علیرضا بهنام گفت: درشعر شاعران دهه 70 المانهای وجود داشت که این المانها را در شعر بهار الماسی نیز شاهد هستیم، مثل گذاشتن یک جمله معترضانه وسط سطر، استفاده از کلمات آرکائیک و محاوره، نگاه طنز به زندگی.
رضا روزبهانی درابتدای این نشست، چند شعرازاین مجموعه را خواند و گفت: بهارالماسی به شکل جدی از دهه 80 به این سو شعر می سراید و تاکنون چهارمجموعه منتشر کرده، یکی ازاین مجموعه ها «حروف سربی» مشترک با من است.
او افزود: با این که بیش از20 سال ازمهاجرت بهارالماسی ازایران می گذرد، اما او دراین مدت ارتباط فرهنگی خود را با ایران حفظ کرده است و درشعرش به ساختارشعرفارسی پایبند مانده است.
رزا جمالی نیزبا اشاره به ادبیات مهاجرت و مولفه های آن گفت: با توجه به شناختی که ازشعربهار الماسی دارم، به نظرم او شاعرتوانمندی است و همچون سایر شاعرانی که در کانادا زندگی میکنند به مساله زبان توجه ویژهای دارد.
به گفته جمالی، اگرآثاربسیاری از شاعران و نویسندگانی که مهاجرت می کنند، را بررسی کنیم، درمی یابیم که گرایش شان بیشتر به زبان مهمان است ومیان آثارشان با زبان مادری شان فاصله عمیقی وجود دارد. اما چنین اتفاقی برای شعربهارالماسی نمی افتد.
جمالی با اشاره به زنانهنویسی در ادبیات گفت: ادبیات زنانه درایران متکی برسنت شفاهی بوده وپیشینه مکتوب شدن این آثاربسیارکم است و متاسفانه باور غلطی در دوران مدرن رایج شده که اگر قراراست زنی بنویسد باید ازهرنقش سنتی که برعهده او گذاشته شده فاصله بگیرد. اما بهار الماسی درشعرش به این باورغلط توجه نکرده و به عنوان مثال در«یک سر و هزار صدا» سرگذشت خود من و وجوه گوناگون زن بودنش از جمله نقش مادری را به تصویر کشیده است.
او افزود: بیشتر شاعرانی که از زبان مادری شان دورمی شوند، برای برطرف کردن این مشکل به ادبیات کلاسیک روی می آورند وچنین رویکردی را درشعر بهار الماسی نیزشاهد هستیم.
در ادامه نشست حجت بداغی گفت: شعر نخست مجموعه «منظومهی بیقطرو قد» جدی، تاثیرگذاروپخته است و برای سرودن این شعرباید به شاعرآن تبریک بگویم. شاعردرمنظومه بی قطر و قد به خوبی توانسته است ازامکانات زبان روایی بهره گیرد.
او افزود: معضل بزرگ کسانی که مهاجرت می کنند این است که زبان شان پویا نیست. زبان پویا دربطن جامعه جریان دارد و زبانی که ما درآثارمکتوب سراغ داریم به تاریخ پیوسته است.
بداغی درباره زنانه نویسی درادبیات گفت: امروزه به این نتیجه رسیده ایم، کسانی می توانند زنانه بنویسند که اتفاقا باید زنانه ننویسند. متاسفانه برخی زنانه نویسی را درست درک نکردهاند و با استفاده از چند کلمه و مضمون می خواهند اثری زنانه خلق کنند. زنانه نویسی باید در نحو و ساختار زبان اتفاق بیفتد. پس از انتشار کتاب «طعم گس خرمالو» نوشته زویا پیرزاد و «بالای سیاهی آهوست» نوشته میترا داور نوعی زنانه نویسی در ایران رواج پیدا کرد.
او افزود: اتفاقی که در شعرهای بهار الماسی می افتد این است که او خود را ملزم نکرده که زنانه بنویسد بلکه این زنانگی درشعرش اتفاق افتاده است وهمین موجب برجسته شدن شعرش می شود. دراین سال ها کم پیش آمده که من شعر خوب زنانه لذت ببرم. مثلا مجموعه «دهن کجی به تو» سروده رزا جمالی از بهترین نمونه های زنانه نویسی در ایران است که پس ازاین مجموعه حتی خود جمالی نیز نتوانسته ازاین منظر اثر بهتری خلق کند.
در ادامه علیرضا بهنام با اشاره به شعر دهه 70 و مولفه هایی که توسط تعدادی شاعرکه خود را سردمدارشعراین دهه می دانستند، گفت: درشعر شاعران دهه 70 المان های وجود داشت که این المان ها را در شعر بهار الماسی نیز شاهد هستیم، مثل گذاشتن یک جمله معترضانه وسط سطر، استفاده از کلمات آرکائیک و محاوره، نگاه طنز به زندگی.
او افزود: به نظر من شعر نخست مجموعه «منظومهی بیقطرو قد» از شعرهای خوب بهار الماسی به شمار می رود و درسایر اشعارش او تلاش کرده است که شعرش شبیه شاعران دهه 70 شود. برخی از تمرین های او موفق بوده و برخی از تمرین ها نه.
به گفته بهنام، شعرهای بهار الماسی در مقایسه با شعر شاعرانی که به نوعی سانتی مانتالیسم دچارهستند از جایگاه بالاتری برخوردار است و به نظرم انتشار شعرهای او در این برهه زمانی بسیار ارزشمند است. شاید شعرهای او فرصت جدیدی را پیش این گروه از شاعران بگذارد که به این گونه سرایش دوباره توجه کنند.
بهار الماسی شاعر و فعال فرهنگی متولد سال 1364 تهران و دانشآموخته دو رشته مهندسی برق و طراحی رسانه و اطلاعات و ساکن تورنتو کانادا است. او سالهاست که شعر میسراید. از الماسی تاکنون دو مجموعه شعر «دختر خرداد» و«حروف سربی» مشترک با رضا روزبهانی، «منظومه بیقطر و قد» و«یک سر و هزار صدا» منتشر شده است.
نظر شما