ایرج سلطانی میگوید: .آدمهای راضی تنها یک پیوند اقتصادی با کارشان دارند و کار را در قبال حقوق انجام میدهند و بعد خودشان را با دیگری و شغل دیگر مقایسه میکنند و احساس نارضایتی میکنند؛ اما آدمهای مشتاق یک پیوند روانی و انسانی نیز با شغلشان پیدا میکنند و برای احیای کرامتشان درگیر کار میشوند و مسئولیت میپذیرند و از این بابت با چالشها درگیر میشوند و قویتر جلو میروند.
او ادامه داد: اگر هم فردی فاقد این اشتیاق و انگیزه باشد ممکن است کارش را عوض کند؛ سازمانش را تغییر بدهد و ... اما باز هم خیلی در روند زندگیاش ایجاد نمیشود. بنابراین کتاب از یک منظر دیگر به این پرداخته که آدمهای راضی لزوما ممکن است کار نکنند. یعنی خیلی تفاوت هست بین آدم راضی و آدم مشتاق چراکه آدم راضی نهایتا بنا بر وجدان کاری مسئولیت خودش را تمام و کمال انجام میدهد ولی فرد مشتاق حتی فراتر از وظیفه کار میکند. به تعبیر دیگر آدمهای راضی تنها یک پیوند اقتصادی با کارشان دارند و کار را در قبال حقوق انجام میدهند و بعد خودشان را با دیگری و شغل دیگر مقایسه میکنند و احساس نارضایتی میکنند؛ اما آدمهای مشتاق یک پیوند روانی و انسانی نیز با شغلشان پیدا میکنند و برای احیای کرامتشان درگیر کار میشوند و مسئولیت میپذیرند و از این بابت با چالشها درگیر میشوند و قویتر جلو میروند.
این دانشجوی دکتری مدیریت منابع انسانی تاکید کرد: در واقع کتاب اشتیاق شغلی را در سه جمله کلیدی خلاصه کرده است: نگاه مثبت نسبت به خود و سازمان؛ با حضور قلب در سازمان ماندن و تلاش بیوقفه برای به ثمر رساندن کارها. ما در شرایط فعلی با توجه به اینکه بنگاههای کاری و سازمانی شغلها از منظرهای اقتصادی و تامین توجیه اقتصادی مشکل دارند میتوانند و باید روی بحث اشتیاق و امید مانور بدهند و تقویت نیروی درونی کارکنانشان. کتاب نیز به این پرداخته که مدیران چگونه میتوانند از این ابزار استفاده کنند تا چالشهای سازمانشان را برطرف کنند.
او درباره نقش جوایزی مثل کتاب سال اصفهان برای معرفی و شناخته شدن تالیفات تخصصی و مولفان استانها نیز متذکر شد: شناختهشدن کتاب چون فرهنگ مطالعه در کشور ضعیف است و خیلی کتابخوان نداریم در محاق میماند. کتاب واقعا نیازمند تبلیغ و در ویترین قرار گرفتن است مثلاً در شبکههای اجتماعی کتابهای خوبی که میخوانیم را به همدیگر معرفی کنیم. همین کتاب «مدیریت اشتیاق شغلی سرمایه انسانی» تنها به درد سازمانها نمیخورد بلکه حتی در بحث مناسبات خانوادگی هم میتواند از سوی اقشار مختلف جامعه استفاده شود تا اشتیاق درونی خود را افزایش دهند تا زندگی بهتری داشته باشند و با امید به آروزها و چشماندازهایشان برسند. جامعه ما واقعا نیاز دارد که یک الگو و محرک برای امید و انگیزه داشته باشد و چنین کتابی هم قطعا کمک میکند تا اگر عوامل محیطی اثر منفی روی انگیزه افراد داشته فرد از آن عبور کند.
سلطانی در پایان گفت: یکی از کارها برای معرفی یک کتاب برگزاری همین جایزههای حوزه کتاب است. ولی به نظرم اگر شرایطی فراهم شود تا این آثار برگزیده در مطبوعات و روزنامهها و صداوسیما معرفی شوند تاثیرگذار خواهد بود یا حتی خلاصهای از کتاب در شبکههای اجتماعی دست به دست شود.
نظر شما