شکور لطفی بزرگتر از آن بود که بخواهد دیده شود
شکور لطفی انسان بسیار بزرگی بود. کلمه بسیار را بیهیچ اغراقی به کار میبرم. کسی که بزرگتر از آن بود که بخواهد دیده شود. شکور همه عمرش را وقف کودکان کرد. بیهیچ چشمداشتی و باز هم تاکید می:نم که در این عبارت «بیهیچ چشمداشتی» اغراقی نهفته نیست. شکور لطفی را اوایل دهه هفتاد در جلساتی که در گروه کودک شبکه دو تشکیل میشد، دیدم. جوان بودم و از خانه روزنامهنگاران جوان آمده بودم که دنیا را دگرگون کنم و او چه زیبا جوانیآم را میفهمید و تاب میآورد و در برابر جهل من سکوت و آرامش داشت. سال 83 که در وزارت ارشاد مسئولیتی داشتم پاپیش گذاشت که برای نادر ابراهیمی برنامهای تدارک ببینیم. طوماری بلند با امضای بیش از 200 نویسنده که در جشنواره بینالمللی کتاب کودک کرمان شرکت کرده بودند پیشرویمان بود که خواسته بودند به نادر ابراهیمی توجه شود. نتیجه اش شد برنامهای در نمایشگاه هجدهمین نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت 84، با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی.
دوستی من و شکور آرام و پرفاصله ادامه یافت. آخر او اهل حضور در مجامع و برنامه نبود و اگر سراغ کسی میآمد حتما برای هدفی بزرگ و نامربوط به خودش بود. چقدر او پیگیر بزرگداشت غلامرضا تختی بود و نشد و بعد هم بیماری زمینگیرش کرد اما هیچ وقت به زمینش نزد. آخرین بار که در خانهاش حرف میزدیم توان صحبت نداشت و حرفهایش را مینوشت. کاش از نوشتههایش روی وایت برد به یادگار عکس گرفته بودم.
این نویسنده، پژوهشگر، مدیرفرهنگی، فعال تلویزیونی و ورزشکار پیشکسوت پنجشنبه 18 مرداد 1397 درگذشت.
ناصر ایرانی؛ پرشور، باورمند و مطالبهگر
ناصر ایرانی به کل از دنیا دیگری بود. پرشور و باورمند و مطالبهگر. با او در دفتر نشر فرهنگ اسلامی آشنا شدم اوائل دهه هفتاد. چقدر در کار جدی بود و چقدر به اهمیت و کارا بودن ادبیات، مومن. برای هر کلمه مثل وجبی از خاک مقدس وطن میجنگید و کوتاه نمیآمد. رمان نوجوان که امروز بخش مهمی از ادبیات کودک و نوجوان ماست، ابداع و ابتکار اوست. «سختون»، «نورآباد، دهکده من» و «کلوخ انداز» از جمله کتابهای پرشمار او در حوزه کودک و نوجوان است.
سالها بود که از او بیخبر بودم. وقتی شنیدم از دنیا رفته از خودم پرسیدم مگر او پیشتر فوت نکرده بود؟ پس چرا هیچ خبری از او نداشتیم؟ چرا سراغش را نمیگرفتیم؟ چرا دریای خاطرات او را مکتوب نکردیم؟
ناصر ایرانی از معدود نویسندگانی بود که هم داستاننویس قابل تاملی است هم نمایشنامه نویس ماهری. او علاوه بر نمایشنامه نویسی دستی نیز در ترجمه داشت. همچنین «زنده باد مرگ» رمان و «هنر رمان» و «داستان، تعاریف، ابزار و عناصر» از کارهای پژوهشی او در حوزه نقد ادبی، «قتل»، «در پایان»، «حفره»، «ما را مس كنید»، «سه نمایشنامه كسالتآور» و... از جمله نمایشنامههای ایرانی او هستند.
این داستاننویس، نمایشنامه نویس و مترجم، چهارشنبه دوم آبان 1397 درگذشت.
عباس عبدی دنیای عادلانهتر و شادتر را برای نوجوانان آرزو داشت
عباس عبدی را خیلی دیر شناختم. از اهالی ادبیات بزرگسال بود که دیر به سراغ ادبیات نوجوان آمد. فکر میکردم مثل بعضیها ادبیات کودک و نوجوان برایش کم اهیمت و درجه دو باشد. اما چنین نبود. واقعا کارش را دوست داشت و با جدیت، با عجله و با عشق برای نوجوانان مینوشت. سفری که کانون پرورش برای نویسندگان به تبریز تدارک دیدی جدیترین فرصت آشنایی و همصحبتی ما بود. احساس میکردم به هر دلیل از موانست با من پرهیز دارد. شاید چون من ریش داشتم! او صورت را میتراشید اما وقتی حرفهایمان به نوجوانان و ادبیات نوجوان کشیده هر دو دانستیم دغدغههایی مشترک و اساسی داریم. او عمیقا نگران نوجوانان بود و دنیای عادلانهتر و شادتری را برایشان آرزو داشت. عبدی دوستداشت و میتوانست دهها کتاب دیگر درباره نوجوانان و حرفهایشان بنویسد. اما فرصتش خیلی زود تمام شد.
این نویسنده بزرگ، بامداد جمعه دوم آذرماه 1397 در اثر ايست قلبي دربيمارستان اميد اصفهان درگذشت.
ليلي ايمن فعال ادبیات کودک بود
در سال 97 دو چهره دیگر ادبیات کودکان هم از دنیا رفتند که ایشان را چهره به چهره نمیشناختم؛ لیلی ایمن و صادق صندوقی. لیلی ایمن چهره شاخص در میان فعالان ادبیات کودک بود. بسیاری از نهادهای فعال در زمینه کودکان به همت او شکل گرفت و پیشنهاد تشکیل شورای کتاب کودک و پیگیری برای ثبت رسمی آن و تدوین اساسنامه شورا هم از سوی او انجام شده است.
ایمن هجده سال دبیر شورای کتاب کودک بود. او چند کتاب هم برای کودکان نوشت و کتاب «گذری در ادبیات کودکان» که ایمن یکی از نویسندگان آن است از مهمترین کتابهای نظری در دوره خود بوده است. او که از مدیران وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و هنر پیش از انقلاب بود پس از انقلاب با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی برای همیشه از ایران خارج شد و بارها تاکید شد که دیگر هیچ ارتباطی با شورای کتاب کودک نداشته است.
این استاد ادبیات کودکان، عصر جمعه (16 شهریور 1397) در سن 89 سالگی درگذشت. او تحصیلات عالی خود را در مسكو در رشته زبان در ۱۶ سالگی آغاز كرد و سپس در دانشكده ادبیات دانشگاه تهران در رشته فلسفه و علوم تربیتی ادامه داد. او با تدریس در دبستانها و دبیرستانها به كمبود چشمگیر كتاب برای كودكان و نوجوانان پی برد و تدریس در كلاسهای تربیت معلم برای كودكستانها و دبستانها و همكاری با مجله «سپیده فردا» و مدرسه فرهاد، زمینههای اصلی پیدایش تفكر سازمانی برای بهسازی و ترویج ادبیات كودكان را در او فراهم كرد.
صادق صندوقی تصویرگر پیشکسوت و مظلوم کتابهای کودکان بود
صادقی صندوقی تصویرگر پیشکسوت و مظلوم کتابهای کودکان بود. او که چهره اصلی ادبیات دینی کودک و نوجوان در دهه 50 بود، پس از انقلاب با بیمهریهای فراوان روبهرو شود و بالاخره در کنجی به تصویرگری کتابهای درسی بسنده کرد. او یکی از ماندگارترین نامها و پیشکسوت در حوزه تصویرگری کتابهای درسی و کتابهای کودکان و نوجوانان است. پس از تصویرگری قصههای قرآنی بهعنوان یک تصویرگر کتاب شناخته شد.
یکی از معروفترین کارهای صندوقی، تصویر اصحاب فیل در کتابهای درسی بود. در ششمین دوسالانه تصویرگری در بخش تصویرگری کتاب به عنوان پیشکسوت تصویرگری ایران از وی تجلیل شد. کارتهای «هزارآفرین» و «صدآفرین» که خیلیها از دوران مدرسه به یادگار دارند، اثر زندهیاد صادق صندوقی است. همچنین دو فرزند صندوقی در عرصه ادبیات کودک فعال هستند.
این هنرمند پیشکسوت عرصه نقاشی و تصویرگری که تصویرگری کتابهای درسی و داستانی زیادی از وی به یادگار مانده است، ۳۱ مرداد 1397 در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت.
یاد دوستان سفر کرده به خیر. خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.
نظر شما