درنشست «ایران و تجربیات نوین صنعت جهانی نشر» مطرح شد:
ذائقه جهانی با آثار ادبیات معاصر و کودک و نوجوان ما همخوانی دارد
ایوب دهقانکاردرباره اولویت موضوعی طرح گرنت میگوید: خوشبختانه ما محدودیت خاصی نداریم. البته اولویت داریم. در این تجربه کوتاه فهمیدیم که ذائقه جهانی با آثار ادبیات معاصر و کودک و نوجوان ما همخوانی بسیار دارد.
مجید تفرشی مجری برنامه در آغاز نشست گفت: وقتی صحبت از ارتباطات فرهنگی و کتاب میکنیم به یاد ترجمه فارسی از آثار خارجی میافتیم. اما این جاده یک طرفه نیست. بحث ما تلاشهایی است که برای صادرکردن آثار فارسی به کشورهای دیگر بهخصوص کشورهای انگلیسی زبان لازم است. درباره موانع و امکاناتی که در صنعت نشر وجود دارد و دستاوردهای آن قرار است در این نشست صحبت کنیم.
ایوب دهقانکار، مدیر پروژه طرح گرنت گفت: طرح گرنت مسئله مهمی است و در راستای حمایت از تولیدات داخلی است. اصطلاحی که امروزه خیلی سر زبانها افتاده دیپلماسی فرهنگی است. از جنگ جهانی دوم به بعد حضور نظامی کشورها تاثیر کمتر و اصحاب قلم تاثیر بیشتری برملل دیگر پیدا کردهاند. راه تسلط دیگر استیلای نظامی و اقتصادی نیست و آن چیزی که نقاط اختلاف را میزداید حوزه فرهنگ است. دانشمندانی مانند روداک که جزو پیشگامان فرهنگی هستند نسبیت فرهنگی مطرح میکنند. تمام فرهنگها فینفسه ارزشمندند و همه فرهنگها میتوانند با هم همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند اگر زمانی نقشی برای فرهنگ در مقابل قدرت نظامی قائل نشدیم باید بدانیم که قدرت فرهنگ امروزه بسیار بیشتر از آن است و اصطلاح دیپلماسی فرهنگی اینجا نمود پیدا میکند. کشورها به ضرورت انتقال فرهنگ خود پی بردهاند. و جهانبینی و فرهنگ خود را به کشورهای دیگر منتقل میکنند این کار در نهایت به از بین رفتن اختلافات دیدگاه بین ملل منجر میشود. وقتی من بتوانم کشورم را با کشوری که با خودم فرهنگ مشترکی ندارد همسو کنم هیچگاه جنگی بین ما به وجود نخواهد آمد.
ایوب دهقانکار
وی افزود: وزارت فرهنگ پس از انقلاب فعالیتهایی را در همین راستا انجام داد اما با وجود این تشکیلات چون راهکار اجرایی وجود نداشت سود چندانی در پی نداشت بهتدریج برنامهها شکل سازمانیافتهتری گرفت. که یکی از آنها طرح گرنت است. خروجی کار در نهایت حضور کتابهای ایرانی در بازار جهانی است. در دو سال گذشته بازخوردهای خوبی گرفتهایم و در سال 96 به یک چارچوب تقریبا ثابت رسیدیم. در شیوه اجرای طرحهایی مانند گرنت در کشورهای مختلف تفاوتهایی هم هست. مثلا طرح گرنت آلمان شامل ترجمه به انگلیسی میشود. و در بعضی از کشورها هم محدودیت موضوعی وجود دارد. اما خوشبختانه ما محدودیت خاصی نداریم. البته اولویت داریم. در این تجربه کوتاه فهمیدیم که ذائقه جهانی با آثار ادبیات معاصر و کودک و نوجوان ما همخوانی بسیار دارد.
سخنران بعدی مراسم افشین شحنهتبار مدیر انتشارات شمعو مه بود، وی توضیح داد: من از سال 2003 کار خودم را شروع کردم و تابهحال توانستهام به صورت تخصصی ادبیات فارسی را به زبانهای انگلیسی، لهستانی، چینی و صربی ترجمه کنم. در لهستان بسیار موفق بودیم و توانستیم برنده جایزه «ژوزف توندرال» شویم. بحث جهانیسازی ادبیات بخشی است که ما در آن ضعف داریم. جهانیسازی به این معنی نیست که ما اثری را ترجمه کنیم و بعد برنده جایزه نوبل بشویم. جهانیسازی یعنی توازن بین ادبیات کشور ما و کشور دیگران. ما کارهای بسیاری به ایران میآوریم. اما مانند یک جاده یکطرفه هستیم در برگشت کاری نشده و تا حالا پراکندهکاری انجام شده است. بیشتر کارها توسط مهاجران خارج از کشور و مترجمانی که به دلیل علاقه شخصی این کار را کردهاند انجام شده است و بنابراین فایده چندانی نداشته است. من تمرکزم روی این موضوع بوده که انتشاراتی وجود داشته باشد تا آثار ایرانی را به زبانهای دیگر برگرداند. و آرشیوی ایجاد شود برای آثار ایرانی در جاهای مختلف دنیا. زبان فارسی از لحاظ محدود جمعیتی و جغرافیایی زبان گستردهای نیست و به بسیاری از زبانها به راحتی قابل ترجمه نیست. نیاز به مترجمانی داریم که بتوانند آن را به انگلیسی برگردانند و به نظر من یک غیر ایرانی که به زبان فارسی مسلط باشد بهترین گزینه است. ما عضو کنوانسیون برن نیستیم و من انتشاراتی در انگلستان ثبت کردم تا در مسئله کپیرایت به مشکل برنخورم. اما کارها به علت کمبود مترجم به کندی پیش میروند و بعضی کتابها دوسال طول میکشند. مسئله ارتباط و ویزا هم مسئله مهمی است. بعضی نویسندهها زبان دوم نمیدانند و با مخاطبان خود در خارج از کشور در رونمایی و جشن امضاهای برگزار شده قادر به گرفتن ارتباط نیستند.
وی افزود: ادبیات سرشاخه فرهنگی کشور است و در داخل هم جدی گرفته نمیشود. ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم ناشرهای فنلاندی و انگلیسی بیایند و ادبیات ایران را معرفی کنند. ما خودمان را باید ادبیات خودمان را معرفی کنیم. و امیدوارم روزی برسد که وقتی به کتابفروشی در خارج از کشور میرویم و کتاب فارسی میخواهیم کتاب بتی محمودی را دست ما ندهند.
کارولین کراسکری
سخنران بعدی مراسم کارولین کراسکری، مترجم آثار فارسی به انگلیسی بود، وی درباره تجارب خود از ترجمه آثار فارسی گفت: 7 سال پیش بود که تصمیم به شروع کار گرفتم و با آقای شحنهتبار آشنا شدم از 7 سال پیش، 13 کتاب با این ناشر کار کردهام. کارم را با کتاب دموکراسی یا دموقراضه از سیدمهدی شجاعی شروع کردم و بعد با ترجمه 20 داستان کوتاه از مهدی شجاعی این کار ادامه یافت. داستانهای او برای من حالت فرادنیایی داشت و غیردنیوی بود. در عین حال ترس هم داشت. بعد با هوشنگ مرادی کرمانی آشنا شدم و تصمیم گرفتم تمام کارهای او را ترجمه کنم. تابهحال کتابهای «خمره»، «نخل»، «مربای شیرین» و «شما که غریبه نیستید» را از ایشان ترجمه کردهام و قصههای مجید را که بسیار دوست دارم نیز در دست دارم.
وی افزود: از احمد دهقان هم کتاب من قاتل پسرتان هستم را ترجمه کردهام. که داستانهایی از جنگ است. و همچنین کتابهای شعر افشین یداللهی، سعید رمضانی و رمان سال درخت از ضحی کاظمی.
تفرشی مجری مراسم درباره مشکلات انتقال زبان فارسی به زبان دیگر پرسید و کراسکری جواب داد: من فکر نمیکنم چیزی وجود داشته باشد که نتوان ترجمهاش کرد. بدترین زمان برای ترجمه زمانی است که باید پانویس بگذاریم و من از پانویس بدم میاید. به عنوان مترجم راههای زیادی است که آن را در خود متن بیاوریم. من با خود نویسنده هم تعامل دارم و برای کوچکترین مورد و تغییری از او اجازه میگیرم. البته حذف هم از ابزار ترجمه است اما من خیلی به متن وفادارم و تا جایی که در زبان انگلیسی بتوانم به آن لغات فارسی وفادار میمانم تا لحن نویسنده و ابتکاراتی که به کار برده حفظ شود. مثلا نثر مرادی کرمانی دارای تکرار جملات زیادی است. ولی میتوان آن را طوری ترجمه کرد که جذاب شود.
تفرشی درباره اختلافات سیاسی ایران با بعضی کشورها و اثر آن در ترجمه پرسید و دهقانکار جواب داد: در کوتاهمدت سیاست بر فرهنگ قالب است اما در درازمدت فرهنگ راه خودش را باز میکند.
تفرشی پیشنهاد داد تا بدون درنظر گرفتن سلیقه مخاطبان خارج از کشور به ترجمه آثاری چون تاریخنگاری انقلاب و تاریخ معاصر نیز پرداخته شود. تا متفکرانی که علاقهمند به مطالعه در آثار فارسی هستند و فارسی نمیدانند بتوانند از منابع انگلیسیزبان نیازهای خود را دریابند.
دهقانکار توضیح داد: در طرح گرنت ما تنها یک نهاد مالی حمایتکننده نیستیم و مجموعهای از فعالیتها را انجام میدهیم. سال گذشته اولین حضور ما در نمایشگاه کتاب بود و توانستیم ناشران داخلی و خارجی زیادی را به هم ارتباط دهیم و ما بسیاری از وظایف آژانس ادبی را نیز انجام میدهیم.
مجری مراسم از آغاز فعالیت انتشارات شمعو مه پرسید و افشین شحنهتبار پاسخ داد: من سال 75 بود که اتفاقی ناشر شدم، دایی من مترجم و ناشر بود و همیشه دغدغه فکری من این بود که چرا همیشه از آنور به اینور و اولین بار بود که مجلهای به نام ویوا کار کردم که هنوز هم منتشر میشود و مقالات را به زبان انگلیسی در آن چاپ میکردیم. به تجربه دریافتهام که ترجمه رمان سختتر است چون انتقال روح و لحن آن مشکل است. اما انتقال یک مطلب علمی بسیار راحتتر است مهمترین بحث ما انتقال زبان و پرورش مترجم است. ادبیات معاصر ما بسیار غنی و حیف است که خارجیها آن را نشناسند. ما باید این آثار را در یک پکیچ خوب معرفی کنیم و به خارجیها تعارف کنیم. وقتی طعم آن را چشیدند خودشان طرف ما میآیند مانند اتفاقی که برای ادبیات ژاپن افتاد.
کراسکری و شحنه تبار
تفرشی مجری مراسم درباره علاقه و راهکارهای متفاوت بودن با بقیه مترجمان از کارولین کراسکری پرسید و او جواب داد: من بعد از مدتی در ایران زندگی کردن به فارسی تسلط پیدا کردم ایرانشناسی خواندم و تصمیم گرفتم 25 کتاب از ژانرهای مختلف ترجمه کنم. الان هم به نصف این هدف رسیدهام. این کار برای من کار عشق است و مزایای معنوی خوبی داشته است. من سالی دوبار به ایران میآیم و دوستان زیادی پیدا کردهام. و مشکلات سیاسی بین کشورها و ایران در کار من هیچ تاثیر نداشته است. برای من ترجمه فرصتی است تا از خوبیهای ایران بگویم و کاری من کاری است که باید ملتها را به هم برسانند برای همین است که اینقدر این کار را دوست دارم.
نظر شما