هوشنگ طالع «از اسطوره به تاریخ» را نوشت
عصر اساطیر و هنگامشناسی تاریخ ایران کهن از زمان استقرار ایرانیها در ایرانویج
«از اسطوره به تاریخ» نوشته هوشنگ طالع از سوی نشر سمرقند منتشر شد. این کتاب تاریخ پرفرازونشیب ایران را در سه بخش ایران کهن، ایران باستان و ایران نو به تصویر میکشد.
اسطوره در یک تعریف ساده و افزون بر آن جامع و مانع عبارت است از تاریخی که زمان رخداد یا رخدادهای آن مشخص نیست. یعنی دارای هنگامشناسی نیست. اگر هم برای آن هنگامی گفته میشود بر پایه کمان و پندار است نه بر پایه ماه و سال و... حال هر گاه بتوان بر پایه گاهشماری هنگام رخدادهای یک اسطوره را به دست آورد در آن صورت اسطوره بدل به تاریخ میشود و این کاری است که نویسنده درباره تاریخی که تا دیروز از آن به نام عصر اساطیر نام میبردند انجام داده است.
بدین سان با آگاهی بر هنگامشناسی تاریخ ایران کهن از زمان استقرار ایرانیها در ایرانویج تا فروپاشی نخستین دین-دولت باورمند به آیین زرتشت دیگر از این دوران نباید به عنوان عصر اساطیر نام برد بلکه باید از این دوره به عنوان دوران کهن و از تاریخ آن به نام تاریخ ایران کهن یاد کرد.
نویسنده در این کتاب تاریخ پرفرازونشیب ایران را در سه بخش ایران کهن، آیران باستان و ایران نو تشریح کرده و درباره تاریخ ایران کهن و ایران باستان مطالبی ایراد کرده است که میتوان به بخش کردی جهان از سوی فریدون، روشنسازی جهانبینی انسانی ملت ایران، پیدایش ناسیونالیسم ایرانی، نخستین قرارداد مرزی، داستانهای پهلوانی، زایش تراژدی، شکوفایی دانش پزشکی، تور و تورک، توران و تورکان، هزاره دهم (زرتشت) و... اشاره کرد.
هر گاه بتوان بر اساس گاهشماری، هنگام رخدادهای یک اسطوره را به دست آورد، در آن صورت اسطوره بدل به تاریخ میگردد و این کاری است که نویسنده این کتاب درباره تاریخی که تاکنون از آن به نام «عصر اساطیر» نام میبردند، انجام داده است. بدینسان با آگاهی بر هنگامشناسی تاریخ ایران کهن، یعنی از زمان استقرار ایرانیها در ایرانویج تا فروپاشی نخستین دین ـ دولت باورمند به آیین زرتشت، دیگر از این دوران نباید به عنوان عصر اساطیر نام برد، بلکه باید از این دوره به عنوان «دوران کهن» و از تاریخ آن به نام «تاریخ ایران کهن» یاد کرد. رهگشای این کار، محاسبات استاد ذبیح بهروز بر اساس رصد زرتشت و از این راه محاسبه سال زایش اشو زرتشت بود که بر آغاز هزاره دهم از گاهشمار دوازده هزار سالی ایرانیان قرار داد.
درازای این دوران (ایران کهن) بیش از نههزار و سیصد سال است. این دوران دربرگیرنده استقرار ایرانیها در ایرانویج، دوران ورنشینی، کوچهای سهگانه و نیز فرمانروایی زنجیره پادشاهی و شاهنشاهی پیشدادیان، فریدونیان، کیانیان و لهراسبیان است. بر اساس دادههای تاریخی، سلسلۀ کیانیان با پایان کار کیخسرو پایان میگیرد و سلسله تازهای که باید آن را لهراسبیان نامید، آغاز میشود.
در آغاز تاریخ تمدن و فرهنگ ایران، «انسانِ» آغازگر هزاره یا انسان برتر هزاره، نماد هزاره است و هزاره نام او را بر خود دارد. بدینسان همۀ کارهایی که در زمینه پیشرفت تمدن و فرهنگ در آن هزاره انجام گرفته است، به نام اوست. هزارههای کیومرث (اسد یا شیر)، هوشنگ (سنبله یا خوشک)، جمجم یا جمشید (میزان یا ترازو) و ضحاک (عقرب یا کژدم) از این دستهاند. البته از راه اسناد و مدارکی که در شاهنامه بازتاب داده شدهاند، میدانیم که در هزارۀ هوشنگ، شخصیت برتر دیگری نیز مانند تهمورث حضور داشته است. در هزاره فریدون، تاریخ شکل دقیقتر میگیرد. در این هزاره، در کنار فریدون، ایر(ج)، منوچهر، نوذر، زوتهماسب (زوتهماسب)، گرشاسب، کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و لهراسب نیز حضور دارند.
بدینسان تاریخ کهن ایران که تا این مرحله بیشتر موضوعی است، «شخصیتی ـ موضوعی» میشود؛ یعنی همه آنچه در عرض هزار سال در این سرزمین انجام شده، از پیشرفت در زمینه تمدن و فرهنگ گرفته تا نبردها و...، تنها زیر نام فرد شاخص یا نماد هزار ثبت و ربط نشده است، بلکه دقیقتر شده و با نزدیکتر شدن به زمان زرتشت، کارها بر اساس «شخصیت ـ موضوع» گزارش شده است. با توجه به زایش زرتشت که در پایان این هزاره و آغاز هزاره دهم است، میتوان کمابیش زمان زندگی شخصیتهای هزاره نهم (هزاره فریدون» را تعیین کرد.
کتاب «از اسطوره به تاریخ» نوشته هوشنگ طالع در ۳۶۲ صفحه شمارگان ۱۰۰۰ نسخه از سوی نشر سمرقند منتشر شد.
نظر شما