پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ - ۲۲:۱۰
مبانی تئوریک مشروعیت حکومت‌های سلطنتی از مغولان تا صفویه

نویسنده در کتاب «تحول مبانی مشروعیت سلطنت» به تئوری‌های سیاسی اندیشمندان مسلمان و نگاه آنها به نوع حکومت سلطنتی و مساله مشروعیت یا عدم مشروعیت این حکومت‌ها از زمان یورش مغول تا ابتدای صفویه پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مساله مشروعیت حکومت و شخص سلطان برای حکومت کردن و حق اعمال قدرت بر مردم از دیرباز مورد توجه فلاسفه، حکما و متفکران بوده است. عامه مردم نیز با پردازش و یا تحول داستان‌های فرهنگ عامه‌ای به این مبانی مشروعیت فکر می‌کردند.

یکی از جستارهای مهم مبانی فکری فیلسوفان و متفکران مسلمان نیز بحث پیرامون مشروعیت حکومت‌های سلطنتی به ویژه در تاریخ ایران بوده است. از زمان مغولان تا دوران مشروطیت همیشه یکی از بحث‌های اساسی میان علمای شیعه، نسبت اسلام با حکومت سلطنتی بوده و همراهی یا عدم همراهی تئوریک و عملی علما با این حکومت‌ها همیشه به عنوان یک چالش مطرح بوده است. نظریه‌های سیاسی متفکران شیعه نیز بر مبنای این نگاه همراهی یا عدم همراهی آنها با حکومت‌های سلطنتی شکل گرفته است.

به تازگی کتاب «تحول مبانی مشروعیت سلطنت: از یورش مغولان تا برآمدن صفویان» نوشته محمدرضا روزبهانی با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۳۵۳ صفحه و بهای ۴۸ هزار تومان از سوی انتشارات دانشگاه مفید قم روانه کتابفروشی‌ها شده است. روزبهانی دکترای تاریخ دارد و هم‌اکنون عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان تهران است. این کتاب در اصل رساله دکتری وی است که در سال ۱۳۹۱ با راهنمایی دکتر آذر آهنچی در گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران از آن دفاع کرد.

کتاب پنج فصل دارد که عناوین آنها به ترتیب عبارتند از «الگوهای مشروعیت ایران در هنگام یورش مغول»، «مبانی مشروعیت ایلخانان»، «دوران فترت، تکاپوی مدعیان قدرت برای کسب مشروعیت»، «مبانی مشروعیت تیموریان» و «مبانی مشروعیت ترکمانان و مشعشعیان».

در فصل نخست کتاب مباحثی چون «مساله خلافت و سلطنت»، «روابط خلفا و سلاطین خوارزمشاهی» و «الگوهای مشروعیت». در سرفصل الگوهای مشروعیت نخست نظریه سلطنت و دوم نظریه خلافت در فقه اسلامی بررسی شده است. در بحث مربوط به نظریه سلطنت به ویژه در دوره خوارزمشاهیان امام فخر رازی نظریه‌پرداز این سلسله معرفی شده است.

در فصل دوم کتاب مباحث و مسائلی چون «مشروعیت بر اساس باورهای مغولی»، «تاسیس سلسله ایلخانان و سقوط دستگاه خلافت»، «مشروعیت ایلخانان در آرا بزرگان، متکلمین و فقهای شیعه»، «مشروعیت حکومت ایلخانان در آرا بزرگان اهل سنت»، «غازان خان، نظام مبتنی بر تشکیلات اداری سازمان یافته»، «کوشش غازان و جانشینانش جهت افزایش مشروعیت» و «تقابل ایلخانان و ممالیک مصر در مساله مشروعیت دینی» آمده است. نویسنده در این فصل به خوبی تحلیل کرده که چگونه باورهای مغولی در زمینه مشروعیت پس از تسلط آنها بر ممالک اسلامی به سرزمین‌های اسلام نیز راه پیدا کرد و تبدیل به نظریه سلطنت شد.

چنگیزخان مغول خود ادعا داشت که از سوی آسمان آبی جاویدان برای برتری و سروری بر کلیه جهانیان مامور شده است. مغولان نیز در حمله به بغداد توسط شیعیان شهر حله عراق حمایت شده و توانستند با بزرگان مذهب شیعه در تماس باشند و در همین تماس‌ها بود. این همکاری و حمایت شیعیان با مغولان و هولاکو خان و همچنین همکاری بعدهای خواجه نصیرالدین طوسی و ابن علقمی باعث شد تا شیعیان پس از مدت‌ها به مرکزیت قدرت منتقل شوند.

در روایتی تاریخی نقل شده که هولاکو پس از فتح بغداد فرمان گردآوری گروه علما را در مدرسه دینی «مستنصریه» داد و در مجمعی از آنان این پرسش را مطرح کرد که سلطان کافر عادل افضل است یا سلطان مسلمان ستمکار؟ گویا علما از دادن پاسخ طفره می‌رفتند چرا که تا آن زمان سلطان مسلمان ستمکار را افضل از سلطان کافر عادل می‌شناختند.

تا اینکه از میان آن طیف علما رضی الدین طاووس شیعی مذهب که در به ثمر رساندن فتح بغداد و سقوط دستگاه عباسی بی‌تاثیر نبود، رای به برتری و افضل بودن سلطان کافرِ عادل داد و به تبع او دیگر علما نیز همین رای را ابراز کردند. بنابراین علمای مسلمان به سلطنت یک مغول کافر بودایی مذهب و مسیحی دوست مشروعیت بخشیدند و سیستم پادشاهی در کشورهای مسلمان از دوره مغولان سربر آورد.   

در فصل سوم مبانی مشروعیت سلطنت در دوران فترت میان ایلخانان و تیموریان بحث و بررسی شده است. مغولان تا سال ۷۳۶ در قدرت بودند تا اینکه با مرگ ابوسعید ایلخانی سلسله مغولان منقرض شد. در این میان ایران بدل به کشور پراکنده‌ای شد و در هر نقطه از کشور کسی ادعای قدرت کرد و مشروعیت خود را به چیزی نسبت داد. نویسنده در این فصل ضمن معرفی مدعیان قدرت و بازماندگان دودمان چنگیزی به بحث درباره حکومت‌های محلی و تئوری‌های مشروعیت آنها از جمله «آل کرت» و «آل مظفر» پرداخته است. او همچنین در این فصل به بحث مبسوطی درباره دوران حکومت سربداران به عنوان یکی از حکومت‌های نوظهور پرداخته و بحث درباره دو مولفه تشیع و تصوف را به عنوان ارکان مشروعیت حکومت و سلطنت را باز می‌کند.

فصل چهارم به بحث درباره مولفه‌های مشروعیت سلطنت در دوره تیموریان اختصاص پیدا کرده است. «فرآیند کسب قدرت توسط تیمور»، «تیمور، مدعی مشروعیت چند وجهی»، «نظریه حکومت در زمان جانشینان تیمور» از جمله مباحث مطرح شده در این فصل است. تیمور به جز قدرت و برتری نظامی از هوش عجیبی نیز برخودار بود و سعی داشت بر مبنای فرهنگ و پیشینه فکری سرزمین‌های فتح شده مشروعیت خود را سامان بخشد. به همین دلیل وجوه مشروعیت او متعدد است، چرا که از طرفی در میان مغولان خود را از نوادگان چنگیز معرفی می‌کرد و در میان مسلمانان حاکمی نصب شده از طرف خدا. او حتی در هنگام فتح شام به شیعیان عراق و شام خود را خونخواه امام سوم شیعیان معرفی می‌کرد.

در نهایت در فصل پنجم کتاب نیز نظریه‌های مشروعیت حکومت‌های قراقویونلوها، آق‌قویونلوها و مشعشعیان و همچنین مدخل‌هایی درباره علمای مهم این دوره مانند علامه جلال‌الدین دوانی و فضل‌الله روزبهان خنجی که نظریه‌های سیاسی دارند، بحث شده است.

به طور کل دوران حمله مغول تا زمان صفویان دوران بسیار مهم و اثرگذاری در زمینه نظریه‌های سیاسی در کشورهای مسلمان است. در زمان ظهور مغولان به عنوان یک قدرت نظامی و سیاسی و حضور آنها به عنوان فاتحان کشورهای مسلمان، تعارضی میان آنها و دستگاه خلافت درگرفت. بنابراین عنوان و لقب خلیفه برای فاتحان مغول کارآیی نداشت. همین تعارض باعث شد تا آنها به فکر چاره‌جویی برای چگونگی مشروعیت بخشی به حکومت خود بیفتند. مباحث تئوریک در گرفته در این دوران بسیار جذاب و مهم است و دکتر روزبهانی در کتاب خود به شیوایی این مباحث را مورد واکاوی قرار داده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها