عبدالله اسماعیلی، مدیر دایره تاریخ شفاهی سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس در بخش ابتدایی این نشست، گفت: تاریخ شفاهی، بیان مطالب بازماندگان دفاع مقدس بهعنوان سند دوم جنگ برای استفاده پژوهشگران و بازماندگان است. از سال 1378 بنیاد حفظ آثار کار شناسایی و جمعآوری مشخصات ایثارگران دفاعمقدس را آغاز کرد تا سال 90 این کار ادامه یافت و از آن زمان به بعد کار انجام مصاحبهها پیادهسازی و تدوین آنها انجام شد. تاکنون 50 عنوان کتاب با موضوع ایثارگران دفاعمقدس تدوین و چاپ شده است. در سال جاری در سطح ادارات تهران 50 عنوان کتاب دیگر نیز با این موضوع به چاپ خواهد رسید سعی کردیم با بهرهگیری از اساتید فن اشکالات را به حداقل برسانیم.
وی ادامه داد: در این راستا از تجارب سازمان اسناد ملی و سازمان اسناد دفاعمقدس بهره بردیم. براساس برنامهریزی انجام شده قرار است ماهیانه یک عنوان از کتابهای تاریخ شفاهی مرکز در قالب نشستهای نقد و بررسی کتاب در موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس بررسی شود.
اسماعیلی با اشاره به کتاب «از آبادان به حلبچه» بیان کرد: این کتاب حاصل 60 ساعت مصاحبه در طول یک سال است که در 640 صفحه تدوین شده و بناست در چاپ بعدی در قالب دو جلد ارایه شود. سردار اسلامی راوی این کتاب متولد آبادان بوده و وقایع قبل، حین و بعد از جنگ تا دوران امروز را روایت کرده است. سال 1394 در تفاهمنامه با سازمان اسناد ملی این کتاب رونمایی شد.
به اندازه سه برابر آنچه در کتاب آمده، حرف دارم
سردار محمدجواد اسلامی راوی کتاب «از آبادان به حلبچه» در این نشست با اشاره به اهمیت کتاب در قرآن و آموزههای اسلام گفت: تاکنون چهار مجموعه درباره خاطراتم با من گفتوگو کردهاند که چهارمین آنها به نتیجه رسید. اولین مصاحبه 10 سال طول کشید و دومین مصاحبه که از سوی موسسه شهید باقری انجام شد و 25 ساعت به طول انجامید نیز به سرانجامی نرسید. سومین مصاحبه از سوی بنیاد حفظ آثار بسیج به صورت 50 ساعت مصاحبه تصویری بود که نتیجهای نداشت اما چهارمین مصاحبه به مدت 60 ساعت انجام شد که سرانجام آن کتاب «از آبادان به حلبچه» بوده است.
سردار سلامی اظهار کرد: به اندازه سه برابر آنچه در کتاب آمده، حرف دارم. امروز چون این حرفها خریدار دارد و توجه به کتاب را میبینم مایلم که ناگفتهها را نیز بازگو کنم. درباره انتخاب شیرخانی بهعنوان مصاحبهکننده نیز باید بگویم اگر انتخاب با من بود وی را برای انجام مصاحبه انتخاب نمیکردم چون همسن من نبوده و تجربه، تخصص و اطلاعات لازم را در این زمینه نداشتم.
این راوی دفاعمقدس ادامه داد: همه نقدهای واردشده به این کتاب را میپذیرم، اگر این کتاب تجدیدچاپ شود، ضمن رفع اشکالات پیشنهاد میکنم که بخش مربوط به شهدا جداگانه کار شود، چون حرفهای زیادی درباره شهدا دارم. درباره نام کتاب نیز میخواستم از این طریق پیامی از پنج هزار شهید آبادان به پنج هزار حلبچه بدهم و به این دلیل این نام را بهعنوان پل ارتباطی این دو شهر انتخاب کردم.
یک غفلت بزرگ درباره تاریخ دفاعمقدس داریم
سردار غلامرضا علاماتی، رئیس سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس نیز در سخنانی کوتاه گفت: ما یک غفلت بزرگ درباره تاریخ دفاعمقدس داریم که همت و تلاش همگانی را میطلبد که با کمک هم بتوانیم واقعیتها را بدون تحریف و غلو به جامعه و آیندگان عرضه کنیم.
وی با اشاره به برخی از موارد مربوط به این کتاب بیان کرد: کسی که میخواهد مصاحبه انجام دهد باید دوبرابر مصاحبهشونده اطلاعات و آگاهی در زمینه موردنظر داشته باشد. با همه موارد ذکر شده در این جلسه درباره کتاب «از آبادان به حلبچه» میتوان گفت با بضاعت موجود، خروجی خوب بوده است.
ک
تاریخ شفاهی باید بتواند حفرههای تاریخ را پُر کند
ساسان والیزاده، معاون فرهنگی و هنری موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس نیز در این نشست بیان کرد: قدم بزرگ سردار اسلامی برای بیان ناگفتههای جنگ جای تقدیر دارد. بهطور کلی یکی از تعاریفی از تاریخ شفاهی داریم این است که یک گفتوگوی قاعدهمند و آگاهانه بین دو نفر درباره ابعاد از وقایع گذشته شکل میگیرد. این دیالوگ بین مورخ و مصاحبهشونده باید بتواند ناگفتهها و حفرههای تاریخ را در زمینه موردنظر پُر کند. یکی از دلایلی که معمولا تاریخ شفاهی را خواندنی و جذاب میکند این است که دارای خوانشی متفاوت و بازنمایی از وقایع گذشته است و از طریق آن روی دیگر تاریخ را میشنویم، میبینیم و میخوانیم.
وی تصریح کرد: دفاعمقدس در تاریخ میدرخشد و میتوان از دل آن برای سالیان سال آثار فاخر تولید کرد، اما در این زمینه باید قواعد و اصول رعایت شود. مورخ خود باید آگاه به جزئیات و وقایع باشد که در این کتاب، شیرخانی بسیار منفعل عمل کرده و جریان مصاحبه بهطور کامل در دست راوی است. راوی این کتاب حافظه دقیق، ذهن منسجم و طنز کلامی ظریفی دارد، نقاد و نکتهبین است، اما در عینحال در همه قضایا در محور قرار دارد که به اعتقاد من یکی از اشکالات کتاب است. همچنین نگاه یکسویه کتاب به برخی وقایع از دیگر اشکالات کتاب حاضر بوده و هنر مصاحبهکننده است که بتواند مصاحبهشونده را به مسیر اصلی بازگرداند که در این کتاب مورخ و مصاحبهشونده چندان در این کار موفق نبوده است.
والیزاده در بیان برخی دیگر از نقدهای وارده به این کتاب افزود: راوی به صراحت گفته که صلاح نمیدانستم برخی موارد را در گفتوگو مطرح کنم و این نشان میدهد که وی به مصاحبهکننده یا ناشر اعتماد نداشته است. در تاریخ شفاهی ممکن است سه مشکل بهوجود آید: کتمان، نسیان و مبالغه. اینجا نقش تعیینکننده را مصاحبهکننده دارد که این موارد را تعدیل کند. نکته دیگر درباره این کتاب مربوط به پانوشتهای آن است. پانوشتهای کتاب حرفهای نیست در برخی موارد نیاز به توضیحات بیشتر وجود دارد و برخی توضیحات پانوشتها نیز بسیار بدیهی و زائد است.
این نویسنده و پژوهشگر بیان کرد: در برخی از صفحات کتاب احساس میکنیم ای کاش سئوالات حذف می شد. سردار اسلامی بسیار داستانی و بهصورت روایی وقایع را بیان کرده که بهنظر میرسد گاهی مصاحبهکننده هیچ نقشی در مصاحبه نداشته و یا آنقدر منفعل بوده که نقشش احساس نمیشود.
وی در بیان برخی از مهمترین نقاط قوت این کتاب نیز گفت: این تاریخ شفاهی از چند جهت دارای اهمیت است. نخست اینکه ماجرای سینما رکس آبادان بهعنوان یکی از وقایع حساس آن دوره به طرز زیبایی روایت شده است همچنین راوی آبادان قبل از انقلاب را بسیار خوب و جذاب توصیف کرده است. در این کتاب، ناگفتههای خواندنی از ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران نیز ارائه شده، همچنین نحوه شهادت برخی رزمندگان بسیار زیبا و دراماتیک بیان شده است.
از «آبادان به حلبچه» خوشخوان است ولی خوشدست نیست
امیرمحمد عباسنژاد نیز باعنوان منتقد درباره این کتاب اظهار کرد: عنوان کتاب در گذشته بیشتر برای کتابهای خاطرهنویسی مورد استفاده قرار میگرفت. عنوان فرعی کتاب نیز مشخص نمیکند که این کتاب با موضوع جنگ است یا خاطرات و زندگی و زمانه سردار اسلامی. کتاب از «آبادان به حلبچه» خوشخوان است، ولی بهخاطر قطع و نوع کاغذ آن چندان خوشدست نیست.
وی افزود: ادعا میکنم بهعنوان یک خواننده حرفهای همه کتابهای جنگ را خواندهام و به این جهت پس از خواندن این کتاب، سوالاتی برایم پیش آمد. در مقدمه ذکر نشده که کجا و در چه زمانی مصاحبهها انجام شده است. لحن و گویشهای جنوبی با توجه به اینکه راوی کتاب خودش اهل آبادان است، در کتاب دیده نمیشود. همچنین مشخص نیست دخل و تصرف مصاحبهشونده در سوالات چقدر بوده است؟ آنچه بیشتر در کتاب نمود دارد، اوضاع سیاسی و انقلابی آبادان است و ردپای زیادی از اوضاع فرهنگی اجتماعی آن و فضایی که سردار کودکی خود را در آن گذرانده، نمیبینیم. به اعتقاد من این موارد به عدم توانایی مصاحبهگر برمیگردد.
این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: تاریخ شفاهی بر مبنای مجادله و مباحثه است که فکر میکنم مصاحبهگر نتوانسته از پس راوی برآید و بحثها را در موارد لزوم به چالش بکشد. مصاحبهگر باید ضمن آشنایی با فن مصاحبه، باید حتما به موضوع اخاطه داشته باشد و تاریخ را نیز خوب بشناسد. در این کتاب پرسشگری را ندیدم. همچنین در مواردی اشکالات آماری و یا تناقضات و تداخلهای تاریخی مشاهده میشود. در برخی بخشهای کتاب نیز سردار به تفسیر پرداخته که بهنظر من باید حذف شود.
عباسنژاد گفت: اگر مصاحبهگر، مباحثه و مجادله نکند، چه فرقی با یک روزنامهنگار دارد. کسی که کار انجام مصاحبه درباره تاریخ شفاهی جنگ را انجام میدهد باید با اطلاعات لازم و تسلط به موضوع، بتواند بحث را به عمق ببرد و به چالش بکشد. مصاحبهگر باید با سوالات خود، مصاحبهشونده را وادار کند اطلاعاتی را که مردم نمیدانند، بیان کند.
وی افزود: درباره خانواده سردار نیز بیش از چند صفحه نیامده که امیدوارم در ویرایش بعدی بیشتر شود. همچنین در بخش مربوط به اسناد، هیچ عکسی از سردار و یا حکمهای وی نمیبینیم که افزودن این موارد میتواند بر جذابیت کتاب بیافزاید.
کتابهای تاریخ شفاهی جنگ نگاه جامعه را تقویت میکند
محمد قاسمیپور دیگر منتقد این نشست نیز در سخنانی بیان کرد: تولد یک کتاب اتفاق مبارکی است و باید پدیدآورندگان آنرا تحسین کرد. حال اگر این کتاب در حوزه تاریخ شفاهی باشد، خوشحالتر هستیم و امیدواریم پاسخی برای برخی مجهولات و ناگفتهها باشد. در نقد و بررسی کتابهای تاریخ شفاهی، اساسا روی نقد متوجه پدیدآورنده و مصاحبهکننده است و خیلی با راوی و مصاحبهشونده کاری نداریم. کتابهایی در این قالب، ورای همه فایدهها و خدمات به علم و تاریخ و تمدن ایرانی اسلامی، برای ما کارکرد تربیتی دارد. اینگونه کتابها در این زمینه میتوانند موثر باشند و شاید بتواند موجب تقویت نگاه جامعه و بهویژه جوانان به این حوزه شود.
وی ادامه داد: در حوزه نشر کتابهای خاطرهنگاری شاید حدود دو دهه از تاریخ شفاهی جلوتر باشیم و حوزه خاطرهنگاری به نوعی تثبیت شده و کتابهای جدید این حوزه قواره درست پیدا کردهاند. اما در تاریخ شفاهی، تعریف روشنی در مراکز آکادمیک ارائه نشده و تولیدات شاخصی نیز دیده نمیشود. این شیوه اگرچه جایگاه محکمی در دانشگاه ندارد ولی در سازمانها کم کم راهکار پیدا میشود و نمونههای درمیآید. حتی بر کاملترین و پرهزینهترین تاریخهای شفاهی دهه 90 هم نقدهای اساسی وارد است.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: در تاریخ شفاهی، اعتماد و ارتباط دوسویه اتفاق میافتد. فرد برای روشن شدن تاریخ، سفره دلش را باز میکند. اساسا تاریخ شفاهی پرداختن به سوالاتی است که تاکنون سانسور شده است. در این شیوه ناگفته نباید باقی بماند و هیچ پرسشی نیست که نتوان پرسید.
قاسمیپور تصریح کرد: عدم اشراف بر فن گفتوگو در تاریخ شفاهی، آفت جدی این کار است. در ارتباطگیری، هدایت، راهبری و ورود به دالانها و مقابله با امتناعها میتوان با فنون تاریخ شفاهی بر آنها غلبه کرد. در گفتوگوی تاریخ شفاهی، مصاحبهگر باید همه تکنیکهای مصاحبه را بشناسد و بر آنها مسلط باشد. باید در حد متعادل و هدایتشده وارد جدل شد.
وی افزود: مصاحبهشونده باید درباره دانشهای محتلف مهارت داشته باشد و از هر کدام به اندازهای بهره بگیرد. من وی را مسلط به جامعهشناسی اقلیم خاص مطرح شده در کتاب ندیدم. در زمینه تاریخ و جغرافیا نیز اطلاعات و دانش وی کافی نبوده است. همچنین در مصاحبه تاریخ شفاهی، تسلط بر تکنیکهای کلامی بسیار مهم است. در پژوهشهای مربوط به قبل، حین و بعد از مصاحبه، نقصهایی در کار مصاحبهکننده دیدم. تقاضا دارم سازمان اسناد دفاع مقدس در مرحله تحقیق حتما از مشاوره تحقیق و در مرحله تالیف نیز از مشاوره تدوین استفاده کند.
این منتقد در پایان گفت: در چند مورد در کتاب حاضر، کدهایی به خواننده داده میشود و خواننده را کنجکاو میکند ولی ادامه پیدا نمیکند و او را تشنه باقی میگذارد. همچنین در این کتاب، بسیاری افراد در متن رها هستند و جای برخی پانوشتهای پژوهشی نیز در اثر خالی است.
نظرات