پوشکین در روسیه سعدی را میستاید، ویکتور هوگو در شرقیات خود از او الهام گرفته، و گوته و شیلر نیز تحت تاثیر او هستند.
شما سالیان درازی است درباره آثار سعدی پژوهش میکنید، شاخصه بارز شعر سعدی به نظرتان چیست؟
به اجماع ادیبان، سعدی سلطان مسلم ملک سخن است؛ سخنش بیحشو و سرمشق سخنگویی شاعران و نویسندگان پس از خود است. شیوه سخنسرایی را در شعر و موجزگویی را در نثر به غایت زیبایی رسانیده؛ چنانکه نثرش طراوت و نغزی شعر را داراست و شعرش روانی نثر را. زبان فاخرش روان، ظريف، مطبوع و نغز است و احياگر زبان فارسي است و به سنتهای ادبی پايبند. زبان سهل و ممتنع، روانی و سادگی كلام و بهرهمندی از ايجاز ، آثارش را قابل درك برای عموم مردمان ساخته و بسیاری ویژگیهای هنری دیگر که خاص هر متن و اثری است. اما اینها به تنهایی کافی نیست تا آوازه یک اثر را و یک شاعر را از قرنی به قرن دیگر، از نسلی به نسل دیگر و از جغرافیایی به جغرافیای دیگر ببرد؛ ذوق و سلیقه هر نگاهی را تامین کند و در حافظههای فردی و جمعی ماندگار شود.
آنچه که سعدی را به حقیقت از دیگر سرآمدان ادب فارسی متمایز ساخته، محدود به این امور نیست؛ بلکه نکته مهم آن است که سعدی در انديشه تعالی فرهنگ جامعه خويش است و برای نیل به این مقصود؛ به هر راهکار عملی و انسانی میاندیشد و با بیانی مطلوب، آن را به جامعه عرضه میکند. براساس باورهای هر گروه، درصدد عرضه شيوهای از زندگی توأم با مسالمت، بِهزيستی و كمآزاری است. تعقل و تفكر را در امور جامعه، سياست، فرهنگ و زندگانی روزمره وارد میكند و در آرمانشهر خويش، مردمان جامعه را بهسوی خواستهها و علايق آرمانی راستين در مقابل علايق روزمره و گذرا هدايت میكند. او به شناخت مشكلات و تعارضات اصلی اجتماع پرداخته، راهحلهايی بنيادينی كه برگرفته از نوانديشی و علاقه ژرف وی به مردمان است، ارائه میكند. او به حقوق انسانی، عدالت، مسامحه، نوعدوستی و انسانيت میانديشد و در علايق فكری و آرمانهای نظری خويش، اين ويژگیها را برای مردمان جستوجو مینمايد. مجموعه این ویژگیها، او را به شاعری بیبدیل تبدیل کرده که به مدد انديشه و زبان خويش به حراست از انسانيت برمیخيزد. باور او به نجات جامعه انسانی تا آنجاست که به صراحت میگوید:
کسی نیک بیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای
سعدی چگونه میتواند به زندگی بشر امروز کمک کند؟
سعدی «نوع انسانی» را به نيكی شناخته، به انگيزههايشان پیبرده، در وصف اخلاقيات آدميان به گونهاي داد سخن داده كه كاملا با ذات انسان منطبق و همسان است و بر اساس همین شناخت، در كلامش به دستگيری بينوايان و زيردستان و هدايت زبردستان میپردازد. براساس همين فرهنگِ مهر و نوعدوستی است كه هر فرد در برابر خويشتن و نيز ديگر افراد جامعه مسئول است. فرهنگ مهرافزایی و نوعدوستی سعدی تنها دربرگيرنده مظلومان، درويشان و ستمديدگان نيست، بلكه او به بشريت عشق میورزد و انسانيت را ارج مینهد، دغدغه انسانيت را به دوش میكشد و این امر تنها خاص زمان او و آن دوران نیست؛ آنچه که سعدی از آن سخن به میان آورده، دغدغهها، آمال و آرزوهای نسل بشری است؛ فراتر از هر مرز جغرافیایی، زبانی، نژادی، فرهنگی، مذهبی و غیره است؛ از همین روست که آموزههایش تاریخ مصرف ندارد؛ همیشگی است و دامنه شمول آن، به گستردگی جغرافیای زیستی جهان انسانی است و به همین دلیل، تا زمانی که انسان با ویژگیهای انسانیاش روی کره خاکی میزید و در اندیشه بهروزی و سعادت است، هر نکته و اندرزی از سعدی، سودمند است و راه گشا.
در عصر حاضر همه دنیا و از جمله کشورمان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند، مردم با استعانت به سعدی چگونه میتوانند این روزهای سخت را بگذرانند؟
سعدی سرآمدی انسان را در سرّ عشق و پیوند با حقيقت عشق میداند و به حقوق انسانی، عدالت، مسامحه، نوعدوستی و انسانيت میانديشد و در علايق فكری و آرمانهای نظری خويش، اين ويژگیها را برای مردمان جستوجو میکند. او، شرافت آدمی را در گرو احسان، انفاق، دستگیری و یاری رساندن به مردمان میداند؛ و بر آن است که جهان معنایی احسان، چیزی نیست، جز آنکه دیگران را چون خود بینیم، و هر آنکه جز این میاندیشد، نقشی است تهی:
چو انسان را نباشد فضل و احسان
چه فـرق از آدمـی تا نـقش دیوار
او ما را آموخته است که در این تنگنای دشواری زندگی مردمان:
به احسانی آسوده کردن دلی
به از الف رکعت، به هر منزلی
از این روی، با اتکا به سخنان راهبردی او در تداوم همیاری و همراهی در رنجها و دشواریها، نستوهتر از پیش، خواهیم توانست بر آنچه که پسندمان نیست، اما گریزی از آن هم نیست، فائق آییم؛ و بر تارک تاریخ، نام نیک ماندگاری را ثبت کنیم؛ با اعتقاد به این مهم است که در مییابیم برای عبور از این بحران، روزگار احیای دوستیها فرا رسیده؛ دوستی در جوامع کوچک چند نفره، دوستی در شهر و سرزمین، دوستی میان ملتها و دوستی میان تمدنها و فرهنگها! در تداوم این دوستیهاست که دشواریها، سهل میشود و عبور از آن امکانپذیر. آنچه که باید بیش از پیش به یاد آوریم، آن است که:
طریقت به جز خدمت خلق نیست
به تسـبیح و سجاده و دلق نیست
او در چه کشورهایی بیشتر شناخته شده است؟ چرا؟
حقیقت این است که اگر زمانی بدین امر میبالیدیم که بسیار اندکند ایرانیانی که عباراتی از نگاشتهها و یا ابیاتی از سرودههای سعدی را به خاطر نداشته و در مناسبات گوناگون از آن بهره نگیرند، اما امروز بدین امر مفتخریم که بسیار اندکند کشورهایی که از این گنجینه سترگ بیبهرهاند و این نشانی است از تاثیر پایدار سعدی بر نسلهای پس از خود که جغرافیای زمان و مکان نمیشناسد؛ تاثیری که عارف و عامی را دربرگرفته است. از سال 1636 ميلادی كه اولين گزيده گلستان با ترجمه آندره دو ريه به زبان فرانسوی چاپ و منتشر شد، تا امروز، آثار سعدی به زبانهای مختلف از جمله انگليسی، آلمانی، اسپانيايی، لاتين، ژاپنی، چينی، روسی، لهستانی، هلندی، عربی، ماليايی، ايتاليايی و... ترجمه و منتشر شده است. ازهمینروست که اِمرسون شاعر، نويسنده و انديشمند آمريكايی معتقد است که: «سعدي به زبان همه ملل و اقوام عالم سخن میگويد و گفتههای او مانند هومر، شكسپير، سروانتس و مونتنی هميشه تازگی دارد».
با شناخت آثار سعدی، چينيان او را با كنفوسيوس، پاكستانيان با اقبال، ايتاليايیها با پترارك و... هم انديشه يافتند. بنجامين فرانكلين بوستان را بهترين اثر سعدی و برخی از حكايات آن را از جملههای مفقود شده اسفار تورات میداند. پوشکین در روسیه او را میستاید و ویکتور هوگو در شرقیات خود از او الهام میگیرد و گوته و شیلر نیز، تحت تاثیر اویند و البته علت این اشتهار و استقبال از سعدی در همان ویژگیهایی نهفته است که از آن سخن گفتیم.
آیا خواندن سعدی تاثیری در حال خوب مردم خواهد داشت؟
هنگامی که سعدی در آثارش به ترسيم دنيايی میپردازد كه در آن زشتی، ريا، ظلم، بدی، عدم تحمل يكديگر و... بیرونق است و عدل، تدبير، عشق، شور، قناعت و تواضع در آن موج میزند و کلامش و بیانش با آرمان و مطلوبهای ما نسبتی دارد؛ بیشک درمییابیم که زیستن با سعدی و مطالعه آثارش تا میزان بسیاری در روند زندگی ما، زندگیای توام با سلامت نفس، عزت و رستگاری، موثر خواهد بود و اگر جز این میبود؛ ما را چگونه یارای آن بود که در عصر غربت و بیهمیاری؛ در این کره خاکی سکنی گزینیم و در خلوت و جلوت خود؛ با شاعرانگی زندگی کنیم.
آموزههای ما از سعدی کم نیستند؛ کافی است به حافظه جمعی خود رجوع کنیم و ببینیم که سعدی در هر بابی چگونه داد سخن داده و چگونه این سخنان در ناخودآگاه ما نشسته، تا با هر بار مرور آنها، حال خوشی و روزگار بهتری داشته باشیم. سعدی در زندگی ما جاری است. به روایت استاد غلامحسین یوسفی 400 ضربالمثل از گلستان و به باور دکتر ذوالفقاری بیش دو هزار ضربالمثل در زبان فارسی، برآمده از کلیات سعدی است و این نشان دهنده حیات فرهنگی سعدی در ذهن و زبان ایرانیان است.
او مهمترین نکتههای زندگی فردی و اجتماعی را که برخاسته از حکمت نظری و عملی توامان است؛ در هر سخن و حکایت به ما یادآور میشود؛ با سعدی میآموزیم که زیست انسانی را تجربه کنیم، با سعدی میآموزیم که در زیست انسانی، عشق با عمیقترین مفاهیم و بلندترین دستاوردهایش ما را رهایی میبخشد؛ با سعدی میآموزیم که رستگاری ما در پس همین امور، نهفته است؛ با سعدی میآموزیم که فرصتهای کوتاه پیش رو را در زیستی اجتماعی و عاطفه جمعی، از دست ندهیم:
دل به دنيا در نبندد هوشيار
اى كه دستت مىرسد، كارى بكن
پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار
اين همه، هيچ است چون مىبگذرد
تخت و بخت و امر و نهى و گير و دار
نام نيكو گر بماند ز آدمى
بِه كز او ماند سراى زرنگار
بهترین آثاری که در نشر داخل و خارج از کشور درباره «سعدی» وجود دارد کدامهاست؟
اگر چه آثار پدیده آمده پیرامون سعدی با توجه به جایگاه او در زبان و ادبیات فارسی، از کارنامه سترگی برخوردار نیست؛ اما آثار شایسته توجه و ماندگاری از سعدیپژوهان در قالب کتاب و مقاله نگاشته شده که برخی از آنها عبارتند از: شرحهای غلامحسین یوسفی بر گلستان و بوستان؛ تکوین غزل و نقش سعدی از محمود عبادیان؛ سعدی از ضیاء موحد؛ انسانگرایی در سعدی از عباس میلانی؛ سعدی شاعر عشق و زندگی از محمد علی همایون کاتوزیان؛ در قلمرو سعدی از علی دشتی، شرح غزلیات سعدی از فرح نیازکار؛ فرهنگ سعدیپژوهی از کاووس حسنلی، شرحهای عرفانی ابراهیم برگ نیسی، آتش پارسی از حمید یزدان پرست و مقالات ارزشمند محققانی چون اصغر دادبه، اکبر نحوی، جویا جهانبخش، ابراهیمی دینانی، داوری اردکانی، غلامحسین زرینکوب، محمود فتوحی، سید جواد طباطبایی، منصور رستگار فسایی، جعفر یاحقی، اسلامی ندوشن که در مجموعه 24 جلدی مقالات سعدیشناسی گرد آمده است.
نظرات