«مامان جدید من» اثر نیلوفر نیکبنیاد از جمله همین آثار است که با تصویرگری مهناز سلیماننژاد از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی (پرنده آبی) منتشر شده است. نیکبنیاد در این کتاب به مشکلاتی اشاره میکند که یک کودک بیمادر در زندگی با پدرش تجربه میکند و دقیقا در سنی که به مهر و محبت پدر و مادر نیاز دارد مجبور است با سختیهای کار پدرش و اینکه کسی در خانه نیست که از او مواظبت کند، کنار بیاید.
نویسنده در این کتاب، نگهداری از کودک، یعنی بزرگترین مشکل پدران کارمندی که همسرانشان را از دست دادهاند، را به زبانی ساده و کودکانه به تصویر میکشد و در بخشی از کتاب مینویسد: «خیلی وقتها من هم یک پیشی واقعی میشوم، مثل روزهایی که بابا مجبور میشود من را با خودش به اداره ببرد. چون بیشتر وقتها هرجایی خوابم میبرد، مثل صندلی ماشین... سالن غذاخوری اداره... یا حتی توی اتاق رئیس...» و در این زمان، کودک خودش را با گربهای مقایسه میکند که جای ثابتی برای استراحت و خوابیدن ندارد و در هرجایی که باشد مجبور است، بخوابد.
نویسنده در ادامه داستان به دغدغههایی اشاره میکند که اینگونه کودکان با آن درگیرند و به نوعی از آن رنج میبرند مانند دیر آمدن پدر یا مادر از سرکار و تنها ماندن در خانه که سبب ایجاد ترس و دلهره در کودک میشود. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «بعضی وقتها که بابا دیر میکند و هوا تاریک میشود، پشت در مینشینم و بلند بلند از یک تا بیست و بعدش از بیست تا یک میشمارم. اینطوری غول سگی پشت پنجره فکر میکند که تنها نیستم، راهش را میکشد و میرود.» یا در جای دیگری از داستان میخوانیم: «چند روز پیش داشتم میشمردم. به دوازده که رسیدم، یکدفعه صدای در آمد. فکر کردم غول سگی است اما طوبا خانم بود. برایم قاتیپلو آورده بود. دستش را کرد لای موهایم و گفت: «نترسی ها پیشی خانم.» بهش گفتم بابا دیر کرده و اگر تا یک ساعت دیگر نیاید حتما غول پشت پنجره من را میخورد...»
در واقع نویسنده میخواهد در قالب این داستان توجه والدین و بزرگترها را به ذهنیت کودکان و ترسها و نگرانیهایی جلب کند که با آن درگیرند و به تنهایی نمیتوانند با آنها کنار بیایند و در این میان نیاز به کسی دارند که به نوعی جای خالی پدر یا مادری که ندارند را پر کند. البته لزوما این جای خالی برای کودک با ناپدری یا نامادری پر نمیشود، چه بسا فرد دیگری از اعضای خانواده مانند پدربزرگ، مادربزرگ، دایی، عمو و ... بتوانند تا حدی این خلاء را برای کودکان پر کنند.
اما وقتی موضوع اضافه شدن یک عضو جدید به خانواده مطرح است، باید به گونهای بیان شود که کودک بتواند با آن کنار بیاید و نیکبنیاد به سادگی این مساله را به تصویر کشیده است. همزبانی و مهربانی «طوبا خانم» به عنوان زن همسایه با دخترک، به گونهای است که میتواند توجه و اعتماد او را به خودش جلب کند و جایی در دل کودک باز کند. مثلا در جایی از کتاب میخوانیم: «طوبا خانم فردایش هم پیشم آمد. برایم دفتر و مدادرنگی آورد و از من خواست هرچیزی را که میبینم نقاشی کنم. طوبا خانم یک نقاش است. من هم دفترم را باز کردم و کشیدم.»
یا در بخش دیگری میخوانیم: «چند روز بعد وقتی بابا با طوبا خانم توی راهرو حرف میزد در را باز کردم و دفتر نقاشیام را نشانش دادم. باز هم دستش را لای موهایم کرد و گفت: «چه پیشی هنرمندی! این دفعه چیزهایی را بکش که نمیبینی. و بعد رفت که کیسه عذای توی دستش را برای بچه گربههای توی حیاط ببرد. دوست نداشتم برای آنها غذا ببرد. شاید آنها را از من بیشتر دوست داشت.» به این معنا که طوبا خانم توانسته در جلب توجه و محبت کودک نسبت به خودش قبل از ازدواج با پدرش موفق باشد تا حدی که وقتی پدرش به او میگوید میخواهد مادر جدیدی برایش بیاورد، در دفتر نقاشیاش عکس طوبا خانم را با پدرش میکشد و به راحتی با این مساله کنار میآید.
مساله قابل توجه دیگر، تصویرگریهای مهناز سلیماننژاد، است که به خوبی با متن کتاب، تناسب دارد و از نظر طراحی و انتخاب رنگها به گونهای است که با ذائقه و سلیقه کودکان گروه سنی «الف و ب» هماهنگ است. سلیماننژاد توانسته تصاویری خلق کند که مکمل متن کتاب باشد و در ایجاد حس همذاتپنداری در کودک موفق باشد. از سویی حجم تصاویر استفاده شده در این کتاب در مقایسه با حجم متن به گونهای است که کودک از خواندن داستان احساس خستگی نمیکند.
بخش کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی (پرنده آبی)، کتاب «مامان جدید من» را با شمارگان هزار نسخه و قیمت 90 هزار ریال منتشر کرده است.
نظر شما