دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۶
دانشگاه بدون آزادی علمی درخور نام دانشگاه نیست

نویسنده کتاب «استادان و نااستادان: اخلاق در دانشگاه» درباره آزادی دانشگاهی معتقد است، دانشگاه بدون آزادی علمی درخور نام دانشگاه نیست.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «استادان و نااستادان: اخلاق در دانشگاه» نوشته استیون ام چان توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منتشر شد.

«قصور در انجام وظیفه» اصطلاحی است که عمدتاً در مورد پزشکان به کار می‌رود، این اصطلاح در مورد صاحب هر تخصصی که در انجام وظایف خود دقت لازم را به خرج نداده باشد کاربرد دارد. اما وظایف اساتید دقیقاً چه هستند. پاسخ به این پرسش‌ موضوع کتاب «استادان و نااستادان: اخلاق در دانشگاه» را شکل می‌دهد.

نویسنده در مقدمه کتاب تاکید می‌کند که تمرکزش بر نقش تعیین کننده آنها (اعضای هیئت علمی) خواهد بود. یک هیئت علمی که از قدرت خود سوء استفاده کند مایه شرمساری است و هیئت علمی فاقد اقتدار نیز تبلور نوعی کلاه‌برداری است. اما هیئت علمی دانشگاه یا دانشکده‌ای که بر طبق موازین وجدانی به اعمال اقتدار مناسب می‌پردازد فرصت بهره‌مندی از گران‌بهاترین هدیه یعنی یک ذهن تعلیم دیده را برای تک‌تک دانشجویان فراهم می‌کند. از دست دادن چنین فرصتی همواره مایه تاسف است، اما زمانی که علت آن قصور در انجام وظایف حرفه‌ای باشد مایه تاسف بیش‌تر خواهد بود.

کتاب از پنج فصل تشکیل شده که در هر فصل به بخشی از زندگی اساتید و ساز و کارهای موجود در دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها پرداخته شده است. در فصل اول که به زندگی استادی اختصاص یافته، جوهره زندگی استادی اینچنین بیان می‌شود: «جوهره زندگی اساتید تلاش برای کسب دانش است. این جستجو ممکن است به نتایج غیر منتظره‌ای ختم شود و فرد را به گوشه‌های تاریکی رهنمون شود که عقاید منفور، مناقشه‌انگیز و حتی کفرآمیز در آن خفته‌اند. اما چنان که جان استوارت میل می‌نویسد: تنها راهی که یک انسان می‌تواند از طریق آن به دانستن کلیت یک موضوع نزدیک شود آن است که نظرات افراد با هر عقیده را پیرامون آن موضوع بشنود و تمامی شیوه‌های نگریستن به آن موضوع با هر ذهنیت را بررسی کند. هیچ انسان عاقلی حکمت خود را به جز از این راه کسب نکرده و قوای ادراکی انسان نیز از هیچ راه دیگری به درجه خردمندی نائل نمی‌شوند.»

در همین فصل نویسنده به آزادی دانشگاهی اشاره می‌کند و آن را یکی از ملزومات دانشگاه می‌داند و می‌نویسد: «اگر آزادی دانشگاهی تامین باشد، دانشجویان با این اطمینان به کلاس‌های درس وارد می‌شوند که اساتید باورهای خود را مطرح می‌کنند و صرفاً به تکرار آنچه تفکر سنتی بر آن‌ها تحمیل کرده، نمی‌پردازند.»

همچنین مولف در همین سطور به این مسئله اشاره می‌کند که اگر آزادی آکادمیک تامین باشد هیچگونه آزمونی برای جذب اساتید به هیئت علمی صورت نمی‌گیرد بلکه در چنین سازوکاری معیار سنجش توانمندی آنها است. مولف کتاب معتقد است که هرزمان که فرد یا گروهی تلاش کند با اعمال کنترل بر مجموعه‌ای از اساتید، مانع از جستجوی حقیقت توسط آنها می‌شود، آزادی آکادمیک به مخاطره می‌افتد. مهم‌ترین تعهد هر عضو هیئت علمی مقاومت در برابری تهدیداتی از این دست و عدم عقب نشینی در برابر کسانی است که در جهت ارعاب یا اعمال سلطه می‌کوشند چون دانشگاه بدون آزادی علمی درخور نام دانشگاه نیست.

در همین فصل کتاب، وجه تمایز زندگی استادی را با دیگر مشاغل به این صورت شرح می‌دهد: «وجه تمایز زندگی استادی علاوه بر استقلال عمل و آزادی علمی، فرصتی است که این نوع زندگی برای دنبال کردن هر حوزه مطالعاتی صرف نظر از میزان محبوبیت آن فراهم می‌کند.»
در جای دیگری از این فصل به مسئولیت حرفه‌ای اشاره شده و آمده است: «هرچند زندگی استادی متضمن استقلال عمل قابل توجهی است، اما متضمن طیف گسترده‌ای از مسئولیت‌های حرفه‌ای نیز هست. این مسئولیت‌ها در موقعیت‌های متنوع ـ در کلاس، جلسات دانشکده و جلسات اعضای هیئت علمی ـ و هر زمان که از فرد تقاضای مشورت، توصیه یا ارائه ارزیابی صورت می گیرد پیش روی او قرار می‌گیرند.»
  
فصل دوم این کتاب به آموزش اختصاص یافته است. در این فصل نویسنده تلاش می‌کند که به صورت کاربردی چگونگی شیوه آموزش را به استادان بازگو کند. در قسمتی از این بخش آمده است: «مسئولیت یک معلم آن است که دانشجو را به سمت تسلط بر محتوای مناسب و درک ارزش آن سوق دهد و در عین حال نه محتوا را به شکلی نادرست ارائه کند و نه آن را به چیزی کمتر از آنچه هست تقلیل دهد. دستیابی به این هدف مستلزم چهار مولفه انگیزه، سازمان‌دهی، شفاف‌سازی و تعمیم است.»

نویسنده در ادامه برای هرکدام از این چهار مولفه هم راهکار عملی ارائه کرده و هم اینکه نمونه‌هایی را از تجربه زیسته خود بیان می‌کند. تا جایی که درباره اینکه استادان قبل از پا گذاشتن به کلاس درس باید دقیقاً مشخص کنند که در آن جلسه چه هدفی دارند و انتظار دارند که شاگردان چه چیزهایی بدانند نقل قولی از نورث وایتهد مبنی براین آورده است که  «نوعی برنامه‌ریزی بی‌رحمانه لازمه آموزش است» وظیفه استاد هدایت شاگردان است و انجام این مهم نیز  مستلزم آگاهی از جهت حرکت خواهد بود. اگر استاد جهت حرکت را نداند، همه راه را گم می‌کنند.

کتاب در عین حال که زبانی بسیار ساده و متنفذ دارد اما مسائل بسیار مهم و کاربردی برای اساتید حوزه‌های مختلف دارد. بخش سوم کتاب به تحقیق و خدمت اختصاص یافته است. در ابتدای این فصل نویسنده با اشاره به اینکه اساتید در امر آموزش نیازمند به پژوهش هستند درواقع امر تحقیق را از امر آموزش جدا ندانسته و این دو را مستلزم و مکمل هم می‌داند. اما در ادامه این فصل به سازوکارهای مراکز پژوهشی و چگونگی عملکرد آنها پرداخته است. مثلاً به این نکته که استادان علیرغم اینکه اعضای دانشکده هستند عضو هیئت علمی نیز هستند اما الزامات عضو هئیت علمی بودن چیست پرداخته است.

در ادامه این فصل، نویسنده با بیان چهار استدلال فرضی برای توجیه آموزش علوم پایه می‌نویسد: «همگی دچار یک نقص واحد هستند: در تمامی این استدلال‌ها تلاش می‌شود ضرورت تدوین یک برنامه‌ درسی همگون برمبنای عواملی توجیه شود که از فردی به فرد دیگر متغیر هستند. هریک از ما دروس خاصی را دارای ارزش ذاتی می‌دانیم، مسیر متفاوتی را برای رسیدن به خودشکوفایی طی می‌کنیم، به دنبال کسب انواع متفاوتی از دانش هستیم و اهداف شغلی متفاوتی را پی می‌گیرم. این تفاوت‌ها چگونه می‌توانند مبنایی برای تدوین یک برنامه آموزشی مشترک به دست دهند؟»

به باور نگارنده ما باید به جای تمرکز بر تفاوت‌های‌مان بر وجوه مشترک میان خود متمرکز شویم. ما باید به ویژه مسئولیت‌های مشترک خود به عنوان افرادی آزاد در یک جامعه آزاد را جدی بگیریم. مثلاً هر یک از ما علاوه بر اینکه یک وکیل، یک موسیقدان یا یک شیمی‌دان است یک شهروند نیز هست و یک جامعه دموکراتیک به میزان زیادی به درک و توانمندی شهروندان خود وابسته است.

فصل چهارم کتاب به تصمیمات مربوط به حوزه کارگزینی اختصاص یافته است. در این بخش چگونگی جذب و انتصاب اعضای هیئت علمی مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش به مباحثی مانند انتصاب، استخدام و ... اعضای هیئت علمی اشاره شده و نویسنده به نمونه‌هایی در این زمینه‌ها پرداخته است. مثلاً در قسمتی از این بخش آورده است: «انتصاب اعضای هیئت علمی در مراکز آموزشی باید با بیش‌ترین دقت صورت گیرد. استادانی که به شیوه‌ای غیر از این عمل می‌کنند مرتکب قصور آشکاری شده‌اند و هم خود و هم دانشجویانشان را به خطر انداخته‌اند.»

فصل پنجم کتاب به تحصیلات تکمیلی پرداخته است که در آن مولف تلاش می‌کند که بگوید در این دوره تحصیلی است که استادان آینده دانشگاه باید با مسئولیت‌های یک استاد دانشگاه آشنا شوند. همچنین تفاوت مهمی میان این دوره از تحصیل را با دیگر مقاطع گوشزد می‌کند. کتاب با فصل پیوست‌ها به پایان می‌رسد.

کتاب «استادان و نااستادان: اخلاق در دانشگاه» در مجموعه کتاب‌های اخلاق آکادمیک نگاشته شده است. این کتاب نوشته استیون ام چان است و مولف در سالگرد بیست و پنجمین چاپ آن می‌نویسد: «جان سیسک که دیرزمانی است، ویراستاری کارهای مرا در انتشارات رومن و لیتلفیلد برعهده دارد به من یادآوری کرد که بیست و پنج سال از انتشار نخستین چاپ کتاب استادان و نااستادان گذشته است، گذر سریع سال‌ها مرا غافلگیر کرد، اما خوشحال بودم که این کتاب هنوز هم به چاپ می‌رسد.

سوالی که بیش از هر سوال دیگری در مورد این کتاب از من می‌پرسند این است که آیا انتشار این کتاب باعث شده است که اعضای هیئت‌های علمی در دانشگاه‌ها توجه بیشتری به تعهدات اخلاقی داشته باشند؟»

همچنین در پیشگفتار این کتاب توماس اچ پاول رئیس دانشگاه مونت سنت مری آورده است: «درسال 1988 شیفته این کتاب شدم و از آن موقع تا اکنون چندین بار آن را خوانده‌ام. همیشه این کتاب را مانند خلوتی کوتاه می‌بینم که آدمی با خواندن آن گویی به سراغ دوستی می‌رود که نصیحتی به او می‌کند که خودش می‌داند نصیحتی خوب و درست است. طی این سال‌ها این کتاب را به عنوان هدیه به اعضای جدید هیئت علمی، روسای دانشگاه و اعضای هیئت امنای دانشگاه اهدا کرده‌ام. این اثر همچنان زینت بخش مجموعه کتاب‌های دوستان و همکاران من خواهد بود.»

کتاب استادان و نااستادان: اخلاق در دانشگاه» نوشته استیون ام چان به همت سعید غیاثی ندوشن استادیار دانشگاه علامه طباطبایی ترجمه و به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در 232 صفحه، با شمارگان هزار نسخه و قیمت 23 هزار تومان منتشر شده است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها