چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۹
نوعی شوخ‌طبعی، مدارا و جدی نگرفتن اوضاع در نسل جدید دیده می‌شود

جواد مجابی در مراسم جشم امضا کتاب جدیدش «گفتن در عین نگفتن» در کرمان عنوان کرد: در بسیاری از آدم‌های نسل حاضر نوعی شوخ‌طبعی، مدارا، آرامش طنزاندیش و جدی نگرفتن اوضاع وجود دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از کرمان، جواد مجابی شاعر، طنزپرداز، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات و هنرهای تجسمی، برای مراسم جشن امضاء کتابش، «گفتن در عین نگفتن» میهمان دیار کریمان بود.

وی در این مراسم  که به دعوت و میزبانی کافه‌گالری آزاد شکل گرفته بود، در سخنانی، خلاصه‌ای از تحولات ادبیات صد ساله ایران را ذکر کرد و در ادامه به بررسی تفاوت‌ دوره‌های مختلف آن پرداخت و سپس قسمت‌هایی از تازه‌ترین رمان خود، «دروازه» را برای حاضران خواند و در انتها به سوالات آنها پاسخ گفت.

مجابی در میانه سخنرانی‌اش آنجا که به تفاوت نسل قبلی و نسل فعلی هنرمندان و نویسندگان پرداخت، گفت: این نسل، مخالف جزمیت، قطعیت، خشونت و کینه‌توزی است. با اینکه در جنگ تربیت شده اما در بسیاری از آدم‌های این نسل نوعی شوخ‌طبعی، مدارا، آرامش طنزاندیش و جدی نگرفتنِ اوضاع وجود دارد.

وی ادامه داد: آدم‌های این نسل اگر از دو گروه متخاصم باشند، همدیگر را دست می‌اندازند ولی در نسل ما به کتک‌کاری منجر می‌شد؛ این نشان می‌دهد جامعه خودش دارد خودش را تصحیح می‌کند و این هم هیچ ربطی به دولت‌ها ندارد.

این نویسنده و پژوهشگر روایتی از ادبیات صد ساله ایران ارائه کرد و گفت: ادبیات و هنر مدرن ایران از سال ۱۳۰۰ شمسی آغاز شد، ما از دوران مشروطیت به طرف ادبیات نو و شعر نو حرکت کردیم؛ ولی در سال ۱۳۰۰ اولین نمونه‌های ادبیات و شعر نو ظهور پیدا کرد و آثاری خلق شد.

به گفته مجابی، در این زمان، ادبیات ایران به دو قسمت تقسیم شد: دوره اول از سال ۱۳۰۰ آغاز شد و تا ۱۳۶۰ را دربرمی‌گیرد و دوره دوم که از سال ۱۳۶۰ آغاز می‌شود و تا به امروز نیز ادامه دارد، ادبیاتی است که نسبت به دوره قبل نه بدتر است و نه بهتر.

وی سپس گفت: در ادبیات دوره اول، مسأله وطن، آزادی‌خواهی، وطن‌خواهی و عدالت‌خواهی مطرح بود؛ بنابراین نویسندگان به تبع سیاست‌پیشگان در آثارشان عدالت‌جویی، مردم‌دوستی، آزادی‌خواهی و شهرنشینی را مطرح می‌کردند. به هرحال سال ۱۳۰۰ با سال‌های بعد از جنگ جهانی اول  مصادف بود که روند اتفاقات آن زمان به تدریج روی ملی‌گرایی ما هم تاثیر گذار بود.

مجابی افزود: از سال ۱۳۲۰ در کشور، اتفاق دیگری بر موج شهرنشینی و مردم‌گرایی ادبیات اضافه می‌شود؛ «ادبیات مبارزه‌ای». مبارزه طبقاتی، مبارزه با استعمار و استبداد را حزب توده مطرح کرد و بر همین اساس نوعی ادبیات ستیزه‌جو در کنار ادبیات قبلی زاده شد. به طورکلی، مسأله هویت ملی، و مسأله جمعیت، به این معنا که فرد در ادبیات، در جمع حل می‌شود، از بین می‌رود، یعنی دیگر «من» در کار نیست و به «ما» تبدیل می‌شود. مبارزه علیه ظلم و مبارزه علیه حکومت مطرح می‌شود. علاوه بر این، مسأله هماهنگ شدن با جهان پیرامون مطرح می‌شود.

این نویسنده در ادامه سخنانش ،تصریح کرد: از سال ۱۳۶۰ به بعد، نوع نگاه به ادبیات هم عوض می‌شود. حدوداً ۱۰ سالی هنر و ادبیات تعطیل می‌شود تا اینکه در اول دهه ۷۰ حس کنیم که ادبیات و هنر باید دوباره راه بیفتند. از این دهه به بعد، ما با نوعی ادبیات مواجه هستیم که نسل جوان را پدید آورده و با ادبیات ۶۰ سال پیش متفاوت است. این ادبیات دیگر به میراث قبلی تکیه نمی‌کند و به جای آنکه از شاعران و نویسندگان خودمان استفاده کند، از میراث جهانی تغذیه می‌کند. تجربه آدم‌ها زیاد شده و آدم‌ها بیشتر با جهان معاصر ارتباط دارند.

مجابی همچنین حوزه‌های ارتباطی و اطلاع از روند رخدادهای جهانی را یکی از موارد تاثیرگذار در این زمینه نام برد و اضافه کرد: تفاوت بعدی دوره اول و دوم، هجوم ارتباطات و اطلاعات بود که باعث شد تا به مسائل جهانی بیشتر از مسائل بومی اهمیت بدهیم و خود را هم‌تراز با جهان بدانیم. از این زمان است که به‌تدریج مسأله فرد اهمیت پیدا می‌کند. یعنی آن «ماگرایی اجتماعی» که قبلاً وجود داشته است، تبدیل به «من‌گرایی» می‌شود. البته این تفکر توجه به فردیت و به درون توجه کردن خیلی مهم است اما کاش در درازمدت با مای اجتماعی تلفیق شود وگرنه ممکن است به یک نوع خودشیفتگی منجر شود که برای ادبیات و هنر خطرناک است.

این نویسنده همچنین جنبش‌های زنان در حوزه اجتماعی را از دیگر عوامل تفاوت و ایجاد تاثیر عنوان کرد و افزود: پیدایش نیرومند جنبش زنان هم عامل دیگری در این زمینه است؛ بعد از انقلاب زنان از گوشه آشپزخانه به درون اجتماع پرتاب می‌شوند و تعداد هنرمندان ما به طرز فوق‌العاده‌ای زیاد می‌شود. در دهه ۷۰ نیمی از گرافیست‌های ما خانم بودند. این نکته بسیار مهم است و باید به آن توجه کنیم و روی آن سرپوش نگذاریم. در ادبیات و هنرها تعداد زیادی نویسنده زن داریم که سرآمد هستند و فوق‌العاده‌اند.

مجابی در بخش دیگری از سخنانش به تصحیح شاخص های فرهنگی از درون جامعه اشاره و قدمت فرهنگ و هنر ایرانی را یادآوری کرد و تاکید کرد: فرهنگی که ۸، ۹ هزار سال سابقه دارد، خودش، خودش را اداره می‌کند. نیازی به این ندارد که چهار تا مدیر که آن بالا نشسته‌اند، نقاشی‌اش را تایید کنند یا نکنند. دولت فقط باید کمک کند و در خدمت مردم باشد نه اینکه برای هنر تعیین تکلیف کند.

به گفته وی «در هیچ جای دنیا، دولت‌ها نمی‌توانند برای فرهنگ تعیین تکلیف کنند و این، مردم هستند که فرهنگ را می‌سازند، صاحب هنر هستند، صاحب فرهنگ هستند و صاحب زبان و اندیشه هستند. همه ما باید در خدمت این مردم باشیم و به هیچ‌وجه حق تعیین تکلیف نداریم».

این نویسنده ادامه داد: این حرف‌ها را زدم با امید از نسل آینده؛ نسلی که دارد خودش را به جهان‌شهر متصل می‌کند. جوان ایرانی‌ای که هیچ خودش را از جوان آمریکایی کمتر نمی‌داند؛ حقوق و وظایف خودش را می‌شناسد.

جواد مجابی همچنین در ادامه جلسه به خواندن قسمت‌هایی از رمان تازه خود با عنوان «دروازه» پرداخت و در مورد آن گفت: سال ۷۶ نوشتن این رمان را شروع کردم؛ مسأله این رمان، دنیای سایبری و دنیای دیجیتال است. آن موقع تازه شروع کرده بودم با کامپیوتر کار کردن و برایم مسأله بود. انسانی که در این رمان است، بین دو نیروی بزرگ در محاصره است؛ نیروی قدیمی که شیطان است و روی آدم‌ها تاثیر مخرب دارد و نیروی تکنولوژی مدرن که باز هم بر روی انسان تاثیر می‌گذارد.

وی یادآور شد: من به این فکر کردم که چگونه انسان فرزانه می‌تواند از چنبره این دو نیروی شدید خلاصی پیدا کند؛ البته این بدان معنا نیست که تکنولوژی بد است، از تکنولوژی می‌توان خوب استفاده کرد ولی اسیر تکنولوژی شدن، مسأله اصلی است که صنعتی شدن و دنیای ماشین، در عین حالی که به رشد تمدن کمک کرده، بلاهایی هم سرش آورده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها