پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۳
رحماندوست: بیشتر از آن که ترویج کتاب‌خوانی کنیم،‌ تبلیغات کرده‌ایم

مصطفی رحماندوست می‌گوید: مشکل اصلی در زمینه کتاب‌خوانی این است که کارها در حد تبلیغات است و تاثیرگذاری آن مدنظر قرار نمی‌گیرد، هنوز برنامه‌ریزی‌های کلان ملی برای تبلیغ کتاب‌خوانی به گونه‌ای که کتاب‌ خواندن تبدیل به یک پز اجتماعی بشود، صورت نگرفته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مصطفی رحماندوست از چهره‌های ماندگار کشور در حوزه شعر و ادبیات است و اشعار او را در همه‌جا به یاد داریم. به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی، روابط عمومی فرهنگسرای رسانه به سراغ خالق «صد دانه یاقوت» رفته‌ و گپ و گفتی پیرامون مباحث مختلف با این شاعر و نویسنده داشته که در ادامه می‌خوانید.
 
در سالیان اخیر و با توجه به اهمیت بالای توجه به کتاب‌خوانی، برنامه‌ریزی‌های متعددی از سوی نهادهای مختلف برای توجه بیش‌تر به کتاب انجام شده است. به نظر شما این توجه تا چه اندازه کافی بوده است و چقدر در این راه پیشرفت داشته‌ایم؟ فکر می‌کنید که نقش و وظیفه ارگان‌های فرهنگی نظیر فرهنگسراها در ترویج این فرهنگ چیست؟‌
من فکر می‌کنم که در این مسیر تا حدی موفق بوده‌ایم. البته باید بگویم که به نظر من، بخش تبلیغی این کار بسیار بیش‌تر از بخش تاثیرگذاری آن بوده است. بر همین اساس باید گفت که مشکل اصلی در زمینه کتاب‌خوانی این است که کارها در حد تبلیغات است و تاثیرگذاری آن مدنظر قرار نمی‌گیرد. مطمئنا اگر برنامه‌ریزی‌های گسترده‌ای انجام بشود، تاثیرگذاری نیز بیش‌تر است. باید به یک موضوع مهم اشاره کنم و آن هم این است که این روزها خوشبختانه همه فهمیده‌اند که عدم توجه به کتابخوانی توسط مردم، یک بدبختی بزرگ برای جامعه است و همه معترف هستند که سطح مطالعه در کشور بسیار پایین است. متاسفانه قبلا، بسیاری از افراد، سطح پایین مطالعه در کشور را نفی می‌کردند و می‌گفتند که ما نیاز به مطالعه نداریم. جالب است که بعضی از ارگان‌ها، آمارهایی دروغ می‌دادند و ادعا می‌کردند که سرانه مطالعه در کشور در هر روز، یک ساعت و 45 دقیقه است. در مقابل، عده‌ای نیز آماری برعکس می‌دادند و صحبت از میانگین مطالعه روزانه 2 دقیقه بود. البته به نظر نمی‌رسد که نه آن آمار شگفت‌انگیز اول و نه آمار ناامیدکننده دوم، درست باشد و براساس بررسی‌های علمی به دست آمده باشد. خاطرم هست که از یکی از کسانی که ادعای سرانه مطالعه بالا در کشور داشت، روند بررسی‌های علمی‌شان را پرسیدم. او در پاسخ به من گفت که در مطالعات‌ خود، خواندن زیرنویس تلویزیون و فیلم نیز بخشی از مطالعه به حساب آورده شده است. این صحبت در حالی است که آمارهای جهانی با این معیار بیان نمی‌شود و اصولی جداگانه دارد. خوشبختانه، امروز از ارائه آمارهای الکی در سرانه مطالعه به این موضوع رسیده‌ایم که سطح مطالعه در کشور پایین است و بنابراین همه تصمیم گرفته‌اند که برای بهبود اوضاع کار کنند. البته هنوز برنامه‌ریزی‌های کلان ملی برای تبلیغ کتاب‌خوانی به گونه‌ای که کتاب‌ خواندن تبدیل به یک پز اجتماعی شود، صورت نگرفته است. باید به قدری کار کرد که خانواده‌ها به جای آن که کلاس موسیقی رفتن فرزند خود را پز بدهند، عضویت او در کتابخانه و کتاب‌خوان بودن فرزندشان را پز بدهند. باید بگویم که امروز در مرحله‌ای هستیم که اکثر نهادها متوجه وخامت اوضاع شده‌اند اما متاسفانه هیچ برنامه‌ریزی کلانی که مبتنی بر اراده ملی باشد، شکل نگرفته است.
 
به موضوع تاثیرگذاری ارگان‌ها اشاره کردید. وقتی وارد مقوله کتاب‌خوانی کودک و نوجوان می‌شویم، با ارگان بسیار مهمی به نام مدرسه روبه‌رو می‌شویم که تاثیرگذاری فوق‌العاده زیادی بر بچه‌ها داشته و می‌تواند فرهنگ‌سازی گسترده‌ای داشته باشد. به نظر شما، روند ترویج کتاب‌خوانی در مدارس چگونه بوده است و چه راهی را باید طی کند تا به نقطه مطلوب برسد؟
تا جایی که من خبر دارم، برنامه‌ریزی اساسی برای بالا رفتن سطح مطالعه در مدارس و تشویق دانش‌آموزان به کتابخوانی وجود ندارد و اگر هم اتفاقی رخ داده است، شخصی و مدرسه‌ای بوده است. متاسفانه بسیاری از مدارس، تلاشی در این زمینه نمی‌کنند و تمام هم و غم‌شان این است که برنامه روزانه خود را پشت سر بگذارند. دلیل اصلی این موضوع را می‌توان در این دانست که اساس تعلیم و تربیت در کشور، بر مبنای درست جواب دادن است. بدین معنی که اگر بچه‌ها به سوالات در امتحان پاسخ دهند، نمره می‌گیرند و تشویق می‌شوند اما در مقابل، هیچ پایه‌ای برای پژوهش و کتاب‌خوانی درنظر گرفته نشده است. باید اشاره کنم که اکنون وزارت آموزش و پرورش راه بسیار زیادی برای رسیدن به نقطه مطلوب دارد. اگر به روند آموزش و پرورش در دنیا نگاه کنید، می‌بینید که اساس کار در کشورهای پیشرفته، به گونه دیگری است. در آن‌جا اساس تعلیم و تربیت بر مبنای بازی‌کردن است نه حفظ کردن. خب طبیعی است که در چنین فضایی، بچه‌ها به کتابخوانی و انجام پژوهش بیشتر تشویق می‌شوند. در جمع‌بندی پاسخ این سوال باید بگویم که آموزش و پرورش به عنوان یک وزارت‌خانه، دخالت زیادی در امر ترویج کتاب و کتاب‌خوانی نداشته است و حرکت‌های انجام شده در این حوزه، توسط عده‌ای از مدارس بوده است.
 
این روزها با پدیده‌ جدیدی به نام فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی روبه‌رو هستیم که به دلیل جذابیت خاص خود، طرفداران زیادی پیدا کرده است. در این میان عده‌ای معتقد هستند که مطالعه در فضای مجازی را باید به عنوان مطالعه معمول دانست و در مقابل عده‌ای نیز معتقدند که شبکه‌های مجازی بزرگ‌ترین مانع در راه ترویج کتاب‌خوانی است. به نظر شما، کدام دیدگاه درست است؟
از آن‌جا که این شبکه‌ها وقت افراد را می‌گیرد، قطعا تاثیر زیادی بر کتاب‌خوانی دارد. البته در طرف مقابل نمی‌توان به افراد گفت که نباید از این تکنولوژی استفاده کنند چرا که اگر استفاده نکنند، کتاب هم نمی‌خوانند. بنابراین مشکل از جای دیگری است. اگر به کشورهایی نظیر کانادا، فنلاند و ... دقت کنید، می‌بینید که در این کشورها، همه افراد بدون محدودیت به شبکه‌های مجازی دسترسی دارند اما در عین حال، سطح مطالعه‌شان نیز بسیار بالا است. باید دقت داشت که خواندن در شبکه‌های مجازی تعریف خاص خود را دارد. برای مثال یک نفر در قدیم کتاب کاغذی در دست می‌گرفت و می‌خواند و اکنون آن کتاب کاغذی تبدیل به کتاب الکترونیکی شده است. متاسفانه در میان مردم کشورمان، نه مطالعه به همان مفهوم قبلی مطرح است و نه علاقه‌ای به مطالعه الکتریکی وجود دارد.
 
آیا فضای مجازی مانع کتاب‌خوانی در کشور است؟
وجود شبکه‌های اجتماعی از یک طرف می‌تواند مانعی برای مطالعه باشد و از یک طرف فرصت نیز هست. مانع است به این دلیل که وقت زیادی را از افراد می‌گیرد و نمی‌گذارد به مطالعه بپردازند. در مقابل فرصت است به این دلیل که می‌تواند درگاه جدیدی را به روی ما باز کند. بنابراین باید بگویم که مشکل ما از جای دیگری است و نمی‌توان دلیل پایین بودن سطح مطالعه را به وجود این فضای مجازی ارتباط داد. البته باید دقت داشت که عمده مطالبی که در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد از جنس سرگرمی است و سرگرمی هم نمی‌تواند جز مطالعه باشد چرا که مطالعه هدفمند است.
 
ادعایی از سمت مخاطبان مطرح می‌شود و آن هم این است که دلیل پایین بودن سطح مطالعه در کشور به دلیل کمبود کتاب خوب در کشور است. تا چه اندازه با این موضوع موافق هستید؟
باید گفت که بخشی از این ادعا درست است. برای مثال، در جایی مانند مدرسه، آن قدر بر روی مسائلی خاص پافشاری می‌شود که بچه‌ها از کتاب‌خواندن زده می‌شوند. اما در بخش دیگر هم می‌توان به ضرب‌المثل عدم رقصیدن و کج بودن زمین اشاره کرد. به نظر من، این روزها خوشبختانه این قدر تعداد عنوان کتاب‌ها در بازار بالا است که ذائقه بسیاری از افراد را راضی خواهد کرد. دقت کنید که کتاب خوب ویژگی و تعریف خاصی ندارد و بیش از هر چیز به علاقه‌مندی افراد برمی‌گردد. مطمئنا شما می‌توانید از هر ژانری، کتاب در بازار پیدا کنید؛ کتابی که به علاقه‌مندی شما نزدیک باشد. بنابراین نمی‌توان گفت که کتاب خوب وجود ندارد چرا که افراد ترجیح می‌دهند تا کتاب نخوانند و به جای آن پشت کامپیوتر بنشینند. هر کسی که کتاب خوب خواست و نتوانست پیدا کند، به من مراجعه کند تا کتابی متناسب با علاقه‌مندی او برایش پیدا کنم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها