توسعه بازار فیزیکی کتاب/ 7
احمدآخوندی: آرایشگاه هم میتواند محل فروش کتاب باشد/ کتاب ویترین میخواهد
مصطفی احمدآخوندی، مدیرمسئول انتشارات«لوح محفوظ» میگوید: کتاب ویترین میخواهد و وقتی کتابفروشی نتواند این ویترین را تامین کند، داروخانه، فروشگاههای زنجیرهای و حتی آرایشگاه هم میتواند بازار فروش کتاب شود.
مصطفی احمدآخوندی، مدیرمسئول انتشارات«لوح محفوظ» که از سال 76 تاکنون با این نشر و قبل از آن هم در کنار پدرش در انتشارات «دارالکتاب الاسلامیه» در حوزه نشر فعالیت داشته، از موافقان توسعه فیزیکی بازار فروش کتاب در بازارهای غیرمرتبط با کتاب است. او در گفتوگو با خبرنگار ایبنا عنوان کرد: فروش کتاب در اماکنی غیر از کتابفروشیها، چیز تازهای نیست و اگر خاطرمان باشد -مخصوصا ما قدیمیترها- زمانی کیوسکهایی که الان سیگار و خوراکی میفروشند، در کنار مجلات و روزنامهها، کتاب و مخصوصا کتابهای کودک را عرضه میکردند. همچنین مکانهای دیگر هم بود و حالا هم هستند.
وی با تاکید بر اینکه «کتاب ویترین میخواهد» اضافه کرد: دوستانی که از فروشگاههای کتاب خارجی بازدید داشتند، میدانند که در آنجا ویترین کتابفروشیها، ویترین بزرگی است. مثلا در ایستگاه بزرگ مرکزی قطار فرانکفورت، دو یا سه کتابفروشی بسیار بزرگ وجود دارد که اینها همه ویترین دارند؛ زیرا مردم باید کتاب را ببینند.
مدیر انتشارات لوح محفوظ ضمن اشاره به اینکه کتابفروشیها معمولا جایی برای فروش کتابهای شناختهشدهاند؛ اظهارکرد: متاسفانه در کشور ما یا کتابفروشیها در جاهای پرت و کوچک است، یا اگر راستهای مثل خیابان انقلاب باشد که کتابفروشیها در آن حضور دارند؛ فضای کتابفروشیها بسیار کم است و آنقدر قفسهها کنار هم و فشردهاند، که اصلاً نمیتوانید کتاب جدید را از قدیمی تشخیص دهید؛ مگر اینکه بشناسید.
وی ادامه داد: کتابفروشان ما هم عمدتا دنبال کتابهای بازاری که اسم آن مشخص و شناختهشده است، هستند و از ناشر یا شرکتهایپخش این کتابها را طلب و عرضه میکنند.
آخوندی گفت: ما شاید هیچ کتابفروشی حرفهای به این معنی نداریم که با ناشرهای مختلف تماس بگیرد و دنبال کتابهای بهروز و تازه چاپشده بگردد تا از میان آنها کتابهای مورد نیاز خود و مخاطبانش را انتخاب کند. معمولا فقط کتابهای شناختهشده را عرضه میکند؛ لذا قطعا ناشرها -مخصوصا ناشران گمنام یا کمتر شناختهشده- که به هردلیل امکان همکاری با شرکتهای پخش را پیدا نکردهاند، دنبال بازارهای جدید خواهند گشت.
این ناشر با اشاره به بخشی از بازارهای احتمالی فروش کتاب عنوان کرد: این بازارها میتوانند داروخانهها، مراکز خرید بزرگ مثل فروشگاههای زنجیرهای و جاهای مختلف باشند؛ زیرا مهم، همان دیدهشدن کتاب از سوی مخاطبان است که اگر این اتفاق بیفتد، قطعاً صنعت نشر از رکود خارج خواهد شد.
کمک بازارهای جدید و رونق یافتن نشر
آخوندی در ادامه از تجربه فروش یکی از کتابهای نشر خود در یک داروخانه خبر داد و گفت: یک داروخانه سر کوچه ما است که با هم رفیق و معمولاً در تماس هستیم. من ابتدا استندی برای کتابهایم درست کردم و بعد از ایشان خواهش کردم ۱۰ جلد از کتابهای من را برای فروش در داروخانهاش قرار دهد. بعد از یک هفته که برای گرفتن دارویی به آنجا مراجعه کردم؛ او گفت کتابها تمام شده و از من خواست دوباره به او کتاب بدهم.
وی افزود: تقریبا هفتهای ۱۰ تا ۲۰ نسخه به این داروخانه میدادم و او برای من میفروخت. اگر من این توانایی را داشتم که کتابهایم را به همه داروخانهها برسانم، مطمئنا کل این تیراژ و تیراژهای بعدی کتابم را در همان داروخانه بهفروش میرساندم؛ اما نبود نیروی پخشی که کتابها را به داروخانهها برساند، باعث شد که نتوانم این کار را انجام دهم. بنابراین از نظر من بودن بازارهای جدید برای فروش کتاب، خیلی هم خوب است و به کار نشر و رونق کتاب کمک میکند.
مدیر انتشارات لوحمحفوظ، فروش کتاب در هر بازاری را نامناسب خواند و افزود: کتابی که من در آن داروخانه عرضه کردم، درباره ماساژ و ماساژدرمانی بود که به لحاظ محتوایی، از حوزه کاری داروخانهها پرت نیست. به عقیده من قطعاً باید کتاب با مرکز فروش آن مرتبط باشد.
وی افزود: اینطور نیست که منِ ناشر کتاب آشپزی یا مذهبی را در داروخانه بفروشم؛ زیرا کتاب جایگاه خودش را دارد. مثلا کتاب مذهبی در کنار حوزه علمیه یا مسجد و مکانهای این چنینی راحتتر فروش میرود.
آرایشگاه هم میتواند بازار فروش یک کتاب باشد
آخوندی گفت: من فکر میکنم آرایشگاه هم میتواند جای فروش تخصصی برخی کتابها باشد. چه اشکالی دارد که یک کتاب راجع به زیبایی در آرایشگاه یا مثلاً کتابهای روانشناسی که امروزه هم بسیار زیاد شدهاند، در مراکز در مطبهای روانشناسی بهفروش برسد؟
وی تاکید کرد: بهاعتقاد من فروش کتاب در محلهای تخصصی متناسب با موضوع کتاب قطعاً درست است؛ ولی اینکه ما بگوییم قطعاً کتاب باید در کتابفروشی به فروش برسد، درست نیست.
آخوندی در ادامه از تجربه فروش روزنامهها و مجلات در کتابفروشیهای شهر فرانکفورت سخن بهمیان آورد و گفت: چه اشکالی دارد کتاب در کیوسک روزنامهفروشی یا هر جای دیگری به فروش برسد. در همان شهر فرانکفورت که اشاره کردم، در کل کتابفروشیها مجلات و روزنامهها هم به فروش میرسد و اصلا کیوسکی برای روزنامهفروشی یا فروش مجلات ندارند. ولی اینجا یک مجله یا روزنامه در کتابفروشیها نمیبینیم و مکان تخصصی فروش آنها همین کیوسکهای خیابانی شده است؛ درحالیکه به نظر من روزنامهها و مجلات هم باید در کتابفروشیها عرضه شود.
این ناشر رونق کتاب و کتابفروشی به هر طریقی را مهم خواند و افزود: اگر میخواهیم کتاب و کتابفروشی را رونق دهیم، به هر وسیلهای باید این کار را انجام داد. ما باید مردم را کتابخوان کنیم و به سوی کتاب سوق دهیم و برای این کار تفاوتی نمیکند کتاب کجا عرضه شود.
احمدآخوندی در پاسخ به نقد مدیر یکی از کتابفروشیها به فروش کتاب در داروخانهها اظهار کرد: دوستی درباره فروش کتاب در داروخانهها، مثال فروش آسپرین در کتابفروشیها را مطرح کرده بود. قطعاً یک کتابفروشی این کار را نمیکند، ولی شاهد هستیم که در همین کتابفروشی، لوازمالتحریر بهفروش میرسد؛ چراکه کتاب با لوازمالتحریر ارتباط دارد. پس باید بین محصولات عرضه شده در یک فروشگاه، ارتباط وجود داشته باشد؛ ولی این مسأله نباید باعث شود که ما مثلاً رفتن کتاب در فروشگاههای زنجیرهای را بکوبیم.
باید برای کتاب ویترین داشته باشیم
وی ضمن تایید استراتژی فروش کتاب در فروشگاههای زنجیرهای، بیان کرد: میتوان بخشی از فروشگاههای زنجیرهای را به کتاب تخصیص داد، اصلاً هم ارتباطی نداشته باشد که آن طرف شامپو میفروشند یا کالاهای دیگر! الان در فروشگاههای زنجیرهای، لوازمالتحریر هم عرضه میشود. چه اشکالی دارد یک بخش هم مختص کتاب باشد یا بخشی هم سی دی و دیگر کالاهای فرهنگی بفروشد؟ عرض من این است که نباید محدود نگاه کرد. اگر ما خواهان حمایت از کتاب و کتابخوانی هستیم، باید این محدودیتها را از تفکرمان برداریم، فکرهایمان را باز کنیم و به این نتیجه برسیم که برای کتاب باید ویترین داشته باشیم.
مدیرمسئول انتشارات لوحمحفوظ فروش کتاب در سوپرمارکتها را غیرممکن خواند و افزود: در سوپرمارکتها مسأله فرق میکند؛ چراکه سوپرمارکتها آنقدر از موادغذایی و... آکندهاند که اصلاً جایی برای عرضه کتاب در آنها نیست. بهنظر من این مسئله اصلاً جای طرح ندارد؛ ولی در فروشگاههای زنجیرهای که فضای بزرگی وجود دارد و میتوان بخشی از آن را به کتاب اختصاص داد، اوضاع متفاوت است. از طرفی مشتریهای سوپرمارکتها قطعا فرصت دیدن کتاب را ندارند و معمولا سریع مایحتاج خود را میخرند و میروند اما در فروشگاههای زنجیرهای این وقت وجود دارد.
ورود خانه کتاب و کتابخانه ملی برای هدفمندکردن توسعه بازار کتاب
احمدآخوندی در جمعبندی سخنان خود، هدفمندکردن توسعه فیزیکی بازار کتاب را نیازمند کار کارشناسی خواند و گفت: قطعا اگر بخواهیم لجامگسیخته عمل کنیم، مشکلات فراوانی ایجاد میشود. اگر این کار را به بخشهای دولتی هم محول کنیم، باز مشکلات خودش را دارد و درگیر کاغذبازی و بروکراسی اداری خواهند شد.
وی ادامه داد: من فکر میکنم اگر افرادی کتابشناس در جاهای مختلف مثل یک نشر یا شرکت پخش یا هر محیط نیمهدولتی یا ارگانهای مربوط مثل خانه کتاب و کتابخانهملی، برنامههایی ترتیب دهند تا ابتدا کارشناسیها در این بخش صورتگیرد و بعد از مجموعه آنها نتیجهگیری شود؛ قطعاً به نتیجه مطلوب خواهیم رسید. اما اگر به قول معروف بخواهیم هردمبیلی کار کنیم، مسلما وجاهت لازم را نخواند داشت.
نظر شما