپا پی برد. گلستان سعدی نخستین کتاب فارسی بود که به یک زبان اروپایی ترجمه شد و سعدی شاعر محبوب فیلسوفان عصر روشنگری بود که اندیشههای او را میستودند و شیفته زیبایی سخن او میشدند. همچنین در سیاستنامهنویسی و اخلاقنویسی نظریه انسانگرایی سعدی در اروپا مورد اقبال قرار گرفت که ناظر به دیدگاه مبتنی بر تساهل، اعتدال، دفاع از ضعیفان و نقد توانگران است. پترارک یک قرن بعد از درگذشت سعدی، شروع به نوشتن اشعارش کرد و تاثیر ادبیاش از بعضی جهات شبیه نقش ادبی سعدی در ادبیات ایران است. سعدی و پترارک دو شاعر انسانگرا در ادبیات جهان هستند و پترارک در پیدایش رنسانس در تمدن غرب بسیار تاثیرگذار بوده است و متاسفانه در ایران به خوبی شناخته نشده است و در طول یکصد سال اخیر فقط یک کتاب از ترجمههای اشعار پترارک به فارسی منتشر شده است. همانطور که در ایران سعدی سراینده طراز اول نوعی از شعر غنایی است پترارک نیز از مهمترین غزلسرایان در تاریخ غزلسرایی در جهان است. در بین آثار شعرای ایتالیایی و فارسی زبان، از نظر عنصر عاطفه و همچنین تصاویر مندرج در اشعار، قرابتی چشمگیر دیده میشود و غزلهای سعدی و وصف معشوق در اشعار او بسیار با سانتهای پترارک نزدیک است و سانت ایتالیایی که نخستین ژانر غنایی اروپا در آستانه رنسانس است در دست پترارک به کمال رسید.
معیار انتخاب شما برای گزینش پترارک چه بود؟ آیا اینطور نیست که در میان قدما سعدی زبانی جهانی دارد و دغدغههای او میتواند نه فقط به انسان ایرانی بلکه به همه مردم دنیا در هر تاریخی مربوط باشد؟
معیار ما برای انتخاب پترارک و مقایسه با سعدی این بود که اگر ادبیات کلاسیک ایتالیایی را بررسی کنید از میان شاعران برجسته به دانته، لئوپاردی و پترارک برمیخورید. به غیر از مواردی که در پرسش قبلی اشاره کردم به این نکته میتوان توجه کرد که سعدی و پترارک هر دو به عشق و دوستی با جوهر انسانی روی آوردند و به عبارتی با گرایش به آیین عشق آرمانی، ستایش کمال و جمال دنیایی را با توجه به جنبهی معنوی آن وصف کردند و نیز هر دو، یکی از جنبههای سنت شعر غنایی پیش از خود را رها کردند: پترارک روش تمثیلگرای دانته را که از مطالب مذهبی مایه گرفته بود ترک کرد و سعدی طرز توصیف عرفانی جمال و کمال را کنار گذاشت و در نتیجه هر دو از تصویرهای تمثیلی و ابهام مطالب دوری کردند. البته در میان غزلهای سعدی، غزلهای عارفانه هم هست ولی غالب غزلهای او وصف معشوق زمینی است.
دانشگاه بلونیا و کشور ایتالیا چه همکاریهایی در برگزاری این همایش داشتهاند؟
معمولا در هر سال همایشهایی که درباره سعدی برگزار میکنیم به این شکل است که شهر کتاب و مرکز سعدیشناسی با یک دانشگاه و مرکز ادبی در کشور مقصد تفاهمنامه دارد که بعد از برگزاری همایش در ایران در آن کشور ادامه یابد. درباره همایش سعدی و پترارک هم بدین گونه است که با همکاری دانشگاه بولونیا و رم و رایزنهای فرهنگی دو کشور، این همایش در ماه نوامبر در کشور ایتالیا ادامه مییابد. همچنین به دلیل اینکه امسال، سال ۲۰۱۸، سال ایتالیا، فرهنگها و مدیترانه است، به غیر از برگزاری همایش سعدی و پترارک، چندین نشست و برنامه در شهر کتاب درباره این موضوع داریم و گفتوگوهایی درباره نزدیکی فرهنگ ایتالیایی با فرهنگ ایران و خاورمیانه.
بسیاری بر این باورند که درباره شعرای کلاسیک ما چون سعدی، حافظ، مولانا در طول سالیان بسیار بحث شده و دیگر حرف تازهای وجود ندار، نظر شما در این باره چیست؟
در باب شاعران بزرگ فارسی و جهان و کلا در باب ادبیات مطرح جهان اینگونه نمیتوان سخن گفت. همیشه با تغییر شرایط تاریخی و فرهنگی و با پیشرفتهایی که انسان در زمانه پیدا میکند و نظریهها و آراء جدید فلسفی و اجتماعی و ادبی مطرح میشود باید نگاه جدید به آثار کلاسیک کرد و دریافتهای نویی داشت. به ویژه شاعرانی چون حافظ و مولانا و خیام و سعدی و عطار که هر بار که به شعرشان نگاه عمیق داشته باشیم با مطالب نوین روبه رو میشویم یا اینگونه بگویم که دریافت جدید داریم. به نظر شما چرا در سه دهه مولوی این گونه در جهان مخاطب پیدا کرده است؟ چون نگاههای جدید مطرح شده و دریافتهای جدید از شعر او در حوزهی عرفان، روانشناسی، جامعهشناسی، علوم دینی، ادبیات برای مخاطب فراهم آمده است. وانگهی بسیاری از درونمایهها و اشعار و آثار این بزرگان تاکنون واکاوی جدی نشده است مثل سعدی که هنوز پژوهشهای جدی در باب قصائد، رسالهها و غزلهای او گسترده نیست. همچنین در حوزه تطبیق اشعار این شاعران با شاعران سرزمینها و فرهنگهای دیگر نیز لازم است بیشتر شود.
اگر از وضعیت ترجمه آثار سعدی به زبانهای دیگر اطلاعات جدیدی دارید بفرمایید.
همانطور که اشاره کردم، سعدی در چهار سده گذشته در اروپا و جهان شناخته شده است و آثارش به بسیاری از زبانها ترجمه شده و شرح و تفسیرهای خوبی درباره آثارش به زبانهای مختلف ترجمه شده و شرح و تفسیرهای خوبی درباره آثارش به زبانهای مختلف نوشته شده است، هرچند که در بعضی از سدهها گاهی شهرت و توجه به او افزون شده و گاهی کمتر. اوج شهرت سعدی در قرن هجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم میلادی بود که کمکم خیام در نیمه دوم این قرن در مقام شاعر متفکر جای سعدی را گرفت و در قرن بیستم هم جای خود را به مولانا و اندیشههای عرفانی او سپرد اما در قلمرو عثمانی، شبهقاره و اروپا و آسیای مرکزی و چین و ژاپن و کره در دو دهه گذشته آثار سعدی ترجمه شده و میشود. مثلا در ایتالیا شش ترجمه از گلستان سعدی منتشر شده است ولی غزلیات کمتر ترجمه شده و بوستان سعدی به ایتالیایی ترجمه نشده است و یکی از ایرانشناسان ایتالیایی مشغول ترجمه و تحقیق در باب بوستان سعدی است. برگزاری این همایشها موجب میشود که ترجمهی آثار سعدی، چشمگیرتر و کارنامه سعدیپژوهی پربرگ و بارتر شود.
سال گذشته کتاب عاشقانه های سعدی منتشر شد که در آن همایون کاتوزیان تعدادی از غزلیات سعدی را به انگلیسی ترجمه کرده است، ایشان بر این باور است که آنقدر که به بوستان و گلستان پرداخته شده به غزلیات سعدی پرداخته نشده است نظر شما در این باره چیست؟ فکر میکنید دلیل آن چیست؟
بله در میان آثار سعدی به گلستان بیشتر توجه شده است هم در داخل ایران و هم در کشورهای دیگر. علت اصلی این است که گلستان کتاب درسی بوده است در گذشته و وقتی که دربارهی سعدی صحبت میشود همه گلستان را به یاد میآورند و بعد غزلیات و قصاید و رسالهها و بوستان را.
نظر شما