امروز 9مهرماه زادروز امیرحسن چهلتن از نویسندگان تاثیرگذار معاصر است. چهلتن علاوه بر نویسندگی بیشتر وقت خود را صرف آموزش داستاننویسی میکند. او درباره تجربیات تدریس داستان میگوید: در هر دوره با حدود 30جوان که عشق نوشتن دارند روبهرو میشوم و چنین ارتباطی برای من که کارم نوشتن است بسیار موضوع جذابی است.
9 مهرماه سالروز تولد یکی از نویسندگانی است که کارگاههای داستانش محل تولد بسیاری از همین استعدادهای ادبی بوده است. امیرحسن چهلتن در عین حال که معتقد است نوشتن امری درونی است اما سالهاست به تدریس این هنر نیز مشغول است. او درباره انگیزه و هدف خود ار برگزاری این کارگاهها در طی این سالها میگوید: «این کارگاهها نوعی ارتباط است. من به عنوان معلم سر این کلاسها میروم در هر دوره با حدود 30جوان که عشق نوشتن دارند روبهرو میشوم و چنین ارتباطی برای من که کارم نوشتن است بسیار موضوع جذابی است؛ من اصولا معلم بودن را دوست دارم و اینکه میبینم نتیجه کارم با توفیق نسبی همراه است مرا بسیار شاد میکند.»
این نویسنده در عین حال رمز موفقیت هنرجویان را در استعداد ذاتی آنان میداند و میگوید: «فکر میکنم 99 درصد از توانایی نوشتن یا ذاتی است یا باید به صورت فردی کسب شود من اعتقاد ندارم که در این کلاسها از افرادی که مایه نوشتن ندارند بتوان نویسنده ساخت. 99 درصد به خودشان بستگی دارد و آدمی مانند من فقط میتواند تجربیات خودش را در اختیار آنها بگذارد و برخی راهها را کمی کوتاه کند. و گرنه این کلاسها قادر به نویسنده ساختن نیستند مگر اینکه طرف مایه این کار را داشته باشد و با راهنماییهای معلم بتواند استعداد خود را شکوفا کند»
یکی از اتفاقات خوبی که اخیرا شاهد آن هستیم ترجمه آثار معاصر ادبیات ایران به زبانهای دیگر است. امیرحسن چهلتن کارنامه پرباری در ترجمه آثارش دارد و یکی از معدود نویسندگان ایرانی است که داستانهایش به زبانهای مختلفی از جمله آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، ترکی ،سوئدی، چینی و ...ترجمه شدهاند. این نویسنده و روزنامهنگار درباره بازخوردهایی که تاکنون از ترجمه آثارش گرفته است، میگوید: «برای من ترجمه آثارم فوقالعاده اهمیت داشته و اتفاقات خوبی را برای آثارم- به خصوص در ترجمههایی که به زبان آلمانی است- رقم زده که نظیر آن در کشور خودم برایشان نیفتاده است. به طور مثال کتاب «خوشنویس اصفهان» در عرض دو ماه به سه چاپ رسید و 10هزار نسخه آن فروش رفت و این چیزی است که تا به حال در کشور خودم برایم رخ نداده است. گاهی اوقات فکر میکنم اگر کارهای من در خارج امکان ترجمه و انتشار نداشت با این محدودیتهایی که در کشور خودم برایم درست میکنند سروکارم ممکن بود به جنون بکشد. وقتی با حرفه آدم بازی میکنند انگار با جان آدم بازی میکنند و از طرف دیگر وقتی کسی را که حرفهاش نوشتن است،محدود میکنند خانواده او را در تنگنا قرار میدهند چون نویسنده از این راه ارتزاق میکند. من نویسنده هستم کارم نوشتن است و کار دیگری هم بلد نیستم. حرفه من نوشتن است وقتی انتشار آثار من نویسنده با محدودیت و محرومیت روبهرو میشود انگار که کرکره مغازه نجاری را کشیدهاند پایین یا در مطب دکتری را بستهاند.»
وقتی دقیقتر به پدیده ترجمه آثار ایرانی به زبانهای دیگر نگاه میکنیم متوجه برخی مشکلات در این حوزه نیز میشویم. حجم بسیاری از آثار ادبی فاخر ایران را آثاری تشکیل میدهند که بومیاند و برخی معتقدند این بومینویسی گاهی اوقات به ضرر ادبیات ما تمام میشود چرا که چنین آثاری به راحتی قابل ترجمه نیستند. امیرحسن چهلتن در این باره میگوید: «من بارها درباره این موضوع صحبت کردهام و این مساله که چرا ادبیات ما جهانی نمیشود بحث مهمی است و مجالش در این گفتوگوی کوتاه نیست. موانع بسیاری بر سر این راه وجود دارد که بخشی از آن به عدم توانایی نویسنده ایرانی و بخشی از آن هم بر سر موانعی است که بر سر راه این ادبیات ایجاد میشود، برمیگردد.»
گفتنی است امیرحسن چهلتن نویسنده و روزنامهنگاری است که داستانهایش به زبانهای زیادی ترجمه شدهاند. همچنین چهلتن از نویسندگانی است که تجربه شرکت در جنگ تحمیلی را نیز دارد و از دل همین تجربه زیستی چندین داستان زاده شد که «مونس، مادر اسفندیار» یکی از آنهاست. چهلتن برنده بورس پارلمانی بینالمللی نویسندگان است و همچنین مدتی به دعوت دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لوسآنجلس اقامت داشته و در طول دوران فعالیت حرفهای خود نامزد جوایز معتبری همچون گلشیری و جایزه کتاب سال بوده است.
از ویژگیهای اصلی آثار چهلتن میتوان به تلاش برای روایت داستان در بستری تاریخی خصوصا تاریخ معاصر و نمایش تأثیر اتفاقات تاریخی بر زندگی شخصی و عاطفی شخصیتهای داستان و برجسته بودن نقش زن در ساختار روایت اشاره کرد. برخی از آثار او عبارتند از؛ «سپیدهدم ایرانی»، «عشق و بانوی ناتمام»، «تریلوژی تهران»، «مهر گیاه»، «تالار آیینه» و «چند واقعیت باورنکردنی».
چهلتن درباره آخرین وضعیت چاپ و تجدیدچاپ آثارش میگوید: «از سال 84 به این طرف سیزده سال است که پنج شش کتاب داشتهام و برای هیچکدام مجوز دریافت نکردهام و بدتر از آن دو کار پیشین من است که بارها چاپ شده اما آنها هم ]چاپ نمیشوند. در دوره احمدینژاد تمام مجوزهای کارهای قبلی من لغو شد اما در دولت روحانی به برخی از آنها مجوز دادند. به طور کلی وضعیت چاپ و تجدیدچاپ آثارم چندان مطلوب نیست.»
نظر شما