موانع حضور زنان در مجلس شورای اسلامی بر اساس اسناد و منابع تاریخی بررسی شد
انبوه زنان معمولی به اندرونیهای سابق خود بازگشتند!
نشست «تحلیل و بررسی چالشها و موانع مشارکت سیاسی فعال زنان در مجلس شورای اسلامی» برگزار شد. در این نشست با بررسی تاریخی و مبتنی بر اسناد و منابع تاریخ فعالیتهای سیاسی زنان در دوره معاصر، موانع ساختاری فعالیت زنان در عرصه سیاست و ورود به مجامع رسمی سیاستورزی از جمله مجلس، مورد شناسایی و تحلیل قرار گرفت.
در این نشست الهام ملکزاده، پژوهشگر تاریخ و زنان و عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم تاریخی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سارا پارساخو، نویسنده و پژوهشگر حوزه زنان، عضو حلقه مطالعات مسایل اجتماعی زنان سخنرانی کردند.
ملکزاده در این نشست اظهار کرد: پیش از بررسی و تحلیل چالش و موانع موجود بر سر راه فعالیت زنان در مجلس شورای اسلامی، باید در ضرورت حضور و کنشگری زنان در مشارکت سیاسی سخن راند. اینکه متناسب با ارتقای آگاهی سیاسی آنان و ورود به عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، مطالبات صنفیشان چگونه شکل گرفت و به رسمیت شناخته شدن تشكلهای سیاسی زنان به صورت قانونی، چگونه طرح و درخواست شد. امری که با مخالفت برخی نمایندگان مرد به بهانه غیرضروری بودن روبهرو و به غیرقانونی بودن این تشكلها از سوی مجلس رأی داده شد.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه این امر اگر چه در فعالیتهای غیررسمی ایران تأثیری نگذارد، افزود: ولی در هر صورت موجب شد تا در فرایند تاریخی شناسنامهدار بودن حضور و مشارکت سیاسی زنان مشاهده شود و در فرصتهای برابر توانمندیهای فردی زنان در مقابل مردان سیاستورز، به خلأ مدیریتی، سوابق رسمی مشارکت سیاسی و فقدان حضور بالفعل زنان در تشکیلات، احزاب و جمعیتهای سیاسی متقاضی حضور در مجالس قانونگذاری، تعبیر و این فرصتهای برابر را از آنان سلب کند.
به گفته این مدرس تاریخ، در شرایطی که دستیابی به منابع قدرت، بیش از هر عامل دیگری، بر سازماندهی درست احزاب بستگی دارد، مشارکت پایین زنان در سطوح بالای حزبی، میتواند به عنوان چالشی جدی در مطالبات سیاسی و چانهزنی بر سر حضور در تقسیمات قدرت دارای اهمیت باشد. اصولأ عدم حضور و طرح مسائل زنان را در پی دارد که نه فقط به عنوان خواستههای حزبی، بلکه در سیاستگذاریهای مرتبط با تقسیم کارهای کاندیداهای نمایندگی، نه توجهی به میزان حضور و سهم زنان در این تقسیم وظایف دیده میشود و نه از جنس مشکلات زنان در طرح لوایح و قوانین پیشنهادی، اثری وجود خواهد داشت.
ملکزاه با اشاره به باورهای اشتباه فرهنگی که ریشه در اذهان عمومی و مردان سیاست ورز هم دارد، گفت: شکاف جنسیتی، عدم درک مسائل زنان را در پی دارد که هم موجب چالش حضور زنان در عرصهای که مردانه تلقی میشود و هم مانع فعالیتهای زنان متقاضی حضور در تشکیلات سیاسی و نمایندگی مجلس میشود. این شرایط در حالی است که معدود زنانی که از این سقف شیشهای عبور میکنند، یا در پیگیری مطالباتشان با موانع درون ساختاری مجلس دستخوش کنشهای فرسایشی و تعللهای ناامیدکننده خواهند شد یا در چرخشی عجیب، خود در کسوتی زنانه، کنشهای مردانه را در پیش میگیرند که پیش از اهتمام به رفع موانع و تسهیل قوانین در جهت بهبود کیفی و کمّی وضعیت آحاد زنان جامعه، به قوانین و شرایطی رضایت میدهند که کمترین حقوق زنان را استیفا میکند.
او افزود: بعضآ هم از وحشت هر گونه برچسب و پیشداوری، عرصه را به مردان واگذار میکنند و جنس مشارکت سیاسی خود را در سطح زنانه و مردانه دیدن صحن مجلس تنزل میدهند. در حالی که در دو سطح کلان شرع و قانون حضور زنان در مناصب مدیریتی اعلای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی مذهبی، فی نفسه پذیرفته شده و حتی بدان توصیه شده است، قرائت سلیقهای و کلیشههای جنسیتی و فرهنگ نادرست عرفی، به مانع و معضل اساسی مشارکت سیاسی زنان تبدیل شده که نتیجه مستقیم آن کارنامه کمرنگ سوابق زنان در مقایسه با مردان در مناصب مختلف و از جمله نمایندگی در مجلس شورای اسلامی است. این در حالی است که در بسیاری از اوقات، حتی زنان فاقد سوابق سیاسی، تشکیلاتی و مدیریتی با مردان متقاضی نمایندگی مجلس، برابرند و هر دو از تجربههای مذکور بیبهره و نهایتا بدون عقبه مشارکت سیاسی هستند.
ملکزاده اضافه کرد: ولی در همین شرایط مشابه تنها زنان هستند که به بهانه فاصله داشتن با استانداردهای مشارکت سیاسی و عدم توانمندسازی لازم، حضور و مشارکتشان با شبهه و موانع روبهروست، میدان عمل نیافته و با چالشی جدی در رویارویی سیاسی با همتایان مردشان مواجه هستند.
در این نشست تلاش میشود با بررسی تاریخی و مبتنی بر اسناد و منابع تاریخ فعالیتهای سیاسی زنان در دوره معاصر، موانع ساختاری فعالیت زنان در عرصه سیاست و ورود به مجامع رسمی سیاست ورزی از جمله مجلس، مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرد.
در ادامه نشست سارا پارساخو با اشاره به حضور زنان در جنبش مشروطه بیان کرد: در سال ۱۲۸۵ جنبش مشروطه رو به پیروزی میرفت و زنان در این جنبش نقش بسزایی داشتد. در جنبش مشروطه زنان روشنفکر با رشادت و دلیری به مبارزه با عمال استبداد برخاستند. نویسندگان بزرگ مشروطیت مانند کسروی، ملکزاده، آدمیت، نظام مافی، محیط مافی، ناظم الاسلام کرمانی، صفائی، دولتآبادی و رضوانی در آثار خود اشاراتی به تشکلهای زنان در انقلاب مشروطیت میکنند: زنان در بستنشینیهای (۱۹۰۶-۱۹۰۵م/۱۲۸۵-۱۲۸۴ش) تهران و دیگر شهرها نقش داشتند. اعلام مشروطیت و حتی محروم شدن آنان از حق رای نیز اشتیاق آنها به فعالیت سیاسی را کم نکرد و آنان دهها مدرسه و انجمن مخصوص به خود را در این زمان ایجاد کردند. از جمله این انجمنها میتوان به انجمن آزادی زنان ۱۹۰۷، انجمن مخدرات وطن ۱۲۸۹، اتحادیه غیبی نسوان ۱۹۰۷، انجمن نسوان ایران ۱۹۱۰، انجمن نسوان وطن ۱۹۱۰، شرکت خیریه خواتین ایران ۱۹۱۰، اتحادیه نسوان ۱۹۱۱، انجمن همّت خواتین ۱۹۱۱و شورای هیئت خواتین مرکزی ۱۹۱۱ اشاره کرد.
او افزود: پس از اعلام مشروطیت و هنگام تلاش بعضی از تجار برای تأسیس بانک ملی، زنان النگوها و جواهرات خود را فروختند تا سرمایه بانک را تأمین کنند. روزی پای منبر واعظی زنی به پا خاسته چنین گفت: دولت ایران چرا از خارجه قرض میکند. مگر ما مردهایم؟ در نبردهای میان مشروطهخواهان و سلطنتطلبان در تبریز تنها در یکی از نبردها جسد ۲۰ زن پیدا شد که با لباس مردانه به میدان نبرد رفته بودند. در تهران نیز زنی، سخنرانی را که به طرفداری از محمدعلی شاه در میدان توپخانه سخنرانی میکرد ترور کرد و همانجا دستگیر و اعدام شد.
این پژوهشگر زنان با اشاره به موارد دیگری از حضور زنان گفت: در فتح تهران یکی از زنان روشنفکر خاندان ایلخانی بختیاری به نام سردار بی بی مریم بختیاری با رشادت و دلیری به مبارزه با عمال استبداد برخاست. در جریان بحران (۱۹۱۱م/۱۲۹۰ش) نیز ۳۰۰ زن که بعضی از آنها مسلح بودند به مجلس آمدند و از دولت خواستند تا در برابر روسیه تزاری مقاومت کند. اما پس از سرد شدن تب مشروطهخواهی، «انبوه زنان معمولی به اندرونیهای سابق خود بازگشتند» و تنها زنان تحصیلکرده و روشنفکر جنبش حقوق زنان را پی گرفتند. سرانجام مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحصن در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
پارساخو اظهار کرد: مجلس اول در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ (۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه این قانون نیز به امضای او رسید. مشروطه پیروز شد و بعد از پیروزی مشروطه آنچه هنوز ادامه داشت این بود که: زن حق رای ندارد وحضور زن در فضای سیاسی برای انتخاب شدن و انتخاب کردن مجوز قانونی و رسمی ندارد. نمایندگان مجلس در آن زمان با یک دیدگاه جنسیتی منفی به زن، او را درردیف دیوانگان، اطفال و اتباع قرار دادند. این موضوع در زمان خود اعتراض زنان و بعضی مردان را برانگیخت اما راه بهجایی نبرد. در این زمان مردان مشروطهخواه روشنفکری همچون میرزاده عشقی، ملکالشعرا بهار، ایرج میرزا و… نیز از جنبش نوخاسته حقوق زنان حمایت میکردند.
این عضو حلقه زنان با بیان اینکه در ۱۲ مرداد ۱۲۹۰ یکی از نمایندگان مجلس دوم نخستین بار در ایران برابری زن و مرد را در مجلس شورا مطرح کرد و گفت: این مساله با مخالفت یکی از روحانیان مجلس مواجه شد. بدینترتیب در سال ۱۳۳۸ شمسی بحث مفصلی در مورد حق رأی زنان شد و مساله حق رأی زنان با حذف آن در لایحه انتخابات دولت دکتر مصدق، چند سالی مسکوت ماند تا این که دوباره مبارزات زنان برای دستیابی به این حق از سالهای ۱۳۳۹ آغاز شد. اطلاعات زنان با این تیتر که «شرکت در انتخابات حق مسلم هر زن ایرانی است، اما برای دریافت این حق، باید آمادگی پیدا کرد!» مقالهای را منتشر کرد.
او توضیح داد: این موضوع ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۴۱ تساوی حقوق زن و مرد به رفراندوم گذاشته شد. زنان برای نخستین بار به پای صندوقهای رأی رفتند. انقلاب سفید شاه به پیروزی رسید و مشارکت سیاسی زنان هم امکانپذیر شد. با انتخابات مجلسهای سنا و شورای ملی، زنان نیز به مجلس راه یافتند و بدینترتیب حق رأی زنان در ۶ بهمنماه ۱۳۴۱ به تصویب رسید. حدودا از مجلس بیست و یکم شورا ی ملی به بعد زنان اجازه حضور در رای دادن و رای گرفتن پیدا کردند و اولین زنانی که توانستند به مجلس راه یابند، مهرانگیز دولتشاهی از تهران، هاجر تربیت از تهران، فرخرو پارسا از تهران، شوکتالملوک جهانبانی از تهران، نزهت نفیسی از بافت کرمان در مجلس بیست و یکم شورای ملی راه یافتند و پس از آن در مجلس بیست و دوم و بیست سوم و بیست چهارم که آخرین مجلس شورای ملی بود زنان متعددی راه یافتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مجلس شورای تشکیل شد و در ۱۰ دورهای که تاکنون پشت سر گذاشته است زنان مختلفی از شهرهای ایران به مجلس شورای اسلامی راه یافتهاند. اما زنان از مجلس بیست یک شورای ملی تا مجلس دهم شورای اسلامی همواره برای ورود خود به صحنه سیاست و قانونگذاری فراز و نشیبهای زیادی را طی کردهاند و با مشکلات و موانع زیادی دست و پنجه نرم کرده اند. که ذکر مفصل مشکلات ورود زنان در دورههای قبل بهصورت دورهای و موضوعی یک بحث جدا گانه را میطلبد.
پارساخو در ادامه با اشاره به موانع اجتماعی حضور زنان در عرصه سیاسی بهخصوص مجلس گفت: باور غلطی که همیشه بوده و هست این است که سیاست عرصه مردانه است. سالهاست که این جمله نهادینه شده در اجتماع زن را عرصه مجلس به عقب رانده است و زن مدام با پس زدن این دست رد به سینهاش در جامعه مبارزه میکند تا یک قدم به سختی جلو میرود. متاسفانه در اجتماع خود، شاهد نوعی بیاعتمادی اجتماعی به جنسیت زن هستیم. شایستهسالاری اگر جایگزین جنسیت سالاری شود، جامعه به زن باوری در قانونگذاری هم میرسد. تفاوت هویت و جنسیت در جای خودش مساوی با تناسب نقش در اجتماع است اما این تمایز دلیلی بر ضعف زن در عرصه های سیاسی نیست. تصحیح نگاه افراد باید ابتدا از دیدگاه مسئولان اجتماعی، فرهنگی، سیاسی شروع شده و تا متن جامعه ادامه یابد.
او درباره موانع ساختاری نیز بیان کرد: ساختار نهادهای حاکمیتی ما درعرصههای محدودکننده فکری برای زن چارچوبهای خاصی را تعریف میکنند. محدودیتهای ساختاری بسترهای نوین و آزاد را محدود میکنند و ظرفیت عظیم زنان را برای پیشرفت کشور درافکار بستهای دچار چالش میکند. حالا که زن آمادگیهای لازم برای تاثیرگذاری حداکثری در جامعه را کسب کرده است و استعدادهای ذاتی خود را در جامعه قابل اجرا میداند، مدیریتهای ساختاری جامعه باید این برای بهکارگیری این استعدادها برنامهریزی کنند و بهکارگیری بهینه از شکوفایی استعدادهای زنان انجام شود.
این پژوهشگر زنان به موانع فرهنگی اشاره کرد و گفت: فرهنگ جامعه در زنباوری و زنمحوری بسیار دچار تزلزل و اختلاف نظر است. قدرت فکری و مدیریتی زنان هنوز بهدرستی در جامعه فرهنگسازی نشده است که این فرهنگسازی را باید جدی گرفت و زنان باید اول برای خودشان دل بسوزانند و در این فرهنگسازی نقش اساسی را ایفا کنند. تا نگاه غلط در جامعهبه زن تصحیح نشود، چالش حضوز زنان در مجلس غیرقابل حل نخواهد بود و باید بپذیریم که مدیریت فرهنگی فرایندی بس سختتر از تصویب قوانین مجلس است. باید قبول کنیم که مدیریت فرهنگی کشور ما در این زمینه دچار اختلال است.
پارساخو درباره هزینه حضور در سیاست اظهار کرد: در اثر فقدان زیرساختهای لازم فرهنگی و اجتماعی، جامعهپذیری جنسیتی صورت میگیرد که خاص است و منجر میشود زنان با خصلتهای زنانگی یا رازوری زنانه شناخته شوند و خودشان هم از خودشان چنین شناختی داشته باشند که در نهایت باعث عدم اعتماد به نفس برای حضور در عرصه عمومی میشود چون فکر میکنند عرصه عمومی جای آنها نیست. اما هزینه سیاسیکاری زنان در ایران بسیار بالا است و از طرفی بهقدری تبعیض در گزینش زنان در لیست هر یک از جناحهای قوی سیاسی وجود دارد که زنان شایسته و لایق به سختی میتوانند در جایگاه اصلی خود قرار بگیرند.
نظر شما