پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۴۷
منفورترین و منفی‌ترین چهره در غزلیات عبید زاکانی صوفی است

ایرج شهبازی گفت: واعظ، زاهد و صوفی، سه شخص یا طبقه منفور و مطرود در غزلیات عبید هستند و تمام انتقادهای اجتماعی او متوجه این سه است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هشتمین جلسه از سلسله درس‌گفتارهایی درباره عبید زاکانی با عنوان «تحلیل شخصیت عبید زاکانی بر اساس غزلیات او» و با سخنرانی ایرج شهبازی، پژوهشگر، نویسنده، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و موسسه لغت‌نامه دهخدا، عصر روز چهارشنبه(۱ اسفندماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

ایرج شهبازی در ابتدا ضمن اشاره به جایگاه رفیع عبید زاکانی در ادب فارسی گفت: عبید آن‌طور که شایسته و بایسته است، مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است و حتی یک کتاب تحقیقی درست درباره او وجود ندارد؛ در حالی‌که او انسان عظیم‌الشانی است، که در آیینه اشعارش بخش‌هایی از سیمای جامعه ایرانی را میتوان دید؛ بخش‌هایی که شاید در هیچ جای دیگر نتوان دید. عبید علی‌رغم زبان تند و گزنده و خروج او از عرف، عادت و ادب، سخنان بسیار عمیق، دقیق و مهمی درباره جامعه ما دارد، که حتما باید آن‌ها را به گوش جان بشنویم.

شهبازی در اهمیت و جایگاه عبید عنوان کرد: در جامعه‌شناسی ادبیات بحثی با عنوان «فرسایش تاریخی» داریم که می‌گوید هر اثر هنری و ادبی به مرور زمان گرفتار فرسایش تاریخی می‌شود. یعنی آثار ادبی و هنری اگر در ذات خودشان ویژگی‌های یک شاهکار را نداشته باشند، باقی نمی‌مانند. در واقع اگر اثری شاهکار و ماندگار نباشد و در درون خودش عناصری که نیاز جامعه است را نداشته باشد، به سرعت فراموش خواهد شد و از بین خواهد رفت. در یک زمان مشخص یا دوره تاریخی خاص، می‌توان وجدان عمومی یک ملت را فریب داد و اثری را که شاهکار نیست، به نام اثر مهم به آن‌ها تحمیل کرد، اما حافظه تاریخی یک ملت در طول تاریخ هرگز نه شوخی و نه خطا می‌کند و امکان ندارد کسی بتواند سر حافظه تاریخی یک ملت را کلاه بگذارد.

در آثار عبید زاکانی چیزی است که قابل حذف نیست
او ادامه داد: حافظه تاریخی ملت به شدت بی‌رحم و سخت‌گیر است و اگر کسی این را دریابد و بفهمد که در طول تاریخ، جز اثر شاهکار از حافظه تاریخی یک ملت عبور جواز عبور پیدا نمی‌کند، آن وقت اگر بخواهد کاری انجام دهد، آن کار را به درست‌ترین شکل ممکن انجام می‌دهد، تا اثرش در تاریخ بماند و بتواند به تنهایی راه خودش را ادامه دهد. تجربه تاریخی نشان می‌دهد که نه با سیاست، نه با مذهب، نه با سختگیری، نه با فشار و نه با امر، نمی‌توان اثری را ماندگار کرد و نه می‌توان اثری را که ماندگار است، از بین برد.

وی در ادامه اضافه کرد: عبید زاکانی از این چشم‌انداز، بسیار شگفت آور است. در طول تاریخ همواره عبید زاکانی به دلایل مختلف بایکوت شده است. غیر از این بایکوت شدیدی که وجود داشته، به خاطر حملات ویرانگری که به اصناف مختلف جامعه انجام داده، طبقات مختلف جامعه را زیر سوال برده و به بدترین شکل ممکن به  آن‌ها توهین کرده، تقریباً عموم اصناف جامعه با عبید مخالف بودند. همچنین به خاطر اینکه از تابوها و خط قرمز جامعه فراوان عبور کرده، وجدان عمومی جامعه هم در سطح ظاهر در مقابل او گارد دااشته است، اما تعداد نسخه‌های دیوان عبید زاکانی و مراجعاتی که به این کتاب و توجهاتی که به سایر آثار او شده، نشان می‌دهد در آثار عبید زاکانی چیزی است که قابل حذف نیست.
 

 
عبید در کنار حافظ اجتماعی‌ترین و منطقی‌ترین شاعر و نویسنده است
شهبازی گفت: عبیدزاکانی نیازی را برآورده می‌کند، که این نیاز را فقط خودش می‌تواند برآورده کند. امروز هم که معتبرترین نسخه دیوان عبید زاکانی ممنوع است و به صورت رسمی چاپ نمی‌شود، سالانه ده‌ها هزار نسخه از این کتاب به صورت قاچاقی فروخته می‌شود و مخاطبان خودش را دارد. اینکه اثری در طول هفت یا هشت قرن باقی می‌ماند، نشان می‌دهد که در آن چیزی است، که قابل حذف شدن نیست و به نظر من دیوان عبید زاکانی حقیقتاً از این منظر درس عبرتی است، برای کسانی که می‌خواهند کار جدی و ماندگار برای جامعه خود انجام دهند.

او اضافه کرد: حافظه تاریخی ملت ما در طول تاریخ، عبید زاکانی را پذیرفته و جایگاه بی‌بدیلی دارد. یعنی در ادبیات کلاسیک ایران در کنار حافظ، اجتماعی‌ترین و منطقی‌ترین شاعر و نویسنده عبید زاکانی است. فرق عبید با حافظ این است که حافظ بسیار شسته‌ورفته و عفیف است، اما عبید بی‌پروا و بی پرده سخن گفته است.

اعتبار عبید به لطایف او است
شهبازی در ادامه به سراغ آثار به‌جامانده از عبید زاکانی رفت و گفت: آثار عبید به دو دسته آثار جدی و آثار طنزآمیز یا لطایف تقسیم می‌شوند و اهمیت و اعتبار او به خاطر لطایف او است. عبید در اشعار جدی خود شاید شاعری درجه ۲ یا درجه ۳ باشد و چندان حرفی برای گفتن ندارد و به خاطر آن‌ها چندان مورد توجه قرار نگرفته است. خود من بر این باور بودم که شاید اگر اشعار جدی او کنار گذاشته شود، بهتر است؛ اما وقتی به آن‌ها مراجعه و آن‌ها را مرور کردم، متوجه شدم در لابه‌لای اشعار جدی او هم عناصر فراوان و قابل توجهی است، که باید بررسی شوند. به همین خاطر توجه من در این دو جلسه درس‌گفتار معطوف به غزل‌های عبید است.

سخنران نشست ضمن برشمردن اشعار جدی عبید، گفت: در بین مجموعه اشعار جدی عبید، به  به زعم بنده غزلیات او مهم‌ترین و قابل اعتماد‌ترین سخنان او هستند؛ در این مجموعه است که ما مهم‌ترین حرف‌های عبید درمورد شخصیت خودش را می‌توانیم پیدا کنیم. غزل عبید انصافاً غزل لطیف و دل انگیزی است.

شهبازی در ادامه به بیان نکاتی درباره غزال عبیدزاکانی پرداخت و افزود: اولین نکته درباره زبان غزلیات عبید است. قرن هشتم، که بخش اعظم عمر عبید هم در همین قرن گذشته، یکی از دوره‌هایی است که در آن نثر فنی، مصنوع و متکلف به اوج خود رسیده بود. در این دوره جنبه صورت‌گرایی و لفظ‌گرایی بر معنا غلبه داشت. مهم‌ترین ویژگی زبان فارسی در قرن هشتم و نهم این است که غلبه با فرمت است نه با معنا؛ چنان‌که یک معنای نحیف، لاغر و نزار در زیر انبوهی از صورخیال و زبان پیچیده قرار می‌گیرد. عبید در چنین زمانی زندگی می‌کند، اما با کمال شگفتی زبان او هیچ‌گونه رنگ و بوی زبان قرن هشتم را ندارد. زبان عبید، دقیقا همان زبان سعدی است. به نظر من در بین مقلدان سعدی و کسانی که بعد از سعدی آمده‌اند، عبید یکی از کسانی است که توانسته بهتر از همه ریزه‌کاری‌های زبان سعدی را در یابد و خود را به زبان او نزدیک کند؛ از این جهت است که در زبان عبید -چه در شعر و چه در نثر- کلمات پیچیده، اصطلاحات عربی و اطلاعات فرامتنی را نمی بینیم. بنابراین این زبان ساده و زودیاب و درعین‌حال استوار، از ویژگی‌های غزلیات عبید زاکانی است، که در متون نثر او خیلی چالاک‌تر و قوی‌تر می‌شود.

زبان عبید در غزلیات بسیار عفیف و پاکیزه است
او ادامه داد: زبان عبید در غزلیات بسیار عفیف و پاکیزه است و به جز دو بیت به صورت دقیق، هیچ بیت مستهجن و غیرعفیفی در غزلیات عبید پیدا نمی‌شود. نکته دیگری که درباره غزلیات او قابل ذکر است، این است که آرایه‌های بدیعی و ادبی در غزلیات عبید بسیار کم هستند. در واقع عبید خیلی به دنبال آرایش کلام خود نیست و حتی‌الامکان از آرایه‌های ادبی به صورتی که جالب توجه باشد، استفاده نمی‌کند؛ در مواردی هم که از این آرایه‌ها کمک می‌گیرد، آن‌قدر نرم و لطیف است که انسان در نگاه اول متوجه نمی‌شود که کلام آراسته شده است. عبید حتی‌الامکان از آرایش کلام به شکل افراطی پرهیز می‌کند، به همین خاطر در شعر او چندان با آرایه‌های ادبی روبه‌رو نمی‌شویم.

عضو هیات علمی موسسه لغت‌نامه دهخدا ضمن اشاره به موضوعات اصلی در علم بیان، صورخیال را موضوع اصلی این علم و سومین نکته مورد توجه در غزل عبید معرفی کرد و افزود: مطالعه من نشان می‌دهد که عبید چندان توجهی به صورخیال به شکل افراطی ندارد. در سخن او با چیزی به نام تزاحم تصویر روبه‌رونیستیم و تراکم صورخیال وجود ندارد. او به سادگی تمام و بدون پیچیدگی از صورخیال استفاده کرده است. مجاز، کنایه و استعاره در سخن او بسیار کم است و بیشترین صورخیالی که عبید زاکانی استفاده می‌کند، تشبیه بلیغ از نوع اضافه تشبیهی و تشبیه تفضیلی است.

عبید جذب جریان غالب غزل‌گویی زمان خودش نشده
شهبازی ضمن اشاره به رواج غزل تلفیق، یعنی غزلی که در محور عمودی دارای انسجام نیست و ابیات آن با هم ارتباط موضوعی ندارند، گفت: در مقابل غزل تلفیق، غزلی داریم که وحدت موضوعی دارد و مطلع تا مقطع غزل در مورد یک موضوع است. غزل تلفیق تا دوره مشروطه ادامه پیدا می‌کند و از دوره مشروطه، دوباره شعر فارسی وحدت و انسجام خود در محور عمودی را بازمی‌یابد. بخش اعظم عمر عبید در قرن هشتم گذشته، بنابراین انتظار می‌رود که عبید، مثل حافظ، خواجو و سلمان ساوجی غزل تلفیق بگوید؛ اما با کمال تعجب و نهایت اطمینان می‌توان گفت، در کل غزلیات عبید زاکانی انسجام در محور عمودی وجود دارد و کل غزل درباره یک موضوع است. این نشان می‌دهد که عبید جذب جریان غالب غزل‌گویی زمان خودش نشده؛ همچنان الگوی خود را سعدی قرار داده و طبق این الگو غزل منسجم گفته است.

 
سخنران نشست در ادامه ضمن بیان این‌که پنجمین نکته درباره غزل عبید، ساختار قافیه در آن است، اضافه کرد: عبید هیچ وقت از قافیه‌های دشوار استفاده نکرده و تمام قافیه‌های او ساده و معمولی هستند. گذشته از قافیه، عبید از ردیف هم استفاده کرده است. او در مجموع ۱۴۰ غزل خود، در بیش از صد غزل ردیف آورده است؛ در واقع می‌توان گفت که آوردن ردیف، یکی از ویژگی‌های مهم غزل عبید زاکانی است و از پربسامدترین ردیف‌های شعر عبید، ردیف‌های فعلی هستند. انتخاب فعل به عنوان ردیف باعث می‌شود که شعر حالت زبان مستقیم پیدا کند و چون عبید ردیف‌های فعلی را زیاد استفاده می‌کند، زبان او به نثر نزدیک می‌شود و با کم‌ترین جابه‌جایی در اجزای جمله، می‌توان به یک زبان مستقیم رسید.

عبید در زمینه موسیقی شعر ابتکار خاصی ندارد
عضو هیات علمی دانشگاه تهران در ادامه به موسیقی غزلیات عبید اشاره کرد و افزود: عبید در زمینه موسیقی شعر ابتکار خاصی ندارد؛ یعنی از وزن‌های خاصی که به او تشخص سبکی ببخشد و شعر او را متمایز کند، استفاده نکرده است. عبید در مجموع، از حدود ۳۰ وزن عروضی متعارف، متعادل و طبیعی در زبان فارسی استفاده کرده، که تقریباً همه آن‌ها در دیوان حافظ پیدا می‌شود؛ اما نکته مهمی در اینجا وجود دارد، آن هم هماهنگی میان وزن و موضوع شعر است، که نیاز به قریحه سالم دارد. عبید همواره دقت دارد، وزنی که انتخاب می‌کند با موضوع شعرش متناسب باشد.

شهبازی در ادامه ضمن اشاره به تعداد ابیات استاندارد قالب غزل، درباره تعداد ابیات در غزلیات عبید گفت: تقریباً مهمترین عدد برای عبید در تعداد ابیات غزل، عدد هفت است؛ یعنی بخش اعظم غزلیات عبید زاکانی در چاپ دکتر محجوب هفت بیت دارند. در مجموع عبید زاکانی غزل کمتر از پنج بیت و بیشتر از ۱۱ بیت هم ندارد.

بیش از ۹۰% غزلیات عبید درباره عشق صحبت می‌کند
سخنران نشست موضوع غزل‌های عبید را یکی دیگر از نکات مورد توجه درباره غزلیات او دانست و بیان کرد: بنده آمار دقیق گرفته‌ام و تقریباً با اطمینان می‌توانم بگویم که بیش از ۹۰% غزلیات عبید درباره عشق صحبت می‌کند. همچنین تردیدی نداریم که عشق مهمترین موضوع در غزلیات عبید است و به معنای واقعی کلمه غزلیات عبید غزلیات عاشقانه هستند.

او ادامه داد: در کنار عشق که مهم‌ترین موضوع غزلیات عبید است، چند موضوع دیگر هم در غزلیات او می‌توان دید. یکی از آن‌ها مدح پادشاهان است، که عبید هم در پایان  سه یا چهار غزل، از پادشاه زمانه یا یک بزرگ مدح کرده است. البته قالب شعری که برای مدح از آن استفاده می‌شود، قصیده است، اما در قرن هشتم شاعران تلاش کردند از قالب غزل هم برای مدح استفاده کنند، که بهترین نمونه آن غزلیات حافظ است. در غزل قرن هشتم چهره محبوب و معشوق با همدیگر آمیخته می‌شود. عبید زاکانی هم از کسانی است که در چند غزل خود در کنار عشق و سخن گفتن از موضوع اصلی غزل، به مدح پادشاهی هم پرداخته است.

منفورترین و منفی‌ترین چهره در غزلیات عبید زاکانی صوفی است
شهبازی در ادامه صحبت درباره موضوع غزلیات عبید، انتقادات اجتماعی را از دیگر موضوعات غزل او خواند و اضافه کرد: عبید در کنار عشق می‌کوشد که درباره اوضاع جامعه هم سخن بگوید و چون خیلی نگاه تیزی برای دیدن امور اصناف مختلف اجتماعی دارد، در غزل خودش به این عیوب اشاره کرده است. تقریباًبا یک اطمینان نسبی می‌توان گفت که واعظ، زاهد و صوفی، سه شخص یا طبقه منفور و مطرود در غزلیات عبید هستند و تمام انتقادهای اجتماعی او متوجه این سه است. با کمال تعجب این سه، همان قهرمانان منفی دیوان حافظ هستند؛ البته در بین این سه، منفورترین و منفی‌ترین چهره صوفی است.

 
او ادامه داد: انتقادهای عبید زاکانی از صوفی‌ها، زاهدها و واعظ‌ها، متوجه دو نکته اصلی است. یک نکته اینکه این سه صنف ریاکارند و از صداقت و خلوص به دورند. دوم اینکه این سه صنف، لذت و شادی دنیا را به کام مردم تلخ می‌کنند و در جهان مخل آسایش و آرامش مردم هستند؛ به همین خاطر عبید مرتب به آن‌ها حمله می‌کند و در تقابل و نقد آن‌ها سخن می‌گوید.

سخنران نشست در ادامه بیت تخلص را از دیگر نکات مورد توجه در غزلیات عبید  خواند و گفت: حافظ و سعدی به تخلص متعهدند، ولی مولانا هیچ وقت به آوردن تخلص ملتزم نیست. عبید زاکانی هم به آوردن تخلص متعهد است؛ یعنی تمام غزل‌های او امضا دارند و اسم خودش را در پایان آن‌ها آورده است. یکی از مضامین رایج در بیت تخلص، ستایش از شعر خود است؛ اما عبید زاکانی در مجموع ۱۴۰  غزل خود، فقط در یک غزل از شعر خودش تعریف کرده است، یعنی خودشیفتگی نسبت به غزلیات خود ندارد.

عضو هیات علمی موسسه لغت‌نامه دهخدا در ادامه ضمن اشاره به موضوع سخنرانی خود، که تحلیل شخصیت عبید بر اساس غزلیات او است؛ گفت: عده‌ای  بر این عقیده‌اند، که غزل و شعر چون ارجاع مستقیم به عالم واقع ندارند، برای به دست آوردن اطلاعاتی درباره زندگی یا تحلیل شخصیت شاعر، مورد استناد نیست. من هم قبول دارم که ارجاع شعرهای ناب به عالم واقع کم است، اما در عین حال به خاطر این‌که شعرهای خوب غالباً محصول ناهوشیاری هستند، بنابراین عموماً شاعران در زمان سرودن این نوع شعر، نقاب‌ها، سانسورها و نفاق‌ها را کنار می‌گذارند و صادقانه خود را برملا می‌کنند؛ به همین خاطر حتی اگر شاعران در شعر خود ارجاع مستقیم درباره زندگی واقعی خود نداشته باشند، به خاطر این‌که سخن آن‌ها بازتاب درون و ناخودآگاه آن‌ها است؛ حقایقی از زندگی آن‌ها را به‌دست می‌دهد.

شاعران راویان ناخودآگاه هستند
او ادامه داد: چون شاعران راویان ناخودآگاه هستند و از ناخودآگاه سخن می‌گویند، شعر آن‌ها بهترین آیینه‌ای است که سیمای آن‌ها را نشان می‌دهد. به همین دلیل من به خود اجازه می‌دهم که برای شناختن یک شاعر به اشعار او استناد کنم.

شهبازی در پایان گفت: ما می‌خواهیم شخصیت عبید زاکانی را بر اساس غزلیاتش تحلیل کنیم، که برای این کار نیاز به یک الگو و مدل داریم. الگوهای زیادی هم برای این کار وجود دارد، اما به نظرم رسید که بهتر است از طریق بررسی ساحات سه‌گانه شخصیت انسان، یعنی عقیدتی، احساسی و ارادی به سراغ عبید زاکانی برویم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها