دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۴
پِی‌سیکوف در پی کشف قواعد لهجه تهرانی بوده است

شجاعی می‌گوید: «لهجه تهرانی» بسیار داده‌‌‌‌محور است و نویسنده با گشت‌‌‌‌وگذار در خیابان‌‌‌‌ها و کوچه‌‌‌‌ها، سینماها و گرمابه‌‌‌‌ها و قهوه‌خانه‌‌‌‌های تهران در آن سال‌‌‌‌ها، جملات گفتاری بسیاری را مستقیماً از زبان مردم ثبت و ضبط کرده و به اصطلاح امروز یک «پیکره» برای خود فراهم آورده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- احمد ابوالفتحی: کتاب «لهجه تهرانی» نوشته لازار پِی­‌سیکوف که محسن شجاعی به تازگی آن را به فارسی ترجمه کرده از این منظر اثر بسیار جالب توجهی است که توجه دقیق ایران‌شناسان شوروی به ابعاد متنوع فرهنگ و زبان فارسی را نمایان می‌سازد. با مترجم کتاب درباره اهمیت آن و نیز مسئله پژوهش در حوزه زبان‌های ایرانی از سوی ایران‌شناسان گفت‌وگویی داشته‌ایم که می‌توانید در ادامه بخوانید. محسن شجاعی مترجم این کتاب دوره­‌های کارشناسی زبان روسی و کارشناسی ارشد زبان­شناسی همگانی را در دانشگاه تهران گذرانده و دکترای آموزش زبان روسی را از انستیتوی دولتی زبان روسی پوشکین در مسکو دریافت کرده و اکنون استادیار گروه زبان روسی در واحد تهران شمال دانشگاه آزاد است. آن‌گونه که خود می‌گوید حوزه‌­های مورد علاقه‌­اش آموزش زبان روسی، ترجمه­ متون ایران‌شناسی روسی، فرهنگ‌­نویسی و مطالعات ایران­شناسی است.
 
اولین نکته جالب درباره کتابی که شما ترجمه کرده‌اید این است که نویسنده‌ای در اتحاد جماهیر شوروی، سال‌ها پیش اثری درباره لهجه تهرانی نوشته است. این کتاب در چه سنتی شکل گرفته است؟
این کتاب در چهارچوب سنّت ایران­شناسی روسیه نوشته شده، سنّتی که بیش از 200 سال قدمت دارد. ایران‍‌شناسان روس درباره­ لهجه­‌ها و گویش­‌های ایرانی پیش از این کتاب و پس از آن هم پژوهش­‌های خوبی انجام داده­‌اند، مانند والنتین ژوکوفسکی که لهجه­‌های اطراف کاشان و همچنین گویش­ تجریشی را در نیمه­ دوم سده­ نوزدهم میلادی بررسی کرده است و یا لیدی­یا اسمیرنووا که کتابی درباره­ لهجه­ اصفهانی دارد. پس تألیف چنین کتابی از سوی یک ایران­شناس روس پدیده­ کمیابی نیست.

کتاب برای پاسخ به چه نیازی نوشته شده است؟
فهم این که لهجه­ تهرانی برای پاسخ به چه نیازی نوشته شده، نیازمند آشنایی با پژوهش­‌های ایران­‌شناسان است. بدیهی است که ایران­‌شناسی و کلاً شرق­‌شناسی در درجه‌‌ نخست برای پاسخگویی به نیازهای قدرت‌‌های بزرگ در زمینه‌‌ گسترش حوزه‌‌ نفوذ و یافتن بازار برای کالاهای خود و رقابت با کشور‌‌های رقیب شکل گرفته است. اما در این میان افراد دانشگاهی و علاقه‌‌مند نیز به کار علمی خود پرداخته‌‌اند، صرف نظر از این که بعدها چه استفاده‌‌ای از نتیجه‌‌ کار و پژوهش‌‌های آنها به عمل می‌‌آمده. لازار پِی‌‌سیکوف، نویسنده‌‌ کتاب نیز زبان فارسی را در مؤسسه‌‌ خاورشناسی مسکو آموخته بوده، در سال‌‌های جنگ جهانی دوّم هم که ارتش شوروی در ایران حضور داشت، مأموران و کارمندان زیادی از سازمان‌‌های مختلف شوروی به ایران می‌‌آمدند. پِی‌‌سیکوف هم یکی از آنها بوده، این که او دقیقاً با چه مأموریتی به تهران آمده، بر ما روشن نیست. آنچه ما به عنوان نتیجه‌‌ چند سال اقامتش در ایران در دست داریم، همین کتاب است که در زمان خود تنها کتابی بوده که به لهجه تهرانی، آن گونه که در کتاب معرّفی شده، پرداخته است. البتّه مسلّماً نمی‌‌توان انگیزه‌‌های سیاسی را در این‌‌گونه پژوهش‌‌ها نادیده گرفت، بالأخره از نخستین الزامات نفوذ در یک کشور فراگرفتن زبان آن کشور است. مثلاً ناشر این کتاب  در شوروی انستیتوی روابط بین‌‌الملل وابسته به وزارت امور خارجه‌‌ شوروی بوده. یادم هست زمانی که در دوران تحصیل در مسکو با گرانت واسکانیان، ایران‌‌شناس روس ارمنی‌‌تبار، برای ویرایش و به‌روزرسانی فرهنگ روسی به فارسی او همکاری داشتم، یک بار از شمارگان آن فرهنگ صحبت شد که سی و هفت هزار نسخه بود! از وی دلیل این شمارگان بالا را پرسیدم، خنده‌‌ای کرد و گفت: «مگر نمی‌‌دانی این کتاب چه زمانی چاپ شد؟». نگاه کردم و دیدم چاپ سال 1986 است. واسکانیان ادامه داد که «آن سال‌‌ها ما (یعنی روس‌‌ها و ارتش سرخ) در افغانستان بودیم و به یک فرهنگ روزآمد روسی به فارسی بسیار نیاز داشتیم». بعد هم افزود که بسیاری از نسخه‌‌های آن فرهنگ به افغانستان فرستاده شد. 
 
پی‌سیکوف چه جایگاهی در مطالعات حوزه زبان‌های ایرانی داشته و کتاب او درباره لهجه تهرانی تا چه اندازه بر روند آکادمیک در این حوزه تاثیر داشته است؟
از فهرست آثار پِی‌‌‌سیکوف روشن است که او صرفاً در زمینه‌‌‌ زبان فارسی کار می‌‌‌کرده، آن هم فارسی ایران. البته یک مقاله درباره فارسی افغانستان هم دارد که در همان سال 1960 (سال چاپ متن اصلی لهجه‌‌‌ تهرانی) در مجله‌‌‌ مسائل زبان‌‌‌شناسی مسکو چاپ شده است. تا آنجا که من با آثار ایران‌‌‌شناسان روس که در زمینه‌‌‌ زبان فارسی کار کرده‌‌‌اند، آشنا هستم، پِی‌‌‌سیکوف نسبت به دیگر ایران‌‌‌شناسان روس که در این زمینه کار می‌‌‌کرده‌‌‌اند، نگاه دقیق‌‌‌تر و روشن‌‌‌تری داشته. نمونه‌‌‌اش همین کتاب لهجه‌‌‌ تهرانی است که متن اصلی آن (بدون پیوست‌‌‌ها) تنها 120 صفحه است و در این حجم کم پِی‌‌‌سیکوف واقعاً حقّ مطلب را ادا کرده، یعنی دربار‌‌‌ه‌‌‌ پیشینه‌‌‌ تحقیق، صرف، نحو، آواشناسی و آهنگ جمله، واژه‌‌‌سازی و جمله‌‌‌پردازی در لهجه‌‌‌ تهرانی همه‌‌‌ اطلاعات اصلی و مورد نیاز را آورده است. اما البته به تاریخ این لهجه نپرداخته که دلیل آن هم روشن است، هدف او تبیین و توصیف همزمانیِ لهجه‌‌‌ تهرانی بوده و نه بررسی پیشینه و دگرگونی تاریخیِ آن. درباره‌‌‌ تأثیر این کتاب بر روندهای آکادمیک در حوزه‌‌‌ ایران‌‌‌شناسی همین بس که هنوز تنها منبع اصلی درباره‌‌‌ فارسیِ گفتاری است که به روسی نوشته شده است. البته در این چندین دهه مقالاتی درباره‌‌‌ جنبه‌‌‌های گوناگون زبان فارسی (البته عمدتاً گونه‌‌‌ نوشتاری فارسی) در روسیه منتشر شده که در برخی از آنها به نکات بسیار جالبی هم اشاره شده، اما کتاب دیگری که توصیف کامل فارسی گفتاری یا فقط فارسی تهرانی باشد، دیگر منتشر نشده است.

درباره‌‌‌ تأثیر این کتاب هم گفتنی است که نویسنده‌‌‌ آن، لازار پِی‌‌‌سیکوف، برخلاف دیگر ایرا‌‌‌شناسان روس که معمولاً عمر درازی دارند، تنها 63 سال عمر کرد. درواقع او از کسانی است که باید به خاطر عمر نسبتاً کوتاهش به‌راستی افسوس خورد. پِی‌‌‌سیکوف اگر بیشتر زنده می‌‌‌ماند و به‌‌‌ویژه اگر پس از انقلاب به ایران می‌‌‌آمد و باز هم مثل سال‌‌‌های اقامتش در تهران پس از شهریور 1320 تهران‌‌‌گردی می‌‌‌کرد، حتماً تحوّلات لهجه‌‌‌ تهرانی را پی ‌‌‌می‌‌‌گرفت.

چنان‌که در بخش‌های مقدماتی کتاب اشاره کرده‌اید، این اثر در سال 1947 به صورت پایان‌نامه نوشته شده است. آیا پس از آن، نویسنده بازبینی و ویرایشی در کار انجام داده است؟ نکته دیگری که مایلم درباره آن صحبت کنید این است که مطالعه در حوزه لهجه تهرانی پیش از این کتاب چه جایگاهی داشت و پس از آن، در 60 سالی که از شکل‌گیری این کتاب گذشته چه وضعیتی پیدا کرده است؟
چون متن پایان‌‌‌‌نامه را ندیده‌‌‌‌ام، نمی‌‌‌‌توانم در این باره داوری کنم. اما بعید است که در فاصله‌‌‌‌ سیزده ساله از دفاع پایان‌نامه تا انتشار کتاب نویسنده بازبینی و ویرایشی در آن انجام نداده باشد. به‌‌‌‌ویژه که در تمام این مدّت در حال تدریس زبان فارسی، پژوهش و انتشار مقاله در این زمینه بوده. اما تا آنجا که من می‌‌‌‌دانم، پیش از این کتاب دیگری در زمینه‌‌‌‌‌‌‌ لهجه‌‌‌‌‌‌‌ تهرانی منتشر نشده بوده که در آن به ویژگی‌های زبان‌‌‌‌شناختی آن پرداخته شده باشد. هرچند همان‌‌‌‌گونه که در پاسخ به پرسش بالا گفته شد، گوشه‌‌‌‌هایی یا جنبه‌‌‌‌هایی از زبان پایتخت ایران به هر حال موضوع پژوهش ایران‌‌‌‌شناسان و زبان‌‌‌‌شناسان بوده، اما مسئله این است که همان‌‌‌‌گونه که نویسنده در بخش پیشینه‌‌‌‌ بررسی لهجه‌‌‌‌ تهرانی می‌‌‌‌آورد، پژوهشگران هیچگاه مرز میان «فارسی گفتاری» و «لهجه‌‌‌‌ تهرانی» را مشخص نکرده بوده‌‌‌‌اند، گیریم داده‌های گردآوری‌‌‌‌شده‌‌‌‌شان همه از شهر تهران بوده‌‌‌‌است. اما پژوهش‌‌‌‌های پس از تألیف این کتاب هم همان وضعیتی را داشته که پژوهش‌‌‌‌های پیش از تألیف آن، یعنی بررسی همه‌‌‌‌جانبه‌‌‌‌‌‌‌ دیگری درباره‌‌‌‌‌‌‌ لهجه‌‌‌‌‌‌‌ رایج در تهران انجام نشده است. فقط علی‌‌‌‌اشرف صادقی که بر ترجمه‌‌‌‌ این کتاب به‌‌‌‌صورت پانویس توضیحات بسیار ارزشمندی افزوده‌اند، در دانشنامه جهان اسلام مقاله‌‌‌‌ گویش تهرانی را نوشته‌‌‌‌اند که هم پیشینه‌‌‌‌ این لهجه را روشن می‌‌‌‌کند و هم برخی ویژگی‌‌‌‌های دستوری، آوایی و معنایی آن را توضیح می‌‌‌‌دهد.
 
در بازه زمانی نوشته شدن این اثر، مرجعیت مطالعه در حوزه زبان‌های ایرانی در خارج از ایران بوده است. پس از آن چه رخ داد؟ اکنون آیا هنوز هم چشم ما به مستشرقین است که در این حوزه به مطالعه و تحقیق بپردازند؟
درست است که از آغاز پژوهش‌‌‌‌های غربی‌‌‌‌ها و روس‌‌‌‌ها درباره‌‌‌‌‌‌‌ زبان‌‌‌‌های ایرانی تا مدت‌‌‌‌ها به قول شما مرجعیت مطالعه در این حوزه در خارج از ایران بوده، اما با توجه به کتاب‌‌‌‌ها و مقالات پرشماری که از ایران‌‌‌‌شناسان روس دیده‌‌‌‌ام، در زمینه‌‌‌‌ زبان فارسی اکنون دیگر نمی‌‌‌‌توان مرجعیت در این حوزه را در خارج از ایران دانست. پژوهش‌‌‌‌ها و بررسی‌‌‌‌های زبان‌‌‌‌شناسان ایرانی درباره‌‌‌‌ زبان فارسی به نظر اکنون بهترین مرجع برای شناخت این زبان است. اما درباره‌‌‌‌ زبان‌‌‌‌های ایرانی میانه و باستان، یعنی زبان‌‌‌‌های ایرانی پیش از اسلام مانند فارسی باستان، پهلوی، اوستایی و مانند اینها ایران‌‌‌‌شناسان خارجی همچنان پیش هستند. دلیل آن نیز، آن گونه که آقای دکتر علی‌‌‌‌اشرف صادقی گفته‌‌‌‌اند، آن است  که آنها عموماً لاتین و یونانی باستان و سانسکریت و زبان‌‌‌‌هایی از این دست را می‌‌‌‌دانند که برای پژوهش در زبان‌‌‌‌های ایرانی پیش از اسلام دانستن آنها لازم است، اما زبان‌‌‌‌شناسان ایرانی یا بهتر بگوییم، زبان‌‌‌‌شناسان ایرانی حوزه‌‌‌‌ زبان‌‌‌‌های باستانی کمتر با آنها آشنایی دارند. در مورد موضوع این اثر، یعنی لهجه‌‌‌‌ تهرانی، چون صحبت از یک لهجه‌‌‌‌ زنده است، اکنون به نظرم زبان‌‌‌‌شناسان اهل زبان، یعنی زبان‌‌‌‌شناسان ایرانی، بسیار بهتر می‌‌‌‌توانند با انجام یک پژوهش میدانی، مانند آنچه پِی‌‌‌‌سیکوف انجام داده بود، توصیف دقیق و کاملی از لهجه‌‌‌‌ امروز شهر تهران به دست دهند. هرچند که مشاهدات و تجربیات شخصی من نشان می‌‌‌‌دهد که امروز دیگر نمی‌‌‌‌توان از یک لهجه در تهران صحبت کرد، دست کم لهجه‌‌‌‌ بخش‌های شرقی تهران با لهجه بخش‌‌‌‌های غربی آن از نظر آهنگ جمله، تلفّظ برخی آواها و کاربرد پاره‌‌‌‌ای از واژه‌‌‌‌ها و اصطلاحات تا اندازه‌‌‌‌ای متفاوت است.
 
کیفیت این اثر را نسبت به آثاری که محققان ایرانی در این حوزه نوشته‌اند چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به نظر من این کتاب بسیار داده‌‌‌‌محور است، نویسنده با گشت‌‌‌‌وگذار در خیابان‌‌‌‌ها و کوچه‌‌‌‌ها، سینماها و گرمابه‌‌‌‌ها و قهوه‌خانه‌‌‌‌های تهران در آن سال‌‌‌‌ها، جملات گفتاری بسیاری را مستقیماً از زبان مردم ثبت و ضبط کرده و به اصطلاح امروز یک «پیکره» برای خود فراهم آورده و سپس با دانشی که پیشتر در مسکو از زبان فارسی کسب کرده بوده، به تحلیل این جملات و کشف قواعد و قانون‌‌‌‌مندی‌‌‌‌های لهجه‌‌‌‌ تهرانی می‌‌‌‌پردازد. توضیحات نیز مختصر و مفید است و نویسنده به‌‌‌‌هیچ رو به‌‌‌‌دنبال افزایش مصنوعی حجم کتاب خود نبوده. البته همان‌‌‌‌گونه که در پیش‌‌‌‌گفتار کتاب آورده‌‌‌‌ام، چون پِی‌‌‌‌سیکوف فارسی را در محیط خارج از ایران فراگرفته بوده، در تحلیل داده‌‌‌‌های خود اشتباهاتی هم داشته که توضیح آنها موضوع بخشی از پانویس‌‌‌‌های دکتر علی‌‌‌‌اشرف صادقی و گاه نیز خود بنده بوده است.
 

از اساس چه شد که شما به سراغ ترجمه این کتاب رفتید و چرا این‌قدر دیر چنین اثری به فارسی ترجمه شد؟ سال‌ها از نوشته شدن و انتشار اثر می‌گذرد و بی‌شک ترجمه آن در سال‌های پیشین می‌توانست کمک شایانی به جلو رفتن مطالعات در این حوزه کند.
در دوره‌‌‌‌ دانشجویی در کارشناسی ارشد زبان‌‌‌‌شناسی همگانی در دانشگاه تهران استاد دکتر علی‌‌‌‌اشرف صادقی کتاب را به بنده دادند و خواستند که آن را ترجمه کنم. البته پیشتر چند متن کوتاه از پِی‌‌‌‌سیکوف به من داده بودند و آنها را ترجمه کرده بودم. دکتر صادقی به دلیل دانستن زبان روسی با آثار و نوشته‌‌‌‌های ایران‌‌‌‌شناسان  روس آشنا هستند. پیش از من هم ترجمه را به استاد فقید ما، زنده‌‌‌‌‌‌‌یاد دکتر فرسادمنش که سال‌‌‌‌ها مدیر گروه زبان روسی دانشگاه تهران بودند، پیشنهاد کرده بودند که وی آن را نپذیرفته بود. پس با وجود آن که کتاب به قول شما دیر ترجمه شد، باید باز هم سپاسگزار باشیم که  دکتر صادقی از آن باخبر شد و پیگیری‌‌‌‌های ایشان به ترجمه‌‌‌‌‌‌‌ کتاب انجامید.
 
غیر از این اثر، چه آثار دیگری در حوزه مطالعه زبان‌های ایرانی وجود دارد که لزوم ترجمه آن حس می‌شود و هنوز جامه عمل نپوشیده است؟
بنده به دلیل سابقه‌‌‌‌ کاری در بخش ایران‌‌‌‌شناسی و اسلام‌‌‌‌شناسی کتابخانه‌‌‌‌ ملی در مخزن کتاب‌‌‌‌های روسی با بسیاری از آثار و نوشته‌‌‌‌های ایران‌‌‌‌شناسان روس آشنا هستم. کتاب‌‌‌‌ها و مقالات بسیاری را در این زمینه سراغ دارم که ترجمه‌‌‌‌ آنها واقعاً لازم است. ضمن آن که در این چند دهه نیز ایران‌‌‌‌شناسان روس بیکار نبوده‌‌‌‌اند و همچنان پژوهش‌‌‌‌ها و بررسی‌‌‌‌های خوبی انجام داده‌‌‌‌اند که از میان آنها نیز می‌‌‌‌توان مطالب درخور ترجمه را یافت. اما مسئله‌‌‌‌ مهم در این میان دانش و توان مترجم است. تعداد گروه‌‌‌‌های زبان روسی در دانشگاه‌‌‌‌ها در یکی دو دهه‌‌‌‌ گذشته افزایش بسیاری داشته و حالا دانش‌‌‌‌آموختگان این گروه‌‌‌‌ها باید بتوانند به ترجمه‌‌‌‌ متون بپردازند. اما به دلایل گوناگون کسانی که بتوانند ترجمه‌‌‌‌ پذیرفتنی از این مطالب ارائه کنند، کم‌‌‌‌شمارند. در همین چندسال گاه ترجمه‌‌‌‌هایی از این آثار منتشر شده که برای اهل این حوزه، یعنی زبان‌شناسان اصلاً مفهوم نبوده، درواقع انگار کتاب ترجمه نشده است، چون هیچکس از آن سر درنمی‌‌‌‌آورد. به صِرف داشتن مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد و دکترای زبان روسی نمی‌‌‌‌توان به ترجمه، آن هم ترجمه‌‌‌‌‌‌‌ متون تخصصی پرداخت. مترجم باید پیش از پرداختن به ترجمه در این زمینه هم به زبان روسی و هم به زبان فارسی مطالعه‌‌‌‌ نسبتاً گسترده‌ای داشته باشد تا اولاً از متن سر دربیاورد و دوم هم بتواند آن را به فارسیِ مفهوم و البته رایج در میان اهل آن رشته برگرداند.
 
از اساس زبان‌شناسی توصیف‌گرا که این اثر متاثر از آن است اکنون چه جایگاهی در مطالعات زبان‌شناختی دارد؟
زبان‌‌‌‌شناسی توصیفی بنیان زبان‌‌‌‌شناسی همگانی است. ارائه‌‌‌‌ نظریه‌‌‌‌ها، ردّ آنها و دستیابی به گزاره‌‌‌‌های عام در زبانشناسی همگانی بر بستر توصیف‌‌‌‌های دقیق از زبان‌‌‌‌های گوناگون صورت می‌‌‌‌گیرد. پس به نظرم توصیف زبان‌‌‌‌ها همچنان هسته‌‌‌‌ کانونیِ زبان‌‌‌‌شناسی همگانی است. اما در مورد روسیه باید گفت که توصیف‌‌‌‌های دقیق از زبان‌‌‌‌های بسیار پرشماری که در قلمرو اتّحاد شوروی وجود داشت، هیچگاه به ارائه‌‌‌‌ نظریات عام زبان‌شناختی نینجامید و روس‌‌‌‌ها در همین سطح توصیف زبان‌‌‌‌ها به‌‌‌‌نوعی درجا زدند. پس می‌‌‌‌توانیم بگوئیم که انجام بررسی‌های توصیفی شرط لازم اما ناکافی برای پیشرفت زبان‌‌‌‌شناسی همگانی هستند.
 
آیا این اثر فارغ از کیفیات زبان‌شناختی، در حوزه‌های دیگری نظیر تاریخ و مردم‌شناسی هم می‌تواند به کار پژوهشگران بیاید؟
به نظرم خیر. جالب است که بسیاری با نگاه به عنوان این کتاب که لهجه‌‌‌‌ تهرانی است، گمان می‌‌‌‌کردند این کتاب باید اثری همانند نوشته‌های زنده‌یاد جعفر شهری باشد که در آن به‌‌‌‌گونه‌‌‌‌ای سرگرم‌‌‌‌کننده مثلاً از اصطلاحات و ویژگی‌‌‌‌های جذّاب لهجه‌‌‌‌ رایج در تهران قدیم صحبت شده باشد. اما این‌‌‌‌طور نیست. این کتاب یک اثر تخصصی است که پیش و بیش از همه به کار زبان‌‌‌‌شناسان و گویش‌‌‌‌شناسان می‌‌‌‌آید. البته از میان جمله‌‌‌‌های گفتاری که نویسنده آنها را در تهران گردآوری کرده، حتماً می‌‌‌‌توان با توجّه به واژه‌‌‌‌ها تا اندازه‌‌‌‌ای محیط اجتماعی این  زبان را ترسیم کرد، البته تااندازه‌‌‌‌ای و نه بیشتر.
 
کمی هم درباره پژوهش‌های در دست انجام و انتشارتان توضیح دهید.
با توجه به وضعیت بسیار ناپایدار چاپ و نشر ترجیح می‌‌‌‌دهم از کارهای در دست انجام خود چیزی نگویم! اما مقاله‌‌‌‌ کوتاهی از واسیلی آبایف، ایران‌‌‌‌شناس بزرگ آستیایی، ترجمه کرده‌‌‌‌ام که در شماره‌‌‌‌ آینده‌‌‌‌ مجله‌‌‌‌ فرهنگ‌‌‌‌نویسی منتشر خواهد شد. یک مقاله درباره‌‌‌‌ سرکوب ایران‌‌‌‌شناسان در روسیه‌‌‌‌ شوروی در مجله‌‌‌‌ نامه‌‌‌‌ فرهنگستان در نوبت چاپ دارم و یک مقاله هم با عنوان «انتظارات ایرانیان از ایران‌‌‌‌شناسی روسیه» در فصلنامه‌‌‌‌ مطالعات ایران‌‌‌‌شناسی از بنده منتشر خواهد شد. مقاله‌‌‌‌ دیگری درباره‌‌‌‌ یکی از مسائل ترجمه از روسی به فارسی نوشته‌‌‌‌ام که در مجله‌‌‌‌ پژوهش‌‌‌‌های زبان‌‌‌‌شناختی در زبان‌‌‌‌های خارجی دانشگاه تهران در نوبت چاپ قرار دارد. کتاب نسبتاً مفصّلی هم دربار‌‌‌‌ه‌‌‌‌ اوضاع اجتماعی و سیاسی روسیه‌‌‌‌ در دوره‌‌‌‌ بیست و پنج ساله‌‌‌‌ پس از فروپاشی اتّحاد شوروی ترجمه کرده‌‌‌‌ام که امیدوارم تا یکی دو ماه آینده از سوی انتشارات نگارستان اندیشه منتشر شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها