جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
شعر نوسان بین اکنون و تاریخ است/ تا به امروز 80 کتاب نوشتهام
جواد مجابی، شاعر و نویسنده پیشکسوت کشورمان با اعلام خبر چاپ کتاب«روزنامهی مرد عزلتگزین» گفت: شعر نوسان بین اکنون و تاریخ است. یعنی شعر بین اکنون و گذشته تاریخی و آینده احتمالی در نوسان است؛ بنابراین شعر به دوره معینی محدود نمیشود.
شما در سالهای فعالیتتان به دلیل مشکلاتی که در انتشار برخی از آثارش به وجود آمد، نتوانستید کتابهایتان را به شکل منظمی منتشر کنید. کمی از «روزنامهی مرد عزلتگزین» برای مخاطبان ایبنا بگویید. آیا این مجموعه جدیدی است یا از آن دست کتابهایی است که به تازگی موفق به دریافت مجوز شده است؟
این کتاب یکی از دفترهای سیگانهای است که من در شعر دارم و تا به امروز حدود 20 کتاب از آن چاپ شده است. این کتاب به مضمون عزلت و گوشهنشینی پرداخته و در واقع شعرهای دورهای از زندگی من را فرامیگیرد. این شعرها از تاریخ سوم تیرماه 96 تا 18 مهر 96 نوشته شدهاند. همانطور که اشاره کردید، دفترهای شعر من به شکل طبیعی و مرتب چاپ نشدهاند تا یک سیر تدریجی از تفکر و بینش شاعر را برای مخاطبان خود نشان دهند.
کمی بیشتر درباره انتشار آثارتان توضیح دهید. منظور شما از شکل طبیعی انتشار چیست؟
گاهی شعرهای تازهتر دیر چاپ شده است و شعرهای قدیمی زود چاپ شدهاند. گاهی یک مجموعه اسیر مساله ممیزی شده است. از این رو متاسفانه سیر تحولی شعر بنده برای مخاطب شعر دقیقا مشخص نیست. من برای 25 سال کتابهای شعرم را چاپ نکردم و زمانی که آدم بعد از یک ربع قرن کتابهایش را چاپ میکند، بدون شک کسانی که به شعرهای قدیمیتر او عادت داشتهاند، به یکباره تعجب میکنند؛ چراکه با چیزی عجیب و غریب روبهرو شدهاند و حتما این سوال برایشان پیش آمده که چگونه یک نفر از فضای تغزلی به دنیای اندیشه پرتاب شده و شاید بخواهند بدانند که این مسیر چگونه طی شده است.
این کتاب بیانکننده کدام دغدغهها و دیدگاههای شماست؟
در این کتاب سعی کردم از دیدگاه آدمی که در گوشهای نشسته و به جهان نگاه میکند، یادداشتهای ذهنی روزانهام را نسبت به جامعه، خودم، تاریخ و جهان بازتاب دهم. در واقع شعرهای من تامل طولانی من نسبت به جهان خویش و جهان دیگران است و در واقع نوعی سورئالیسم اجتماعی است.
انسانی که از او صحبت میکنید دنبال چه میگردد؟ آیا همین انسان معاصری است که دغدغه خیلی از شاعران شده و اصلا شبیه خودشان نیست؟
این انسان طبیعتا انسانی نیست که خودش را از دیگران، مسائل جنبی، مشکلات عمومی، ارتباط با جامعه جهانی جدا بپندارد و سعی میکند که از یک فضای بومی به سمت یک جهان انسانی حرکت کند. در واقع با یک انسانگرایی جهانی به خودش و دیگران بیاندیشد. مساله فرهنگ ایران، تاریخ ایران از بنمایههای این کتاب است؛ یعنی همواره با یک نوع نگاه تاریخی به زمان حال نگریستهام و میگویم که اگر ما مشکلاتی در حال حاضر داریم، آیا در تاریخ نیز چنین مشکلات مشابهی بوده است و اگر بوده چگونه واکنش نشان دادهایم و امروز ما چگونه در قیاس با آنها واکنش نشان میدهیم. مساله تاریخ، مساله فرهنگ ایران، مسائل روزانه و پیچیده در مسائل جمعی در این کتاب وجود دارد و طبیعتا خاصیت شعری به شکلی است که از گزارشنویسی روز دور میشود و به رویاگونگی آن وقایع میپردازد. یعنی درواقع به باطن وقایع بیشتر توجه داشتهام تا ظاهر قضیه. اگر چه در این شعرها به ظاهر قضایا نیز پرداخته شده است.
شما با مطرح کردن عنوان این مجموعه دنبال انتقال چه پیامی به مخاطب بودید؟ آیا این عنوان ارتباطی هم به سالها فعالیت شما در حوزه روزنامهنگاری دارد؟
در اینجا منظور از کلمه «روزنامه» یادداشتهای روزانه است. در گذشته کارنامه یا روزنامه یک نوع سرگذشتنامه افراد بوده است؛ بعدها به جریده هم روزنامه میگفتند. من از معنی اولیه آن استفاده کردهام و آثار این کتاب، روزنگاریهای آدمی است که به گوشهای رانده شده و از مزایای اجتماعی محروم مانده است.
این موضوع به اتفاقاتی که برای شما در اواخر دهه 50 یا اوایل دهه 60 رخ داد ارتباطی دارد؟
بدون شک. شاعر در واقع بخشی از واقعیتهای زمان خودش را انعکاس میدهد. این شعرها از وقایع سالهایی که در آن زیستهام، الهام گرفته شده است و اینها در روشنای یک ارتباط تاریخی دیده میشوند. اگر نه این شعرها بیشتر در سال 96 – 97 نوشته شدهاند.
یعنی ذهن شعری شما بین گذشته و اکنون در حال رفتوآمد است؟
بله، این طور هم میشود گفت. در گفتوگویی اشاره کردهام که یکی از معانی شعر، نوسان بین اکنون و تاریخ است. یعنی شعر بین اکنون و گذشته تاریخی و آینده احتمالی در نوسان است؛ بنابراین شعر به دوره معینی محدود نمیشود و ممکن است، بستر شعری که من در سال 96 نوشتهام به نوجوانی من مربوط شود. به طور کلی برای من شعر، کاری روزانه است و به عنوان یک کار حرفهای آن را دنبال میکنم. بنابراین با یک کتاب نمیشود درباره دنیا و دغدغههای من قضاوت کرد. البته وقتی دفتر شعری را چاپ میکنم، او تبدیل به یک موجود مستقلی جدا از من (شاعر)میشود و هرکس میتواند تصویر و تصور خودش را در شعرها پیدا کند.
شما روزانه شعر مینویسید، آیا بهعنوان یک شغل به شعر نگاه میکنید؟
نه من به عنوان شغل نگاه نمیکنم و به اعتقادم شاعری یک حرفه است. شغل با حرفه فرق میکند. در شغل مساله پول مطرح است اما در حرفه چنین چیزی نیست و حرفه یعنی کاری که آدم بدون وقفه و با عشق به آن میپردازد. برای مثال نقاشی یا نوازندگی حرفه است و میتوان نگاه مالی به آن نداشت. حال خیلیها هم از آن پول درمیآورند. در واقع میتوان گفت که یک عدهای از روی تفنن شعر میگویند؛ اما عدهای هم مثل نیما و شهریار مشغله ذهنیشان شعر بوده و دنیا را از پنجره شعر نگاه میکردند. دنیا برای من هم اینگونه است و معمولا هر روز شعر یا داستان مینویسم و اگر داستان هم بنویسم به شکلی تحتتاثیر بینش شعری هستم. نوشتن تنها کاری است که به صورت مداوم و ضروری دنبال میکنم. من معتقد نیستم که قرار است فرشته الهام به من سر بزند و دچار حالی خاص شوم و شعر بنویسم. من معتقدم شما میتوانید به شعر به عنوان یادداشتهای ذهنی یک آدمی که در کار خود و جهان تامل میکند، نگاه کنید و شاعری کاری باشد که هر روز ادامه دهید. همانطور که یک موزیسین هر روز برای تکمیل سمفونی خود کار میکند یا کسی که فیلم میسازد، مگر منتظر الهام است؟ نه، اینطور نیست. او فیلمی را شروع میکند و بعد از شش ماه یا یک سال، هر روز کارش را ادامه میدهد تا به نتیجه مشخص برسد. اگر آدم حرفهای را که انجام میدهد، خوب بشناسد، میتواند همیشه از آن استفاده کند. من سعی میکنم، دنیای خودم را چنان از عوارض بیرونی پاک نگه دارم که بتوانم هر روز در فضای فرهنگی کار کنم. حال این فضای فرهنگی یک روز شعر است، یک روز داستان، یک روز نقاشی و یک روز هم طنز.
با این روند باید کتابهای زیادی در دست انتشار داشته باشید. کمی از این آثار برای ما بگویید.
این روزها پنج کتاب برای چاپ دارم. یک کتاب از سوی نشر چشمه است که درباره آن صحبت کردیم؛ سه کتاب هم از سوی نشر گویا قرار است منتشر شود و یک کتاب را نیز انتشارات نگاه منتشر خواهد کرد.
با توجه به اینکه شعرهای شما به صورت پراکنده و در نشرهای مختلف منتشر شده است، آیا تصمیم به انتشار کلیات آثار ندارید؟
چنین اتفاقی رخ داده و چاپ سوم جلد نخست مجموعه شعرم در انتشارات نگاه منتشر شده است. در جلد اول، هفت -هشت دفترم آمده است. اگر بخواهم از حجم این مجموعه صحبت کنم باید بگویم که جلد نخست این کتاب حدود 1000 صفحه و جلد دوم و سوم آن نیز حدود 2000 صفحه است. اگر اتفاق خاصی رخ ندهد و هر سه جلد این کتابها منتشر شود، مخاطبان میتوانند با مطالعه آن به یک نتیجه مشخصی از جهانبینی شعری من برسند. متاسفانه برخی از این کتابها در شرایط منتشر شده است که به هیچ عنوان دیده نشدهاند و امیدوارم که با چاپ این کلیات آثار آن، دفترها نیز دیده شوند. البته این اتفاق برای رمانهایم نیز در حال رخ دادن است و دارم به آنها نیز سروسامان میدهم و تا به امروز بیشتر رمانهایم در انتشارات ققنوس منتشر شده است.
از شما تا به امروز چند اثر منتشر شده است؟
من تا به امروز 80 کتاب نوشتهام که حدود 70 عنوان آن تا به امروز چاپ شده است. نخستین کتاب من در سال 42 منتشر شد و حدود 57 سال است که کتاب چاپ میکنم. از این رو، حجم زیادی کتاب نوشتهام که خواندن اینها برای آدم امروزی امری محال است. آنچه برای من در شعر اهمیت دارد، داشتن یک زبان پاکیزه، یک بیان قوی و ارتباط با فرهنگ شعری خودمان است. من معتقدم شعر ما هزار و خردهای سال استمرار داشته و در نتیجه ما باید از این میراث استفاده کنیم.
پس به احتمال زیاد علاقه زیادی به شعر کلاسیک دارید؟
من هنوز هم بهترین شعرهایی که میخوانم، شعرهایی از مولوی، رودکی، فردوسی، سعدی و حافظ است و این طور نیست که فقط شعر معاصران را بخوانم. البته شعر جهان را هم میخوانم و کسی نیست که شاعر بزرگی باشد و من دنیای شعری او را نشناسم؛ اما تاکید من به شعر این است که شعری که در زبان فارسی نوشته میشود از لحاظ زبان و بیان پاکیزه، رسا و جذاب باشد. من شعری که با کلمات روزمره نوشته شود، نوشتهام اما برایم ایدهآل نیست.
شما مجموعههای زیادی نوشتهاید و شاید همانطور که گفتید، مخاطب امروز حوصله این را نداشته باشن که همه آثار شما را بخواند. از بین این آثار کدام اثر را پیشنهاد میدهید؟
از میان داستانها کتاب «کتیبه و ایوب» را انتخاب میکنم که مجموعه داستانهای کوتاه من است و کاری است که من آن رادوست دارم. در مجموعه شعرها نیز «شعر بلند تامل» برای من خیلی قابل توجه است. کتابی که در شمارگان اندک و محدود در خانه کتاب منتشر شد و همانی هم که چاپ شده، خوب پخش نشد. من از آن دست آدمهایی نیستم که بگویم شعرهایم همه فرزندانم هستند؛ چراکه این حرفها مزخرف است و من آن را قبول ندارم. به طور کلی آدم برخی آثارش را بیشتر دوست دارد و من هم اینگونه هستم. در رمانها نیز کتاب «ایالت نیست در جهان» را بیشتر دوست دارم. من در این رمان از تکنیک کلاژ استفاده کردهام. یعنی رمانی نوشتهام و بعد در آن تکههایی از کتاب دیگری آمده است.
این تکنیک در هنر بسیار کاربرد دارد و آثار مختلفی هم خلق شده است، کاربرد این تکنیک در رمان به چه شکل است؟
باید این کار خیلی بادقت انجام شود. به محضی که این کار بیمنطق و از روی بیاطلاعی انجام شود، زننده خواهد بود.
در روزگار کرونا مشغول نگارش چه آثاری هستید؟
این روزها مجموعه «من چنینم که نمودم» را آماده کردهام. البته معمولا هر مجموعه را یک سالی نگه میدارم و بارها و بارها آن را تغییر میدهم و حتی در نسخه چاپی پیش از چاپ هم تغییراتی میدهم. مجموعه مقالاتم را نیز دارم آماده میکنم. تازهترین کارم نیز مقالهای با عنوان «چگونه روزگار کرونایی را گذراندید» است که در روزنامه «شرق» چاپ شده است و یک الگویی است برای مقالهنویسی. در این مقاله زندگی روزانه من شرح داده شده، پنج شعر، پنج طنز و چند نقاشی از من آمده و یک تحلیل نیز درباره نوع نگاه سرمایهداری در دوران پس از کرونا مطرح شده است.
نظرات