اسماعیل امینی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
جشنواره شعر فجر جای آدمهای تازه کار نیست/ نسلی پرورش یافته که خودش از شعرش مشهورتر است
اسماعیل امینی، دبیر نهمین و دهمین دوره جشنواره شعر فجر گفت: عدهای از دوستان ایراد گرفته بودند که با توجه به تغییرات آئیننامهای، جشنواره شعر فجر دیگر جای رشد شاعران تازهکار و جوان نیست که من در جواب میگویم صد درصد همین است و قطعا اینجا محل مناسبی برای دیده شدن این افراد نیست؛ چراکه هیچ وقت جشنواره ملی جای آدمهای تازه کار نبوده و جای آدمهای حرفهای است.
شما در دورهای به عنوان دبیر جشنواره شعر فجر انتخاب شدید که شیوه اجرایی جشنواره دستخوش تغییرات زیادی شد. چه اتفاقی رخ داد که تصمیم به تغییر ساختار گرفتید؟
در آن دورهای که من دبیر شدم، جشنواره فجر تغییراتی کرد؛ نخستین تغییر، تنظیم آئیننامهای دقیق بود؛ چراکه پیش از آن آئیننامهای دقیق و مشخص وجود نداشت و آئیننامه موجود، کلی بود. در آئیننامه جدید بنا بر آن شد که داوریها بر اساس تک شعر نباشد و کتاب بررسی شود. از طرفی قرار شد که تنها کتابهای ارسالی را بررسی نکنیم و هر کتابی که در سال مورد نظر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفته و منتشر شده است، داوری شود.
چرا تصمیم گرفتید که کتاب بررسی شود؛ این موضوع حجم کار را چندین برابر نکرد؟
این موضوع پیشنهاد من بود؛ چراکه وقتی ما فراخوان میدهیم و میگوییم که برای ما اثر بفرستید، معمولا آدمهای معمولی و جوانهای جویای نام شرکت میکنند و شما نمیتوانید بگویید که این جشنواره یک اتفاق ملی است و کل شعر کشور را بررسی میکند؛ اما وقتی شما تمام کتابهای منتشر شده در یک سال (کارنامه یک سال) را بررسی میکنید، میتوانید بگویید که این برآیند شعری یک سال کشور است. دیگر اینکه شعر وقتی کتاب میشود؛ یعنی تثبیت شده است؛ اما شعری که از طریق اینترنت ارسال میشود، نخست معلوم نیست که برای خود فرستنده باشد؛ ثانیا معلوم نیست که بعدها هم شعر را به همان شکل منتشر کند.
تخلفات انجام شده به چه شکلی بود؟
گاهی ما شاهد بودیم که یک شعر ده بار در جشنوارههای مختلف شرکت میکرد و خیلی اتفاقات دیگری که اصلا گفتنی نیست. برای مثال ما شاهد بودیم که برخی شریکی برای جشنواره شعر میفرستادند. با همه این تفاسیر مهمترین آفت این بود که آدمهای درجه یک شرکت نمیکردند؛ چون دوست نداشتند در معرض نمایش باشند.
در دورههای نخست داوریها با حواشی همراه بود که این اشتباهات رفتهرفته کاهش پیدا کرد. این تغییر آئیننامه در داوریها هم تاثیرگذار بود؟
یکی از فواید آئیننامهدار شدن جشنواره شعر فجر، کاهش دخالت عوامل اجرایی مثل دبیر علمی و دبیر اجرایی در داوریها بود؛ چراکه هیئت علمی، داوران را انتخاب میکند و کسی نمیتواند در کار داوری دخالت کند. اتفاق مهم دیگر این بود که در جشنواره شعر فجر کتابهای مربوط به شعر یا درباره شعر دیده شد و به همین دلیل در سالهای گذشته خیلی از شخصیتهای علمی در این جایزه دیده شدند و از کتابهای آنها تقدیر شد. به نظر من این افتخار برای جشنواره شعر فجر باقی خواهد ماند که برای مثال به دانشمند برجستهای مانند دکتر عباس ماهیار جایزه داده است. به خاطر دارم، زمانی که زندهیاد ماهیار آمد تا جایزه را دریافت کند رو به افراد حاضر در سالن گفت که من در یک گوشهای نشسته بودم و کار علمی میکردم و فکر نمیکردم که کسی حواسش به من باشد.
شاید در شکل و شمایل جدید خیلی از شاعران در شهرهای کوچک یا روستاها توان کتاب چاپ کردن نداشته باشند. آیا این تغییرات به این افراد هم کمک کرده است؟
خیلی از بچههای شاعر در شهرهای کوچک مشغول کار هستند و تصور نمیکنند که کارشان این بین دیده شود؛ اما اگر نگاهی به لیست نامزدها و کسانی که برگزیده شدهاند، بیندازیم، متوجه میشویم که در همین چند دوره، اسم افرادی مطرح شده است که تا به آن روز کسی اسم آنها را نشنیده بود و اتفاقا کار جشنواره همین است.
با این حال انتقاداتی به این شیوه است و عدهای معتقدند که جوانان آنطور که باید و شاید دیده نشدهاند؟
بله؛ عدهای از دوستان ایراد گرفته بودند که با توجه به تغییرات آئیننامهای، جشنواره شعر فجر دیگر جایی برای رشد شاعران تازهکار و جوان نیست که من در جواب میگویم صد درصد همین است و قطعا اینجا محل مناسبی برای دیده شدن این افراد نیست؛ چراکه وظیفه جشنواره شعر جوان، جشنواره شعر دانشجویی یا دانشآموزی است که به این افراد توجه کند و هیچ وقت جشنواره ملی (حال میخواهد موسیقی، تئاتر، کتاب یا سینما باشد) جای آدمهای تازه کار نیست و جای آدمهای حرفهای است. البته شاید یک شاعر در نخستین کتاب خود بتواند پا به پای آدمهای حرفهای بیاید و جایزه هم بگیرد. به هر حال باید جوانان متوجه شوند که در این مملکت کسی مثل استاد سایه و استاد قهرمان هم کتاب چاپ میکنند. گاهی این بچهها با دو سه سال تجربه شعری در یک جشنواره مقامی کسب میکنند و بعد از آن فکر میکنند که نفر اول شعر کشور هستند؛ بنابراین باید به آنها یادآوری کرد که مسلما چنین جایگاهی ندارد و شاعران بزرگی در کشور هستند که دارند کتاب چاپ میکنند.
جشنوارههای مختلفی مانند فیلم، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی با پسوند «فجر» برگزار میشود؛ اما در میان این جشنوارهها، جشنواره شعر فجر کمتر از سایر جشنوارهها مورد توجه قرار میگیرد و آن شور و هیجان لازم را ندارد. شما این موضوع را قبول دارید؟
بله همینطور است؛ برخی میخواهند با حاشیهسازی برای حوزه شعر شور و هیجان ایجاد کنند، در حالی که شعر حوزه شور و هیجان نیست. شاید در سینما و موسیقی پاپ نیاز به شور و هیجان باشد؛ اما حوزه شعر به این اتفاقات نیاز ندارد؛ درست مثل موسیقی سنتی که ذاتش با شور و هیجان همخوانی ندارد. در دورههای ابتدایی هیجان کاذب وجود داشت و همه به همه فحش میدادند و یک نفر به یک نفر دیگر میگفت که شعر من را دزدی و این هیجانات و این حاشیهها برای حوزه شعر خوب نبود. باور کنید که در جامعه مسخره میکردند که این شاعران چهشان شده است و چرا بابت چهارتا شعر به جان هم افتادهاند. با این حال در حوزه سینما باید تبلیغات گسترده شود، فرش قرمز پهن کنند و لباس خاص سفارش دهند؛ اما حوزه شعر حوزه متانت است و نباید درگیر چنین مسائلی شود. متاسفانه نسلی پرورش پیدا کرده که خودش از شعرش مشهورتر است و وقتی به این افراد نگاه میکنیم متوجه میشویم که طرف در سال، ده تا شعر هم نمینویسد اما به عنوان شاعر سالی صدتا عکس از خودش در فضای مجازی منتشر میکند. همه این صحبتها نشان میدهد که اگرچه در ابتدا این تغییر بررسی اثر به کتاب با اعتراضاتی همراه بود؛ اما در نهایت به نفع شعر و ادبیات شد.
با توجه به همه این تفاسیر اگر امروز از شما بخواهند که به مسائل اجرایی ورود و تغییراتی ایجاد کنید، این تغییرات در چه حوزهای خواهد بود؟
در جایزه ملی برای آنکه ما به نتیجه مشخص و قابل قبولی برسیم، باید مراجع داوری متعدد باشد. یعنی تمام کتابها را بررسی کنیم و بگوییم که از نظر هیات داوران این کتاب، از نظر منتقدان مطبوعاتی آن کتاب و از نظر ناشران کتابهای ادبیات یا گروههای ادبیات دانشگاهی نیز فلان کتاب برگزیده شده است. در نتیجه در یک جایزه ملی 20 کتاب خوب معرفی میشود و نه دو کتاب. از طرفی اعتماد مخاطب هم متفاوت است؛ یعنی عدهای نظر استادان دانشگاهی، عدهای منتقدان مطبوعاتی و عدهای هم نظر شاعران را قبول دارند. اگر دنبال تحرک هستیم در این حوزهها باید تحرک ایجاد کنیم.
در حال حاضر جشنواره شعر فجر بیشترین جایزه را به برگزیدگان خود میدهد؛ به نظر شما رقم این جایزه در اعتبار آن تاثیرگذار است؟
به نظر من مقدار جایزه نیاز نیست زیاد باشد و اصلا میتوان این جایزه را به شکل سمبولیک اهدا کرد. شاعران بیش از آنکه به پول نیاز داشته باشند به معرفی کتابشان نیاز دارند تا آن اثر خوانده شود. بنابراین اگر مسئولان بتوانند کاری کنند که همه به دلیل اعتبار جایزه به سمت آن بیایند، تغییر مهمی را رقم زدهاند. باور کنید اگر جایی دکتر شفیعی کدکنی با نام شاعر از من یاد کرده است این صحبت از مدرک دکتری من ارزش بیشتری دارد. جایزه فجر باید به اعتباری برسد که همه دوست داشته باشند آن را بگیرند. شما به مبلغ جایزه جشنواره فیلم برلین توجه کنید؛ در این جایزه یک مجسمه سمبولیک و یک چک به مبلغ یک یورو به برگزیده اهدا میشود که قابل خرج کردن هم نیست؛ اما همه آرزو دارند که آن را بگیرند؛ چراکه بعد از آن تثبیت میشوند و فیلمشان میفروشد. با این تفاسیر ما باید روی اعتبار این جایزه کار کنیم؛ اگر نه در روزگار فعلی با 50 میلیون تومان چه دردی دوا میشود؟ البته کارهای دیگری هم میشود کرد؛ مثلا فرد برگزیده را حمایت کنند تا دکتری بخواند و هزینه تحصیلش را بدهند. ما باید اعتبارات متعدد ایجاد کنیم. حرف اصلی من این است که متولی فرهنگ حکومت نیست و متولی اصلی فرهنگ مردم هستند و حکومت امانتدار مردم است و نمیتواند در کار مردم اعمال نظر کند و بگوید که آنچه من میگویم فرهنگ رسمی است و آنچه من نمیگویم نباید باشد. در چنین شرایطی حکومت بر اساس میل خود دست به کار میشود و این میل هم یکسان نیست؛ چراکه یک روز احمدینژاد، یک روز روحانی و یک روز هم خاتمی سر کار است و نتیجه آن میشود که یک روز ما موسیقی فخیم داشتیم و امروز موسیقی مبتذل بپربپر تولید میکنیم. البته این روزها اتفاقات وحشتناک تری نیز در حال رخ دادن است و میبینیم که دوستان کتابهای درسی را بر اساس تفکرات جناحها تغییر میدهند. یعنی چون جناح من سر کار آمده به بچه تو آنچه را تعلیم میدهم که خودم دوست دارم! فرهنگ به هیچ عنوان با دستور و پول خرج کردن تغییر نمیکند.
به عنوان سوال آخر؛ از انتقاداتی که در آن دو دوره به شما شد ناراحت نشدید؟
نه. در دو دورهای که من دبیر بودم، مسیر رودخانه جشنواره تغییر کرد و آنهایی که عادت کرده بودند، رودخانه از جلوی درب منزل آنها عبور کند، کمی ناراحت شدند؛ چراکه به یک دفعه بودجه جشنواره کم شد و به یک چهارم رسید. این دوستان جوسازی کردند و سروصدایی هم راه انداختند؛ اما در آخر دیدم که مردم آن حواشی را فراموش کردند و به آن اهمیتی ندادند.
نظر شما