در ابتدای مراسم فرمرز آشنایقاسمی یکی از مترجمان این اثر بیان کرد: کتاب «سینمای عباس کیارستمی» فقط نقد کارهای او نیست. در واقع این کتاب تاریخ ایران و سینمای ایرانی را در چهار دهه تحلیل کرده و در کنار آن با یک زبان بسیار ساده، نقدهای بسیار روان نیز انجام داده است. کتاب «سینمای عباس کیارستمی» بیش از 600 مرجع دارد و تحلیل و تطبیق واقعی است، یعنی اصولی که میخواهد تعریف شود باید یک تحلیل و یک تطبیق داشته باشد. تطبیق یعنی محقق کارهای دیگران را در کنار هم قرار دهد و مقایسه کند و بعد بتواند آنها را تحلیل کند. این کارهار را باید به گونهای انجام دهد که نخ ارتباطیشان از بین نرود؛ النا این کار را به زیبایی انجام داده است.
وی در ادامه افزود: کتاب «سینمای عباس کیارستمی» باید ترجمه و تحقیق نام میگرفت چون بخشهای زیادی را از روی فیلم دیده و ترجمه کردیم. به عنوان مثال دیالوگهایی که در برخی از فیلمها بیان شده بود، برای این که دقیقا همان دیالوگها باشد، فیلمها را دیده و بعد نوشتیم. همچنین برای راحتتر خواندن متن کارهای دیگری نیز انجام دادیم؛ به عنوان مثال پاورقیهایی را تدوین کردیم که اگر برخی اصطلاحات سنگین و سخت است با رجوع به آن خواندنش راحت شود. درواقع متن شبیه رمان است و خواندنش آسان و برای همه مناسب است. این اثر یکبار از زبان اسپانیایی به انگلیسی ترجمه شده است و ترجمه ما از زبان انگلیسی بود.
در ادامه آیین رونمایی از کتاب «سینمای عباس کیارستمی» ابراهیم فروزش مطرح کرد: وقتی کتاب را خواندم کمی غافلگیر شدم، چون چیزهایی در این کتاب نوشته شده بود که من در دوران دوستی خود با کیارستمی آن را نشنیده بودم. نویسنده اسپانیایی گوشههای زندگی کیارستمی را خوانده و دیده بود که ما نمیدانستیم؛ النا در کتابی که نوشته است دقیقا میگوید در این گفتگو، در این بخش و این فستیوال، اینها گفتههای کیارستمی بوده که او ضبط کرده است. به نظر من او محقق بسیار بزرگی است که این کار را انجام داده آن هم به زبان اسپانیایی، بعد به انگلیسی ترجمه و در آخر خیلی خالص و راحت به فارسی ترجمه شود.
کارگردان «شیر تو شیر» گفت: کتاب «سینمای عباس کیارستمی» مرجع بسیار مهم برای کسانی است که در سینما در هر منسبی فعالیت میکنند؛ از بازیگر گرفته تا کارگردان و دیگران. دانشجویانی که میخواهند کارهای کیارستمی را ببینند و بشناسند این اثر به نوعی کشف دوباره کیارستمی است. در این کتاب تحلیلهایی نوشته شده که تا زمان حیات کیارستمی نادیده گرفته میشد. این کتاب از 6 سالگی کیارستمی روایت را شروع میکند و از علاقهاش به نقاشی میگوید، از اینکه در 16 سالگی او از خانه فرار میکند و دوباره به خانه باز میگردد و در دانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی تحصیل میکند، میگوید. همچنین به این نکته اشاره دارد که وقتی از او میپرسند از دانشگاه چه آموختی؟ کیارستمی در پاسخ میگوید این را فرا گرفتم که من هرگز نقاش نخواهم شد.
ابراهیم فروزش
فروزش درباره کارهای این هنرمند جهانی بیان کرد: عباس کیارستمی در سال 48 با انباشتی از تجربه وارد کانون میشود. او تا پیش از ورودش به کانون 150 فیلم تبلیغاتی ساخته بود و نقاشی میکرد و بعد از آن تیتراژ فیلمهایی مانند قیصر و پنجره را کار کرده بود، پس با آشنایی از این حوزه وارد کانون شد.
کارگردان «کلید» خاطرهای از کیارستمی در ساخت فیلم نان و کوچه تعریف کرد: زمانی که کیارستمی میخواست فیلم نان و کوچه را بسازد، مهرداد فخیمی فیلم بردارش بود. قرار بود در این فیلم زمانی که سگ کودک را تهدید میکند و پس از آن که کودک به خانه میرود سگ مقابل در بنشیند. مهدی فخیمی گفت ممکن است ننشیند، این سگ است! ممکن است صد پلان بگیریم و این سگ ننشیند و نگاتیو مصرف کنیم در حالی که کیارستمی مصرانه روی حرف خود ایستاد و گفت باید بنشیند. در اولین پلانی که میگیرند، پسرک به در خانه میرسد و داخل میرود و در را میبیند؛ سگ راحت مقابل در مینشیند.
وی در ادامه افزود: سماجت و سرسختی کیارستمی واقعا مثال زدنی است، در فیلمهایش آشکار است که به خوبی در این کتاب به تصویر کشیده شده است. اگر نگاه کنید در خانه دوست کجاست به یک شکل خودش را نشان میدهد؛ زیر درختان زیتون پسرک عاشق چه گونه به معشوق خود میرسد و این واقعا در زندگی کیارستمی بود، در دوستی ما بود. کاری را که شروع می کرد من کمتر دیدم به نتیجه نرساند مگر اینکه نگذارند. کیارستمی تحت تاثیر هیچکس نبود و حرف خودش را می زد.
فروزش در پایان گفت: کتاب واقعا به شیوایی جلو رفته و تک به تک فیلمهای کیارستمی را تحلیل کرده است. در خود کتاب نوشته شده که این ترجمه کلمه به کلمه گفتار نویسنده نیست بلکه مترجمان به دلیل احاطه به مسائل سینمایی چیزهایی به آن اضافه کردند؛ این کار بسیار صحیح است به این دلیل که ممکن بود ما با یک متن خشک مواجه شویم. کتاب بسیار جامع بود و نگاهی که نویسنده به تحلیل فیلمها دارد به ترتیب زمان ساخت آثار گام به گام بیان شده است و همراه با کیارستمی که دچار دگرگونی دیگری میشود آن را به خوبی روایت میکند؛ هر قدم که پیش میرود میبینیم که کارش متفاوتتر از کار قبلی است. تیز بینی و ریزبینی او به خصوص در آثار متاخرش بسیار جذاب و مهم است که نمونهاش را نویسنده در کتاب نمایان ساخت.
شاهرخ دولکو دیگر سخنران این مراسم بیان کرد: در روز سینما صحبت از کیارستمی است. گرچه نامگذاری این روز، یعنی 21 شهریور ماه به این نام چندان صحیح نیست، چون هیچ اتفاقی در این روز در تاریخ سینمای ایران رخ نداده است که این روز را به روز سینما میخوانند و شاید بتوان گفت یک انتخاب نادرست و جعلی است. ولی حدود تیر یا مرداد ماه بود که سینما وارد ایران میشود و اولین فیلم برداری صورت میگیرد، حدود 120 سال از تاریخ سینمای ایران میگذرد. صحبت از کیارستمی است و فکر میکنم در کنار اصغر فرهادی یکی از شناخته شدهترین کارگردانان سینمای ایران در سراسر جهان است. این دو با پشتکاری که داشتند، با تصویرسازی و پیدا کردن زوایای پنهان و ناب زندگی توانستند رگ خواب تماشاگران حتی مخاطب غیر ایرانی را هم بهدست آورند.
کارگردان «فولاد سرد» گفت: با یک حساب سادهای که کردم، به این نتیجه رسیدم کتابهایی که رسما درباره کیارستمی منتشر شدهاند حدود 30 تا کتاب است. حدود 70 یا 80 عنوان کتاب موجود است که به نوعی درباره کیارستمی یا حاشیهای درباره اوست. بخشی از این همه اقبالی که درباره این سینماگر صورت گرفته را میتوان به فرهنگ افراط و تفریط خودمان نسبت دهیم و قسمت دیگرش از بزرگی و اعتباری است که این سینماگر در دنیا دارد. حال آنکه این سینماگر، ایرانی است و از دید خودمان میبینیم، این یک وجه ماجرا است. اما بار دگر از وجه یک بیننده خارجی دیده میشود.
وی در ادامه فزود: ارتباطی که با کیارستمی داریم ارتباطی بیواسطه است و به گونهای که ما کیارستمی را دریافت میکنیم، به دلیل هم زبان بودن و هم وطن بودن شکل دیگری دارد با کسی که با یک زبان دیگر و با یک فرهنگ دیگری به او نگاه می کند؛ این کار را جذاب میکند. به جد میتوانم بگویم در بین کتابهایی که درباره کیارستمی نوشته شدهاند این یکی از عجیبترین کتابهایی بود که درباره او خواندم و به نظرم کار نویسنده حیرت انگیز است. النا تک به تک به جز اینکه فیلمها را دوباره و دوباره و دوباره دیده اما درباره همه این فیلمها و زمینه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخیشان، در یک کشوری که خومان از وضعیتش زیاد آگاهی نداریم را خوانده و پیدا کرده و درباره چیزهایی که پشت ساخت فیلم بوده نوشته و توضیح میدهد.
این منتقد همچنین بیان کرد: النا بر اساس توالی تاریخی فیلمها پیش میآید و کار جذابترش این است که این فصل بندیها و تقسیم بندیها را هوشمندانه انجام داده است به جز این که عناوین کتاب از فیلمهای سینمایی معروف گرفته شدهاند که خودش به جذابیت این اثر میافزاید. او فیلم کوتاه و تنها فیلم بلند کیارستمی تا قبل از انقلاب را در یک فصل قرار داد؛ فیلمهای بعد از انقلاب تا خانه دوست کجاست را در یک فصل؛ خانه دوست کجاست نقطه عطف زندگی هنری کیارستمی بود. در پایان همه فیلمهایی که بعد از خانه دوست کجاست ساخته را در یک دسته خاص قرار داده است. مانند کلوزآپ، زندگی و دیگر هیچ، مشق شب و زیر درختان زیتون.
کارگردان «بازگشت» مطرح کرد: بعد از آن اتفاقی که برای کیارستمی میافتد به خارج از کشور میرود و میتواند فیلمهایی را در آنجا بسازد که از قبل با طعم گیلاس شروع میشود. این فیلم بالاترین جایزه نخل طلای کن را به طور اشتراکی با فیلم مارماهی میگیرد. فیلمهایی که در خارج از کشور تولید میکند قسمت آخر کتاب است که ادامه همان فیلمها و تحلیلها است.
شاهرخ دولکو در پایان گفت: اما نکته جذاب این کتاب برای من همه این مواردی که گفتم نبود بلکه تعداد مرجع این اثر حیرتانگیز است که در کمتر کتابی دیدم، به عنوان مثال بخش فیلمهای کوتاه 43 صفحه است و بخش فیلمهای بعد از انقلابش 37 صفحه و در اصل همه بخشها حدود 40 تا 42 صفحه است؛ اما کتاب یک مرجع دارد که قلماش نصف قلم اصلی کتاب است در 44 صفحه و واقعا جذاب است. این مقدار مراجعه کردن یک خارجی به مراجع اسپانیایی، فرانسوی، ایتالیایی، انگلیسی و ایرانی برای اینکه بتواند تصوری هرچه ممکن کاملتر از یک هنرمند، نویسنده، فیلمساز و عکاس بدهد به نظر من این جذابترین بخش است برای کسانی که این مرجعها را میخواهند. البته به راحتی این مرجع 44 صفحهای را نمیتوان پیدا کرد. به قدری ترجمه این کتاب روان است که به هیچ عنوان به نظر نمیرسد این متن که یک اثر تحلیلی است.
در ادامه این مراسم شاهرخ دولکو و ابراهیم فروزش یک خاطره از دوران حضور کیارستمی تعریف کرده و جلسه با امضای کتاب توسط مترجمین برای علاقهمندان به پایان رسید.
نظر شما