رویا صدر میگوید: نسل جدید جامعه امروز ما، نسل طنازی است با ذهنی خلاق. به نظرم کوتاه نویسی و اینکه بتوانی ایدهای را در یک جمله بگنجانی کار دشواری است. امروزه این توان بهروشنی در نوشتههای این نسل بخصوص در کوتاهنوشتها و برای مثال توییتها متجلی است.
این سومین مجموعه طنز شماست. اولی و دومی در دهههای 70 و 80 چاپ شدند و کتاب جدیدتان در اواخر دهه 90. گویا تصمیم دارید در هر دهه یک مجموعه طنز ارائه دهید؟
خیر. در دهه 80 تصمیم داشتم دو مجموعه طنز چاپ کنم! مجموعه دوم را در اواسط آن دهه فراهم کردم و برای چاپ ارائه دادم ولی مجوز چاپ پیدا نکرد.
و این، همان کتاب است؟
خیر. آثاری از آن را حذف کردم و بخشی از آثاری را که پسازآن تاریخ نوشته بودم به آن اضافه کردم و به دست چاپ سپردمش.
ملاک شما برای انتخاب آثار این کتاب چه بوده است؟
اینکه اثر، حرف جدیدی داشته باشد و مخاطب احساس کند با نگاهی نو روبرو است.
تعریف شما از طنز، برخورداری اثر از این حرف جدید و نگاه نو است؟
لزوماً خیر. به نظرم اثر طنز وقتی خلق میشود که همراه بازی شوخطبعانه نویسنده با یک پدیده یا رفتار یا دریافت آشنا باشد. لذت حاصل از طنز، لذتی است که از پیش چشم آوردن بازیگوشانه آنسوی دیوار ذهن مخاطب ناشی میشود و پیشداوری را که او از دنیای درون و پیرامونش داشت درهم میشکند، امری که فکر کنم هر طنزنویسی خواسته یا ناخواسته دنبالش میکند.
یعنی آثار طنز شما در این کتاب در سایه نگاه هنجارشکن و یا درستتر بگویم متفاوت به پدیدهها شکل گرفته؟ نوعی طنز در مضمون؟
چه در قالب و چه مضمون. بازی با یک فرم و یک قالب نیز برای مخاطب جالب است و ممکن است او را به وجد بیاورد... ممکن هم هست نیاورد، بستگی به مخاطب دارد!...
منظورتان این است که وقتی آثار این کتاب را گردآوردهاید به مخاطب خاصی فکر کردید؟
نه. ولی طبیعتاً آثار هر نویسنده بهتناسب فرم و مضمون، مخاطب خاص خودش را پیدا میکند. در آثاری از کتاب که مبتنی بر بازی با فرم است و قالب نقیضه سازی فرمهای ادبی را دارد امکان دارد هر مخاطبی جذب این بازی نشود.
بعضی از این آثار را به نوعی میتوان طنز پستمدرن دانست. یعنی نوعی تداخل متن حاضر با متنهای خوانده شده پیشین.
بله. همینطور است. بخصوص برخی از متون که قالب نقیضهسازی دارند دارای همین ویژگی هستند.
البته ویژگی طنز پستمدرن را در برخی آثار روایی و داستانیتان هم میتوان دید. مثل شکستن زمان، وارد ساختن نویسنده به فضای اثر.. با این حساب آنچه گرد آمده ممکن است مخاطب عام را جذب نکند.
-نه لزوماً. مطالب کتاب متنوع است و خیلی یکدست نیست. آثار آن در طی یک بازه زمانی طولانی نوشته شده و بسیاری از آنها در نشریات مختلف (که طبعاً مخاطبان متفاوتی دارند) چاپ شده و این امر به تنوع قالبی و زبانی و موضوعی کتاب منجر شده است.
یعنی کتاب فراهم آمده از آثار مطبوعاتی شماست؟
هم بله و هم خیر. هم گزیدهای از نوشتههای مطبوعاتیم را شامل میشود و هم برخی از آثاری که در وبلاگم نوشتهام. برخی را نیز تابهحال جایی منتشر نکردهام. سه چهار اثر کتاب هم پیشازاین در دو مجموعه قبلی چاپ شده که چون دو کتاب قبلی دیگر در دسترس نیست و خودم خیلی دوستشان داشتم و با دیگر آثار این کتاب همخوانی داشتند آنها را در اینجا هم آوردهام.
شما یک طنزنویس خانم هستید. در این میان چه رسالتی برای خودتان در طرح و پیگیری مسائل زنان قائلید؟
رسالت کلمه پرطمطراقی است... من ذهنیاتم را روی قلم میآورم و مخاطب را در انعکاس آن شریک میکنم... رسالت را به مصلحان اجتماعی بسپارید که خدا را شکر خوب از پسش برآمدهاند!... یک طنزنویس مصلح اجتماعی نیست، درصدد ارائه راه حل هم نیست. او بیشتر یک هنرمند است که مسئله یا معضل یا حسی را به صورتی هنرمندانه روی کاغذ (یا مونیتور!) میآورد. بنابراین منهم به اقتضای جنسیتم هنگام ترسیم دنیای درون و پیرامونم به مسائل زنان نیز گریز میزنم. از مشکلات آنها در محیط خانواده و جامعه مینویسم... حتی از درگیریهایی که با خودشان دارند. بسیاری از آثارم بازتاب ذهنیات زنی است که در این جامعه زندگی میکند و برخوردهای جنسیتی حاصل از نگاه جنسیت زده را از نزدیک میبیند و لمس میکند و آزارش میدهد و سعی میکند زوایای طنز تلخش را پیدا و بازگو کند. در عین حال با تأکید بر این هویت زنانه خودم را محدود نمیکنم و به موضوعات عامتر نیز میپردازم.
در هرحال در بخش قابلتوجهی از آثار شما زنان و مشکلاتشان (چه ازلحاظ فردی و چه اجتماعی) حضور دارند. تا چه حد به نظر خودتان در این میان توانستهاید به زبانی زنانه برسید؟
راستش میتوانم بگویم که در طی مدت طنزنویسیم رسیدن به یکزبان زنانه یکی از دغدغههای فرمیام بوده است به نظرم در آثاری که حالت مونولوگ و تکگویی دارند این زبان مشخص است. درواقع زبان طنز ما مردانه است. چون طنز معاصر ما چهرهای مردانه داشته. در فضای داستانی آثار نویسندگانی مثل مهشید امیرشاهی و گلی ترقی (که در آثارش رگههای روشنی از طنز دارد) نگاه و زبانی زنانه میبینیم ولی فضای ژورنالیسم ما متأثر از همین نگاه مردانه بوده. جالب است که ستون طنز تنها روزنامه زنان کشور ما را در همین اواخر دهه 70، دو طنزنویس مرد مینوشتند.
شما در گلآقا بیشتر سیاسی نویس بودید. آیا این امر در آثار این کتاب هم به چشم میآید؟ اصلاً شرایط جامعه امروز را برای سیاسی نویسی چگونه میبینید؟
اصلا سرشت طنز با نوعی نقد همراه است. وقتی آفریده میشود که طنزنویس نوعی تضاد را حس کند. این تضاد میتواند ابعاد اجتماعی و سیاسی داشته باشد. ممکن است حتی درونی باشد. ذهن نسل ما با سیاست آمیخته شده و به آن حساسیم. اگر هم بخواهیم رهایش کنیم او رهایمان نمیکند و آراممان نمیگذارد! این امر در بسیاری از آثار این کتاب هم متجلی است. در پاسخ به بخش دوم سؤالتان فکر کنم شرایط خاص امروز جامعه بر طنز سیاسی نیز اثر گذاشته است. به نظرم یکی از مهمترین دلایل تعطیلی نشریه گلآقا آن بود که در برخورد با مسائل روز با حفظ اصول تعریفشده گلآقایی نمیتوانست پاسخگوی مخاطبانش باشد. این امر امروز نیز در فضای طنز رسانههای رسمی ما وجود دارد. در فضای مجازی که آزادتر است بیشتر میتوان طنزهای سیاسی را جست که آنهم تابع پیامدهای مثبت و منفی طنز فضای مجازی است.
چه پیامدهایی؟
گسترش فضای مجازی، بر فرم و زبان طنز امروز تأثیر گذاشته و بالطبع بر نگاه و تلقی و خواست مخاطبان نسبت به طنز هم مؤثر بوده و به حجم بالای تولید آثار طنز هم منجر شده. این امر به نظرم از یکجهت خوب است و از جهت دیگر مشکلآفرین. خوب است ازاینجهت که همه میتوانند بدون گذر از فیلترهای رسانههای رسمی به زبان خودشان نگاهشان را بازتاب دهند. گاهی در سایه همین دموکراسی دیجیتالی استعدادهایی کشف میشوند (و شدهاند) که اگر فضای مجازی نبود چهبسا امکان و مجال ارائه آثارشان نبود. ولی همین فضا آفتی نیز دارد و آن اینکه مخاطب کمحوصله ما با تولید انبوه طنز روبروست. چنین فضایی امکان سروکله زدن مخاطب با متون دیریاب و یا پیچیده طنز را میگیرد و این امر فضای رسمی طنز را نیز تحت تأثیر قرار داده است؛ یعنی پارهای اوقات طنز فضاهای رسمی (مجلات و روزنامهها) ازنظر زبان و حتی قالب متأثر از فضای مجازی است. ساده است، بیشتر در واژگان متجلی میشود و بیش از آنکه به فرم فکر کند یا از نگاهی عمیق برخوردار باشد دغدغهی سرعت انتقال نظر و مفهوم به مخاطب را دارد. ما امروز با تولید و مصرف انبوه طنز مواجهیم. در چنین فضایی بیشتر کمیت سیطره دارد تا کیفیت چون طنز هاله کمیابیاش را ازدست داده است. وقتی عمران صلاحی و بیژن اسدی پور جلد اول کتاب طنزآوران امروز ایران را چاپ کردند با تعداد اندکی طنزپرداز سروکار داشتند که یا مجموعه آثارشان را در قالب کتاب چاپ نکرده بودند یا جز معدودی به یک یا دو کتاب اکتفا کرده بودند. اکنون ما با تولید انبوه کتاب طنز روبروییم؛ حتی تعداد عناوین کتابهای بعضی از نویسندگان از تعداد سالهایی که دارند طنز مینویسند بیشتر است!
طنز امروز ما به کجا میرود؟
راستش من پیشگو نیستم ولی حقیقت مسلم اینکه نسل جدید جامعه امروز ما، نسل طنازی است با ذهنی خلاق. به نظرم کوتاه نویسی و اینکه بتوانی ایدهای را در یک جمله بگنجانی کار دشواری است. امروزه این توان بهروشنی در نوشتههای این نسل بخصوص در کوتاهنوشتها و برای مثال توییتها متجلی است که بسیاری از آنها برای من که دهههاست دارم بهطور تخصصی کار طنز میکنم غبطه برانگیز است. البته توجه به بعد ادبی اثر طنز در آثار این نسل کمتر است و به نظرم طنز امروز بیش از آنکه بر فرم متکی باشد و بر ادبیات غنی کشورمان تکیه بزند و از آن بهره گیرد بر ارائه ایده و نظر در کوتاهترین شکل و با برخورداری از بالاترین سرعت انتقال استوار است. شاید این اقتضای سرعت جامعه امروز باشد ولی بیشک بر ویژگیهای طنز نیز اثر گذاشته است. یکی دیگر از ویژگیهای طنز امروز انفصال نسلی است. در دهههای گذشته در طنز امکان انتقال تجربه وجود داشت. نشریه توفیق، به «مکتب توفیق» معروف بود. چون بسیاری از بزرگان طنز (که چهبسا بعدها راه خود را رفتند و از این نشریه جدا شدند) در آن رشد کردند و به سبک خودشان دست یافتند. نسل جوان طنزنویس پس از انقلاب در «مکتب گلآقا» آموخت و رشد کرد یا درهرحال متأثر از بزرگانی بود که در آن زمان طنزشان راهگشا بود و میشد از آنها آموخت. ما متأسفانه در دو دهه اخیر بزرگان طنزمان را از دست دادیم. عمدتا ناگهانی و نابهنگام... جوانمرگی سرنوشت طنازان ما شد؛ البته به نظرم طنز در هر حال راه خودش را پیدا میکند. طنز اجتماعیترین بخش از ادبیات است و با حیات اجتماعی ما گره خورده. تا زمانی که تضاد در روح و روان و محیط پیرامون آدمی هست، طنز هم هست. به نظرم طنز راه، زبان و قالب خودش را پیدا میکند و بهپیش میرود، چه بخواهیم و چه نخواهیم... بنابراین من همچنان بر اساس این سنت تاریخی و جغرافیایی! به آینده طنز کشورمان امیدوارم.
نظر شما