با انتشار خبر درگذشت آیتالله احمد احمدی، عضور شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، آخرین گفتوگوی ایبنا با آن مرحوم باز نشر میشود.
وی در گفتوگو با ایبنا، درباره دلایل پایین بودن سطح مطالعه و بهویژه در حوزه دین در کشور، سخن گفت که در ادامه میآید.
به نظر شما چرا کتابخوانی در جامعه ایران کم شده و به نوعی بسیاری از مردم با کتاب بیگانه شدهاند؟
انسان باید گرسنه باشد تا غذا بخورد، درباره کتاب هم باید به همین صورت باشد. در جامعه احساس نیاز به کتاب و بهطور تخصصی به کتابهای حوزه دین باید ایجاد شود که در حال حاضر اینطور نیست. در جامعه گرایش به مسائل دینی کم شده است. هِگل میگوید همیشه باید یک تضادی وجود داشته باشد. البته من فلسفه هگل را قبول ندارم، ولی همه سخنان او اشتباه نیست. حتی دولت باید همیشه یک حزب مخالف داشته باشد و آن حزب با دولت مقابله کند و دولت وجود رقیب را احساس کرده و خودش را اصلاح و تحول ایجاد کند. انسان تا رقیب نداشته باشد، به تحرک واداشته نمیشود.
اوایل انقلاب تشکیلات در حوزههای مختلف فکری ایجاد میشد و با هم از جهات مختلف در تقابل و رقابت بودند، ولی امروز رقیب اعتقادی نداریم. گاهی غربیها مکتبهای جدیدی را ایجاد میکنند، مانند مکتب دِریدا یا مکتب اگزیستانسیالیسم. این مکتب فکری هیجان زیادی داشت و خود من در سطح کارشناسی ارشد و دکترا بیشتر تمرکزم بر مطالعه این مکتب بود. امروز گرایشات مردم در اثر تبلیغات رسانههای غربی، تغییر پیدا کرده است.
چه عوامل دیگری را در ایجاد این وضعیت دخیل میدانید؟
عامل مهم دیگر این است که وضع اقتصادی مردم خوب نیست تا آنطور که باید به کتاب و پژوهش بپردازند؛ مطالعه و کتاب در اولویت امروز جامعه نیست. ابتدا باید شکم فرد سیر باشد تا بتواند مثلا در زمینه تفسیر قرآن، پژوهشی داشته باشد. بسیاری از مردم با داشتن مهارت، درگیر بیکاری هستند.
تبلیغ غرب از طریق ماهواره و بهویژه فضای مجازی نیز بر وضعیت کتاب و مطالعه تاثیر گذاشته است. عملکرد صنعت نشر و فن ارتباطات و رسانه تاثیر ویژهای بر کتابخوانی در جامعه دارد. موضوع دیگر اینکه، امروز برخی افراد کتابهایی را که نویسندگان و ناشران با صرف هزینه و زحمت فراوان تدوین کردهاند، اسکن میکنند. کتابها را در قالب افست چاپ کرده و به فروش میرسانند و یا گاهی استاد به دانشجویان میگوید که از روی صفحاتی از کتاب کپی بگیرند.
علاوه بر هزینههای کاغذ و چاپ، تهیه یک کتاب از تولید محتوا تا مرحله ویرایش و نمونهخوانی و مراحل چاپ، زحمات زیادی دارد. در چنین شرایطی من بهعنوان مسئول سمت، همیشه دغدغه دارم و نویسنده هم همیشه نگران فروش کتاب و عایدی این کار است. صنعت نشر نه تنها در ایران بلکه در دنیا به نوعی شکست خورده و دچار ورشکستگی نسبی شده و در زمینه کتابهای مذهبی هم وضع همینطور است.
نقش دولت و نهادهای متولی فرهنگ را در وضعیت امروز نشر و کتاب چقدر میدانید؟
با تمام موارد ذکر شده، نظام ما هم در عمل نتوانسته انتظارات مردم را در این حوزه برآورده کند.
امام خمینی (ره) کار بزرگی انجام داد و با انقلاب ما از دست استعمارگران نجات پیدا کردیم، ولی امروز تقریبا کسی سر جای خودش نیست و کادر فراخور آن حوزه انتخاب نشده است؛ فرهنگی که مردم انتظار داشتند، پیاده نشد. وقتی جوان و عموم مردم، جامعه را به اینصورت میبینند، آن شوق و علاقهای را که باید به کتاب و بهویژه کتابهای دینی، ندارند. باید تحولی ایجاد شود، اما نمیدانم با وجود رسانههای خارجی، فضای مجازی و هزاران کانال ماهواره و ... این کار از ما برمیآید یا نه؟ جمعی از کارشناسان حوزههای مختلف باید بنشینند و جوانب مختلف این موضوع را بررسی کنند.
به نظر شما برای بهبود وضعیت نشر و سوق دادن جامعه به سمت کتابخوانی چه باید کرد؟
در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در جمعی 30 نفره از فرهیختگان بیان کردم که باید چندین گروه کارشناسی تشکیل شود و برای ریشهیابی و یافتن راهکارهای عملی وقت بگذارند و در دل جامعه و همین نمایشگاه کتاب بهطور میدانی معایب را بررسی و چارهجویی کنند. تحقیقات جهانی در حوزه صنعت نشر باید صورت بگیرد. حتی آمازون و دیگر غولهای بزرگ این صنعت نیز به نوعی درگیر هستند.
اینکه در این وضعیت نشر هنوز آثاری مانند «مفاتیحالحیاة» آیتالله جوادی آملی، 227 بار تجدیدچاپ شده، نشان میدهد که مردم هنوز به دین و مسائل معنوی علاقه دارند. یا کتاب «پایی که جا ماند» و «سرباز کوچک امام» بارها تجدید چاپ شده است. این هم راهی برای افزایش سطح مطالعه است که ببینیم ذائقه مردم چیست و به چه کتابهای بیشتر علاقه دارند. امروز شرایط متفاوت شده است، اوایل انقلاب رقابت وجود داشت و مثلا مجله «زن روز» مطالبی نوشت و در شهید مطهری این انگیزه را ایجاد کرد که کتاب «حجاب زن در اسلام» را بنویسد. یافتن ذائقه مردم نیز راهی است که باید به آن اندیشید.
جامعه ما مذهبی است ولی معایب زیادی پدید آمده که برخی در اختیار ما بوده و برخی از اختیار ما خارج است؛ آنچه در اختیار ما است را باید بررسی کنیم و بهعنوان مثال کتابی مانند «مفاتیحالحیاة» تهیه کنیم. توجه به مقتضیات زمان در تألیف آثار، مهم است. کتابهای دقیق، عمیق و تخصصی مخاطبان خاص خود را دارند و چون امروز رقبای اعتقادی وجود ندارند، اینگونه کتابها نیز چندان خواهان ندارد.
امیدواریم اهالی نشر و رسانه در کنار هم برای بهبود وضعیت کتاب و کتابخوانی تلاش سازنده داشته باشیم.
نظر شما