نویسنده رمانهای سیاسی و منتقد روزنامه لس آنجلس تایمز سالها در عرصه نوشتههای مستند و داستانی در حوزه سیاست تجربه دارد. او در یادداشتی درباره چگونگی نوشتن یک داستان سیاسی خوب حرف میزند.
وی در یادداشتی مینویسد من سالها کتابهای متعددی درباره این موضوع نوشتم که چگونه میتوان در همین خبرها و گزارشهای سیاسی از حوادث روزگار کمی نگاه مثبت داشت. از سالهای پیش همیشه در حوزه نوشتن مستند و گزارشهای سیاسی کار کردم ولی به این نتیجه رسیدم که میتوان درباره همین اوضاع و احوال سیاسی داستان نیز نوشت. همیشه این سوال از سوی اطرافیان و خودم مطرح بوده که چطور میتوان در دنیای آشفته امروزی با این همه خبرهای سیاسی بد یک داستان خوب سیاسی نوشت.
جواب همان چیزی است که لیلی تاملین کمدین آمریکایی درباره سیاست گفته است که نمیشود حس بدگمانی نسبت به سیاست را از خود دور کرد ولی میشود خودتان را در برابر آن محافظت کنید. داستان خوب همان کاری را میکند که مستندهای بد نمیتواند انجام دهد. در داستان میشود شخصیتهای سیاسی را همانطور که خودتان دوست دارید بازطراحی کنید و شرایط را طوری ایجاد کنید که رهبری سیاسی به نوعی رهبری اخلاقی در زندگی عمومی مردم تبدیل شود. یا اینکه داستانهای دروغی درباره سیاستمداران بسازید طوری که خواننده از مطالعه داستان امیدوار شود.
زندگی شخصی مردم در دنیای خیالی و اختراع شده من آمیختهای از هیجان و واقعیتهای شک برانگیز زندگی است. در این گونه داستانهای سیاسی شخصیت های مثبت یا همان آدمهای خوب برای مبارزه با شخصیتهای منفی یا آدمهای بد داستان کمی بیشتر به اخلاق نزدیکتر میشوند. ولی آدمهای شرور به همان اندازه به سمت تاریکی و شرارت بیشتر میروند. من به عنوان یک خبرنگار عادت دارم سیاستگذاران را همانطوری که هستند گزارش کنم ولی در داستانهایم که از سال 2008 نوشتن آنها را شروع کردم این شخصیتهای سیاسی آمیختهای از انسانهای واقعی و شخصیتهای خیالی بودند.
در داستان سیاسی شما نمیتوانید دنیای تخیلی نداشته باشید چون سیاستمداران آنطوری نیستند که مردم دوست دارند. در یکی از رمانهایم داستان درباره سیاستمداران جوانی بود که میخواستند در حزب خود پیشرفت کنند و حتی روزی رئیس جمهور شوند ولی قوانیم محافظهکارانه حزب به آنها چنین اجازهای نمیداد. در اصل وقتی داستان به سیاست و سیاسیون مربوط میشود و یا درباره آنهاست باید نوشتههای مستند با نوعی خیالپردازی چاشنی کار شود. باید برای جذابیت جوانترها را جایگزین سیاسیون قدیمی و محافظهکار کرد تا کمی داستان هیجانانگیز شود.
در اواخر سال 2016 رمانی را شروع کردم که ماجرای دعواهای سیاسی درون حزبی را تعریف میکرد ولی این مسائل برای مخاطب چندان هیجان ندارد و باید چیزی شبیه یک بحران سیاسی در سطح دولت یا ریاست جمهوری باشد. داستان سیاسی با شخصیتهای متنوع مثل ماجراهای مجلس نمایندگان و کارتلهای فساد و میلیاردرهایی که رئیس جمهور و دولت و مجلس را کنترل میکنند، همگی باعث میشود داستان از یک مستند خستهکننده به یک ماجرای هیجانانگیز برگرفته از واقعیت و کمی تخیل تبدیل شود.
در نوشتههای مستند سیاسی نمیتوان از واژههایی استفاده کرد که این آدمهای سیاسی پشت دوربین میزنند. در روزنامه یا مجله همان چیزهایی نوشته میشود که رئیس گفته است ولی در داستان نویسنده میتواند از زندگی شخصی این افراد رسمی جلوی دوربین نیز بگوید و همین است که داستان را جذاب میکند. نویسنده این سیاستمداران را در موقعیتهایی به تصویر میکشد که روزانه برای هزاران نفر در جامعه پیش میآید.
مثلاً میتوانید در داستان شخصیت خود را ترامپ صدا کنید و بگویید که ترامپ داستان شما درباره مردم دیگر چه فکر میکند. لازم نیست به کاخ سفید بروید و از ترامپ نظرش را درباره دیگران بپرسید. اینجا صفحه اول روزنامه نیست. شما دارید یک داستان مینویسید. داستان با زندگی واقعی با حوادثش تفاوت دارد چون داستان پایان دارد ولی زندگی همچنان ادامه دارد. شاید به همین خاطر باشد که کمتر نویسندهای درباره سیاست داستان مینویسد.
نظر شما