مدیر نشر کارنامه در سالروز درگذشت زندهیاد زهرایی:
پدرم در کار خود کمالطلب بود/ صبر و امید را از او آموختم
نشر کارنامه در صنعت نشر کشور ما، نام شناخته شده و مشهوری است. بخش عمده این شهرت به دلیل نام زندهیاد محمد زهرایی؛ مؤسس و بنیانگذار این نشر است؛ فردی با وسواسهای مثالزدنی و انتشار آثاری ارزشمند و خاص که در صنعت نشر تأثیرگذار شهره است.
دفتر نشر در طبقه اول یک ساختمان قدیمی واقع شده است و طراحی فضا و دکوراسیون این مکان هنری و سرشار از المانهای فرهنگی و تاریخی ایران است. روزبه زهرایی؛ نخستین فرزند خانواده زهرایی اکنون سکاندار این نشر است و بعد از پدر به همراهی مادر و برادرهایش، انتشار کتابها و پروژههای این مجموعه را به عهده دارد.
27 مردادماه و در پنجمین سالگرد درگذشت زهرایی ساعتی با روزبه زهرایی مدیر این نشر به گفتوگو نشستیم و ساعتی میهمان خانواده زهرایی و پسر بزرگ این خانواده بودیم که اکنون مسئولیت اداره نشر را به عهده دارد تا درباره روند فعالیت، حساسیتهای کاری و اقدامات این نشر کمی بیشتر بدانیم.
برخی معتقدند روند انتشار کتاب در کارنامه خیلی کند و آهسته پیش میرود. علت این موضوع چیست؟ البته این موضوع به الان اختصاص ندارد و به زمان حیات زندهیاد زهرایی هم برمیگردد.
بله در نشر کارنامه کارها کند پیش میرود و بعضی از دلایل آن قابل ردیابی است و برخی دیگر از این دلایل قابل ردیابی نیست. من به سهم خود و خانوادهام تلاش داریم که کارنامه بر اساس اصول و ملاکهای خود ولی با سرعت قابل دفاع و شایسته کار کند و البته این کار درگیریهای خاص خود را دارد. فرایند تولید کتاب مانند به دنیا آوردن بچه است؛ همانطور که نمیشود کاری کرد که زایمان زودتر از 9 ماه اتفاق بیفتد. برای کتاب هم با مقداری پس و پیش شدن نمیتوان زمان این زایمان را تسریع کرد، زیرا ممکن است این نوزاد نارس باشد و باید روی آن دوباره کار شود و این موضوع مورد پسند ما نیست.
البته مواردی هست که میتوان این مراحل را تسهیل کرد؛ به عنوان مثال زمانی که یک ویراستار، کتابی را نهایی میکند، در آخر کار را نفر دیگری هم میخواند ولی تا زمانی که ویراستار کار را به جمعبندی نرساند و این مجموعه را کامل نکند، نفر دوم نمیتواند کنار دست او روخوانی و بلندخوانی کند تا روند کار تسریع شود زیرا ویراستار باید در آن فرایند غرق شود. به همین دلیل بعضی وقتها با اینکه از نظر مدیریتی این کار غیرعاقلانه به نظر میرسد اما این کار را انجام میدهیم. مقصود انجام همزمان کار آخر توسط دو نفر است.
یک کتاب معمولا چه پروسهای را قبل از انتشار سپری میکند؟
ما هم ویراستار تخصصی داریم و هم ویراستار عادی و رسمی. ویراستاران تخصصی گاهی در زبان فارسی آنقدر که لازم است حرفهای نشدهاند. به عنوان مثال متخصص نقاشی یا موسیقی هستند ولی زمانی که یک ویراستار رسمی مسلّط به همه فرایندها کار او را چک میکند، ممکن است متن دارای ایرادهای دستوری باشد و در بعضی جملهها نقص معنی داشته و او متوجه نشده باشد.
یکی از شهرتهای نشر کارنامه؛ خوشخوان بودن کتابها فارغ از نام نویسنده، مترجم و مؤلف است. نشر کارنامه با همه فعالان این حوزه به شیوهای در حین ترجمه و تالیف همکاری میکند که بدون وجود اثر و ردپایی، متن نهایی خواندنیتر و جذابتر باشد. زیرا هر کتاب بارها توسط افراد مختلف خوانده میشود و حتی متن توسط کتابخوان حرفهای خوانده میشود که ویراستار نیست ولی میتواند عکسالعملی نشان بدهد که مهم است. یا ویراستاری متن را مطالعه میکند که تخصص دارد و ویراستار دوم یا خواننده آخری میخواند که قرار است ایرادهای ویراستار قبلی را ببیند. زیرا وقتی چشم شما به مطلب آشنا میشود ناخودآگاه ذهن در برخی مواقع گریز میزند و به عنوان مثال از سطر دوم به سطر ششم میرویم و معنی اشکال دارد. البته همه این موضوعات طبیعی است و گاهی ذهن و فکر خسته میشود و خواننده آخر که معمولا یک ویراستار است، مواردی را میبیند که ممکن است ناخودآگاه از چشم دیگران دور مانده باشد. در کارنامه برای یک کتاب سه ویراستار گاه کتاب را بررسی میکنند.
کیفیت یکی از ویژگیهای اصلی کتابهای کارنامه به شمار میآید و به همین دلیل روند انتشار کتابها حتی در دوران حیات زندهیاد زهایی کمی طولانی بود، فکر نمیکنید گاهی این روند خیلی طولانی میشود؟
ببینید؛ معمولا بعد از حروفچینی، نمونهخوانی میکنیم که الان این نمونهخوانی نیز توسط ویراستار انجام میشود. زیرا من به این نتیجه رسیدهام که وقتی یک نمونهخوان کتاب را میخواند و متن به دست ویراستار میرسد، از آنجایی که ذهنش هنوز به موضوع گرم نیست، نوعی نمونهخوانی انجام میدهد و در این مسیر روالها در حال تغییر، جابجایی و رفع عیب هستند. در بسیاری از مواقع به این نتیجه رسیدم که مثلا در موضوعی تساهل کردم تا تسریع شود، ولی برای چاپهای بعدی تساهل نخواهم کرد، چراکه در نتیجه کار تاثیر ویژهای دارد.
یکی از دوستان به من میگفت که کاور فلان کتاب این ویژگی را دارد. من خندیدم و حرف او را تایید کردم. بعد به من میگفت دقت کرده بودی؟ من به او گفتم که کیفیت تصادفی نیست و همه اینها حساب شده است. او به من گفت چگونه به این دقت کار را محاسبه میکنی و من گفتم که برای هر کتاب چندین بار نمونهگیری و ماکتسازی انجام میشود، به عنوان مثال نمونه یک کتاب با کاغذها و رنگهای مختلف چاپ میکنم تا به نتیجه و رنگ دلخواه دست پیدا کنم. من اوزالیدهای کافی از نمونه کارها میگیرم. مثلا برای کتاب رسوم دارالخلافه اثری از دکتر شفیعی کدکنی، ماکت کتاب روی کاغذهای مختلف شامل سوئدی، بالک ایرانی، کاغذ تحریر اروپایی و بالک خارجی با رنگهای مختلف ساخته شد و تلاش کردم که کار مشابهی نداشته باشد. رسم چاپخانه در این است که برای هر تعویض کاغذ، فرم جدید و هزینه جدید درنظر گرفته شود و برای هر تعویض رنگ هزینهای جداگانه؛ زیرا وقتی فرمها چهاررنگ باشد چاپخانهدار باید برای هر تست و تعویض رنگ باید ماشین و نوردها را بشوید، مرکب را جمع کند، کامل از نورد و لاستیک بردارد و سفیدشویی کند تا رنگ قبلی به طور کامل پاک شود و این کار گاه حدود دو ساعت زمان میبرد و طبیعی است که هزینه جداگانه دریافت کند.
البته پرداخت این هزینهها برای ما اهمیتی ندارد، زیرا کیفیت نهایی برای ما اهمیت دارد. اگر کتابی از کارنامه شهرت دارد و خوشنام است یکی از دلایل آن کوششهایی است که در همه بخشهای مختلف میشود.
به نظر میرسد همه این موضوعات محصول ریزبینیها و ظرایف زندهیاد زهرایی است که به نوعی الان ادامه پیدا کرده. چگونه این شیوه را در مسیر ادامه حیات کارنامه؛ طی این پنج سال دنبال میکنید؟
ما برادران که در واقع نسل دوم این نشر هستیم، سلیقههای خاصی داریم و هر کدام از ما در زمینههایی قوی و در برخی حوزهها خوب هستیم و سعی میکنیم وقتی کتابی از سوی نشر کارنامه منتشر میشود، محصول یک کار تیمی از سوی خانواده زهرایی از مادرم تا برادرانم و همکاران ما در مجموعه باشد. در برخی پروژهها برخی قسمتها پررنگتر و کمرنگتر خواهد بود و همه این ظرایف از زهرایی بزرگ نشات میگیرد.
قبل از درگذشت پدر، شما به شکل کنونی در نشر کارنامه حضور داشتید؟
از سال 84 دیگر حضور مستقیم نداشتم و گاهی به صورت متناوب و پروژهای کار میکردم، اما از سوم دبیرستان تا 36 سالگی با پدر کار کردم. در واقع اینها حاصل حضور ادامهدار و دامنهدار کارها است. من در یک دوره چهارساله در حوزه نشر نبودم اما به تناوب هرکدام از ما برادرها در حوزه نشر حضور داشتیم و همه اینها موجب شده است که در کنار هم قویتر باشیم و در این میان حتی امید دارم که از قبل هم نیرومندتر و سریعتر و منسجمتر باشیم.
و این آموزشها و ظرایفی که اکنون در کار وجود دارد و رعایت میکنید را چگونه فرا گرفتید؟
بیشتر آنها به صورت غیرمستقیم بوده است، چون به علت مشغله و روابط مفصل زهرایی بزرگ با مولفان، عملا کارها به برخی افراد مثل ناظر چاپ یا طراح مجموعه سپرده میشد و کار همه افراد نشر از نظر او میگذشت. اینگونه نبود که کار برای چاپ سپرده شود؛ بلکه ایشان بر همه کارها و روابط نظارت داشت. من مشخصا میتوانم بگویم که بسیاری از دقتنظرها و حساسیتها روی کار در مجموعه به صورت سینه به سینه آموزش و منتقل شده است. همانگونه که یک مادر روابط شوهرداری را به صورت مستقیم به دخترش نمیآموزد بلکه آن را از طریق رفتار با پدر به او آموزش میدهد.
بخشی از امور ما همین گونه است، به طور مثال چشم من روی فونتها ورزیده شده است و به راحتی فونتها را میشناسم و برای هر کار فونت مناسب را انتخاب میکنم اما اگر به من بگویید چرا این فونت را انتخاب کردی؟ جواب مشخصی ندارم و میگویم میتوانی 20 نمونه دیگر را بگیری و زمانی که نمونه میگیریم باز هم فونت اولیه در صدر جدول قرار دارد. به طور مثال برای کتاب آشپزی تعداد عکسها و طراحیهای خطی گاهی چند ده بار اجرا شده است، گاهی برای عکس یک گیاه چند ده اسلاید وجود دارد اما چون گویا نبوده یا رنگها مناسب نبوده و در آن زمان با کامپیوتر اینکار انجام نمیشد، ما مجبور بودیم خیلی پرهزینه این کارها را تکرار کنیم. من مشخصا در همه پروژههای «آشپزی مستطاب»، «حافظ به سعی سایه» و «تئوری بنیادی موسیقی» که هر کدام نقطه عطف نشر کارنامه به شمار میآیند، حضور داشتم و شاهد حساسیتها و دقتنظر زهرایی بزرگ در کار بودم.
و میتوانید بگویید بزرگترین درسی که در این کار از پدر یاد گرفتید، چه بود؟
امید و صبر. در عین حال یکی از خصلتهای مهم پدرم این بود که هیچچیزی او را راضی نمیکرد و کمالطلب بود. در هر کاری گویی باید همان کار را بهتر کند، باز برای همان کتاب ایدهپردازی های تازه داشت.
الان بعد از پنج سال، اوضاع نشر کارنامه را چگونه میبینید؟
به نظرم مخاطبان کارنامه باید به این سئوال پاسخ بدهند. هر کدام از ما به سهم خودمان انتظار و برنامهمان بر این بوده است که کار را به بهترین شکل انجام بدهیم. نمیتوانیم بگوییم که در انتشار یک کتاب مشخصا یک نفر تاثیرگذار بوده است؛ بلکه ما چند نفر از مادرم تا برادران نقطه ضعفهایی داریم که دیگری ندارد و میتوانیم در کنار هم یک خروجی پاکیزه و قدرتمند داشته باشیم که رسیدن به آن به تنهایی سخت است. البته نمیگویم که قابل رسیدن نیست اما سخت است. مشخصا از نظر متن، ما با تمام قوا با قواعدی که آقای زهرایی در صنعت نشر پایهگذاری کرده است کارها را دنبال میکنیم.
نمونهای از این بایدها و نبایدها را برایمان بگویید.
از جمله این قواعد میتوانم به ویرایش، مقابلههای بسیار پیچیده، صبورانه و پرهزینه اشاره کنم. مثلا زمانی که یک کتاب انگلیسی برای ترجمه میآید، یک زباندان کتاب را با زبان اصلی مقابله میکند و نفر دیگری کتاب را با ترجمه فرانسوی مقابله و نکات دیگری استخراج میکند. بسیار نادر است کتابی از زبان غیراصلی منتشر کرده باشیم و این رویه به عنوان مثال شامل آثار استاد منوچهر انور میشود.
و گویا کتابهای زیادی در انتظار چاپ هستند؟
شیوه انتخاب جناب زهرایی برای انتخاب کتاب خیلی خاص و منحصربهفرد بود. بعد از وی قصد داریم کتاب جدیدی قبول نکنیم تا پروژههایی که به آن متعهد هستیم را تحویل بدهیم. زندهیاد زهرایی صاحب تشخیص کتابشناسانه-آدمشناسانه منحصربهفردی بود. به عنوان مثال اگر مترجمی کتابی را از یک ناشر دیگر پس میگرفت، حتما رضایت مکتوب ناشر قبلی برای ما اهمیت داشت. هیچ کتابی را بدون رضایت از ناشر قبلی چاپ نکردیم و این از خط قرمزهای ما در کارنامه به شمار ميآید.
برخی افراد از نظر آقای زهرایی اشخاص طراز اول نشر و فرهنگ بودند و به نظر من آثار آنها قابل چاپ و قابل دفاع است؛ حتی کاری که میگوییم در دوران جوانی بوده است. به نظر شخص بنده یک نویسنده اگر در سن 50 سالگی کتاب 18 سالگی خود را بازنویسی کند؛ در اصل تاریخ را دستکاری کرده است. باید بگذاریم خطاها بماند تا روند تطور و تغییر فرد را در خلال سالها ببینیم. در عین اینکه اولین آثار برخی افراد مثل نجف دریابندری همان متن پاکیزه و خوبی است که کارهای امروز ایشان همان ویژگیها را دارد.
اگر اشتباه نکنم جناب زهرایی از نخستین افرادی بود که به کاغذ ایرانی توجه نشان داد و از کاغذهای ساخته شده از باگاس برای کتابهای کارنامه استفاده کرد. در این زمینه نیز برایمان بگویید.
بله همینطور است. پدرم کسی است که این کاغذ ایرانی را برای تیراژ بالا شناسایی و استفاده کرد. این کاغذ از تفاله نیشکر یا همان باگاس تولید میشود. با همین کاغذ در ایران پاکت میساختند و آقای زهرایی در سال 1377 کتاب «پیامبر و دیوانه» را اولین بار روی این کاغذ چاپ کرد. کاغذی که پول پیاز برای آن میگرفتند؛ الان همقیمت زعفران شده است!
این کاغذ که دارای عیب و ایراداتی مانند کوتاه و بلند بودن طول و عرض، پرز داشتن، کم و زیاد بودن ضخامت و ... را دارد الان از کاغذ وارداتی سوئدی که عیب و ایرادی ندارد گرانتر است اما به دلیل اینکه تولید ملی بود و ناشران زیادی از آن استفاده کردند، تولید آن طی سالهای اخیر افزایش پیدا کرده است. الان وضعیت بهگونهای است که کارخانهای در خوزستان طی همه ماههای سال به تولید این کاغذ میپردازد، در حالی که در دهه هفتاد این کارخانه فقط سه ماه از سال تولید داشت. در آن زمان اضافه باگاس را که نمیتوانستند به نئوپان یا کاغذ تولید کنند، آتش میزدند و این کشف کارنامه باعث شد به سهم خود در کاهش بارانهای اسیدی و آلودگی هوای کشور نقش داشته باشیم.
به کتاب «پیامبر و دیوانه» اشاره کردید، به یاد دارم این کتاب در زمان انتشار خود سر و صدای زیادی به پا کرد، کمی درباره این کتاب توضیح بدهید.
این کتاب که در پاییز سال 1377 منتشر شد، همزمان با پروژه آشپزی مستطاب انجام شد و انتشار آن فقط 70 روز از ترجمه تا پیشخوان کتابفروشیها طول کشید. این کتاب با هدایت و رهبری آقای زهرایی با مقدمه طلایی نجف دریابندری منتشر شد که ترجمه چهاردهم این کتاب معروف در دنیا به شمار میآید. البته بعدها به بیش از 20 ترجمه رسید و اکنون چاپ هشتاد و چهارم آن در بازار ایران است. شاید جالب باشد بدانید این کتاب در چاپ نخست در 33 هزار نسخه منتشر شد و با این اثر بازار مرعوب شد؛ به جای اینکه کتاب را در 15 چاپ و در هر کدام دو تا سه هزار نسخه منتشر کنیم آن را در چاپ نخست در ۳۳ هزار نسخه چاپ کردیم. این موضوع نشان میدهد که آقای زهرایی نسبت به کار خود چه تیزبینی و آیندهنگری داشت و میدانست که چگونه کار خبری و اطلاعرسانی درباره کتاب انجام بدهد تا بتواند در بازار پرفروش شود و کتاب پیامبر و دیوانه از جمله این کارها بود.
همانطور که اشاره کردید، کتابهای زیادی در نشر کارنامه باقی مانده است و به مرور در حال انتشار هستید. چه تعداد کتاب باقی مانده و نوید انتشار چه آثاری را تا پایان سال 97 به مخاطبان میدهید؟
امسال کتاب «ملانصرالدین» که منوچهر انور حکایتهای آن را بازنویسی کرده و نورالدین زرینکلک تصویرگری آن را برعهده داشته است را منتشر خواهیم کرد. کتاب دیگر ما «رسوم دارالخلافه» است که بیش از 20 سال در نوبت انتشار قرار داشته است. همچنین کتاب «بهزاد سرآمد نگارگران» شامل تحلیل و توضیح مینیاتورهای کمالالدین بهزاد اثر دیگر ما است که امسال منتشر میشود. اثر دیگر «کتاب عشق» است که زیر نظر سرویراستار کارنامه رضا خاکیانی تدوین، گردآوری و ترجمه میشود. البته عمده کتابهایی که از کارنامه باقی مانده حدود 20 عنوان است و حدود 10 عنوان کتاب هم درحال بازسازی و تدوین است که شامل «هنر ویرایش»، «یک گفتوگو با نجف دریابندری»، «سیاست ملی کتاب» و «زبان زنده» استاد انور میشود.
نظر شما