رییس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) با بیان اینکه شاعران قریحه الهی خود را در مسیر دفاع از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به کار گرفتهاند، گفت: شعر آئینی در کشور به برکت انقلاب اسلامی اوج گرفته است.
آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی سخنانش را با اشاره به خصوصیات و ارزشهای الهی حضرت زهرا (س) آغاز کرد گفت: خداوند متعال همه کمالات وجودی و ارزشهای انسانی را در وجود حضرت فاطمه زهرا (س) قرار داده است. ایشان بر اساس روایات، حجت بر ائمه اطهار (ع) است.
وی با بیان اینکه دشمنان خدا به دلیل عدم شناخت عظمت حضرت زهرا (س)، ظلم و جنایت علیه ایشان انجام دادند، افزود: حضرت صدیقه کبری (س) با گریههای خود پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) انقلابی عظیم برپا کرد که تا امروز موجب بقاء اسلام شده است و ما هم همچون ایشان امروز وظیفه داریم تا اسلام را یاری کنیم.
رییس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) تلاش و مجاهدت علما و مراجع عظام تقلید برای احیای فاطمیه را ستود و یادآور شد: آنقدر مستندات در رابطه با ایام فاطمیه استخراج شده است که کسی نمیتواند در شهادت و مصائب حضرت فاطمه زهرا (س) تردید و شبهه ایجاد کند.
وی تصریح کرد: همه مسائل و مصائب به وجود آمده برای امیرمؤمنان (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) در کتب اهل سنت ذکر شده است.
وی انقلاب و نظام اسلامی را در امتداد مکتب حضرت زهرا (س) دانست و وظیفه و تکلیف همه را سنگینتر معرفی کرد و گفت: شعر آئینی در کشورمان به برکت انقلاب اسلامی اوج گرفته است و امروز شاعران قریحه الهی خود را در مسیر دفاع از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به کار گرفتهاند.
در ادامه این مراسم شاعران آیینی به شعرخوانی پرداختند که شعر سیدحمید رضا برقعی در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد:
در لغت معنی شبح یعنی
سایه ای در خیال میآید
یا به تعبیر دیگری انگار
ابر روی هلال میآید
سایه ای مانده بود از مادر
وقت برخاستن نشست، نشست
عرق سرد روی پیشانی
اشک امانم نمیدهد که پر است
مو به مو قصه از پریشانی
شانه ازدست مادرم افتاد
قصه آتش شد آن زمانی که
ریخت آوار شهر بر سر ما
همه شهر آمدند آن روز
طرف خانهء محقر ما
هیزم آنقدر هم نیاز نبود
قاریان، عالمان، مسلمانان
سوختند آیههای کوثر را
با وضو آمدند مردم شهر
با وضو میزدند مادر را
کارشان قربه الی الله است
مادر من خودش یدالله است
کارشان را پراز مخاطره کرد
دست انداخت دور شال پدر
کار را یک غریبه یکسره کرد
نام آن مرد را نمیگویم
روز آخر امیدوارم کرد
روز آخر بلند شد از جا
شستشو کرد، گرد گیری کرد
سخت مشغول کار شد اما...
چادر از صورتش کنار نرفت
تا بگیرد امانت خود را
دست پیغمبر آمد از دل خاک
پدر خاک آب شد از شرم
رد شد آن شب سکوتش از افلاک
همه دلواپس پدر بودیم
غسل از زیر پیرهن سخت است
غرق در خون شود کفن سخت است
جان خود را به خاک دادن بعد
دستها را به هم زدن سخت است
پدرم خویش را به خاک سپرد
نظر شما