کامیار عابدی میگوید در دهه 1390 به ندرت صاحبنظرانی پیدا شدهاند که فضای شعر و ادبیات دورهشان را درخشان ارزیابی کرده باشند و همین نکته گویای موقعیت جایزههای شعر در این دهه است.
او افزود: باید کار کرد و از وضعیت دشوار نهراسید. اما تکیه و تاکید بر عقل سلیم (که با محافظهکاری فرق دارد) در ذوق ادبی نکتهای نیست که بتوان آن را فراموش کرد.
این منتقد ادبی با تاکید براینکه جایزههای ادبی نیازمند گروهی علمی هستند که هم داوران را انتخاب کنند و هم در زمینه موازین ادبی با داوران هماندیشی داشته باشند، گفت: نمیتوانیم با تصمیمهای ناگهانی انتظار داشته باشیم که به خرد جمعی در انتخاب شاعر و شعر موفق برسیم.
عابدی همچنین درباره کوتاه بودن عمر جوایز ادبی افزود: جایزه ادبی برای استمرار باید تبدیل به نهاد شود، ولی ما در کشوری زندگی میکنیم که نهادهای فرهنگی و ادبی به دلایل مختلف نحیف، گذرا و موقت هستند و اگر هم استمرار داشته باشند چنان تغییر شکل و هدف میدهند که قابل شناسایی با شکل و هدف اولیهشان نیستند.
وی ادامه داد: جایزههای ادبی هم همینطورند. اداره جایزههای ادبی نیاز به مدیران کاردانی دارد که از پی هم بیایند و کار را دور از سلیقه فردی و کار زودگذر با حضور کارشناسان واقعی پیش ببرند. نمیگویم چنین اشخاصی نیستند. البته هستند اما اندک هستند و همان گروه اندک هم غالبا از بیم کارشکنی گروههای دیگر حاضر نیستند به میدان بیایند.
این منتقد ادبی تلاش دستاندرکاران جایزه شاملو برای تمرکززدایی از پایتخت در انتخاب داور و هممچنین تمرکززدایی از انتخاب نامهای معروفتر و شناختهشده در انتخاب مجموعه شعرها را در خور سپاس دانست و گفت: هر جایزهای که به شعر در معنای راستین کلمه توجه داشته باشد و خود را از قید و بند پایتختنشینی و هماستانی بودن و همشهریگری بیرون نگه دارد، در خور احترام است.
این پژوهشگر ادبی درباره معیارهای داوری شعرنیز افزود: ما طرز فکرهای مختلفی در حوزه ادبی داریم که طیفهای وسیعی از سنتگرایان تا آوانگاردها را دربرمیگیرد. این نکته خودش مشکل ایجاد میکند. داوران باید از کدام گروه باشند؟ طبعا نه از این، نه از آن. اما پیدا کردن حد تعادل در داوری و داوران یکی از مشکلات است و غالبا سبب اعتراض و انتقاد صاحبنظران میشود.
عابدی داوری کتابهای رسمی را به نسبت کتابهای چاپ نشده دقیقتر دانست و گفت: البته اگر کتابی به دلیل کمی بودجه یا ممیزی یا هر دلیل دیگر به صورت رسمی منتشر نشده، و تعداد این کتابها زیاد باشد، میتوان آنها را در طبقهبندی دیگری داوری و ارزیابی کرد یا در بخش شعرهای منتشر نشده برای آنها جایزه خاصی در نظر گرفت.
او در پایان صحبتهای خود با تاکید براینکه اعطای جایزه به یک دفتر شعر کار صحیحی نیست، گفت: تعداد شاعرانی که از نظر معیارهای ادبی هر سال در یک سطح یا نزدیک به هم هستند زیاد است و همچنان که پیشتر هم در چند گفتوگو اشاره کردهام اگر جایزههای شعر هر سال سه یا حتی پنج دفتر شعر را به عنوان دفترهای برگزیده اعلام کنند، به حقیقتِ وضعیت شعر دوره ما نزدیکتر است. چون ممکن است گاهی دفتر شعری برگزیده شود که مدت کوتاهی پس از دریافت جایزه به سرعت از یادها برود. آیا چنین دفترهایی را به یاد ندارید؟
نظر شما