امروزه «دانشگاه» نقشی تعیینکننده در حیات جامعه دارد. ازاینجهت، دانشگاه بهعنوان قلب جامعه جدید و مرکز آن تلقی میشود. دانشگاه این نقش را به این دلیل ایفا میکند که نظام اجتماعی امروز، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی، بر عملکرد نهادهایی بسیار پیچیده و درهمتنیده مبتنی است که همه این نهادها برای تداوم حیاتشان به استفاده از دستاوردهای علم و فناوری نیازمندند و مرکز تولید این علم و فناوری هستند. از این نظر اغراق نیست اگر بگوییم دانشگاه مرکز جامعه مدرن است، زیرا قوام جامعه جدید به عملکرد نهادها و مؤسسات مدرن وابسته است و اکثر کسانی که در آنها کار میکنند، کسانیاند که در دانشگاه پرورش مییابند (سراجزاده، 1379: 53). از جهت دیگر، پژوهشهای علمی امروز بیشازپیش به کوششهای جمعی و مشترک تبدیل شدهاند؛ ازاینرو، ایجاد و گسترش انجمنها، کانونها و گروههای فعال دانشگاهی راهکاری ضروری برای شناسایی، تشکیل و تجهیز نیروهای متخصص و خلاق فراهم میآورد و باعث افزایش توان و کارایی علمی و پژوهشی میگردد. گروههای فعال دانشگاهی ازجمله نهادهای اجتماعی هستند که نقشی مؤثر در تولید دانش و دستیابی به توسعه علمی کشور دارند و با توجه به اهمیت این سازمانها بهعنوان حلقه مفقوده «جامعه مدنی»، فراهمکردن بستر مناسب برای فعالیتشان امری مهم است (شیخالاسلامی، 1381: 24).
اگر افراد در محیط خانواده و مقاطع تحصیلی پایینتر، مهارتهای زندگی را کسب نکردهاند، دانشگاه بهترین و شاید آخرین فرصت برای این منظور است، زیرا اشتغالات پس از تحصیل کمتر فرصت فراگیری میدهد.
در حال حاضر، اجتماعات دانشجویی، هم در داخل و هم در خارج از کشور، تجربههای مختلفی را پشت سر گذاشته است و هرلحظه توانایی بازسازی یک وضعیت را دارد. از اوایل دهه ۱۹۷۰ و پس از فروکشکردن اعتراضات جهانی دانشجویان و بهصورت سازمانیافتهتر از دهه 1990 به اینسو، فعالشدن دانشگاهها برای ساخت فضاهایی خطکشیشده برای اجتماعات دانشجویی را شاهد بودهایم. بهاینترتیب، دانشگاهها در عمل وارد مدیریت فعالیتهای اجتماعات دانشجویی شدهاند.
بنابراین، اجتماعات دانشجویی یکی از بنیادیترین مؤلفههای دانشگاهاند که بهرغم اثرگذاریهای تاریخی بر شکلگیری، هویت و عملکرد دانشگاه، کمتر دربارهشان پژوهش و گزارش شده است. واقعیت این است که اجتماعات دانشجویی نقشی مؤثر در تعیین هویت دانشگاه و انجام مأموریتهای آن در جامعه دارند، نقشی که به خاطر حضور تمامعیار دانشجویان در هسته مرکزی دانشگاه، شاید جدیتر و اثرگذارتر از همه نهادهای فعال در این میدان، همچون دولت، سنت آموزشی و پژوهشی، استادان، صنایع و بازار باشد. بخشی مهم از این رابطه میان دانشگاه و جامعه و ایجاد آگاهی نسبت به شرایط تاریخی و فرهنگی جامعه در دانشگاه در ساختارهایی ارگانیک به نام «اجتماعات دانشجویی» شکل میگیرد.
بنابراین، اجتماعات دانشجویی در طول دورههای مختلف تاریخی، گاهی کوچک شده و در حد حلقههای مطالعه درسی درآمدهاند یا حتی بازهم کوچکتر شده و به تابلویی روی دیوار تبدیل شدهاند و گاهی هم آنقدر بزرگ شدهاند که در عمل از دانشگاه هم بزرگتر بوده و علاوه بر دانشگاه، بخشی قابلتوجه از محیط فیزیکی، مجازی و فرهنگی پیرامون دانشگاه را نیز اشغال کردهاند؛ بهعبارتدیگر، گاهی به کتابخانهها و پستوهای خوابگاهها خزیدهاند و گاه دانشگاه را نیز ترک کرده و در کوچهپسکوچههای محلات فقیر یا متوسط شهری خانه گرفتهاند. البته گاهی پتو به خود پیچیده و خوابیدهاند و گاه مسابقات پرهیجان ورزشی به راه انداختهاند. ازجمله مهمترین این اجتماعات دانشجویی «انجمنهای علمی دانشجویی» است.
مطالعه و تقویت کارکردهای گروههای دانشجویی فعال در مجموعه دانشگاههای کشور (انجمنهای علمی دانشجویی، کانونهای فرهنگی، هنری، ادبی، اجتماعی و مذهبی دانشجویی، تشکلهای اسلامی دانشجویی در طیفهای مختلف و متنوع سیاسی، نشریات دانشجویی و...) یکی از رسالتها و وظایف پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم بهمقتضای «اتاق فکر» بودن معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و یا به تعبیری موسعتر، اتاق فکر وزارت علوم است که انجام فعالیتهای مطالعاتی و پژوهشی در این حوزهها را وظیفه خود میداند؛ بنابراین، مطالعه و پایش فعالیتهای گروههای دانشجویی ضرورت مییابد و در گروه «مطالعات اجتماعی» پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، «میز پژوهشی» به آن حوزه اختصاص یافته است.
در گام نخست، مطالعه و پژوهش درباره فعالیتهای گروههای دانشجویی به «انجمنهای علمی دانشجویی» اختصاص داده شد. بدین منظور، سه نوع فعالیت مطالعاتی- پژوهشی در دستور کار قرار گرفت که عبارتاند از: 1- انجام طرح پژوهشی «مطالعه کارکردهای انجمنهای علمی دانشجویی دانشگاههای دولتی برای چگونگی توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی دانشجویان» که با روش کیفی مصاحبه در سه سطح مؤسسان، مدیران وزارتخانه و دانشگاهها، و دانشجویان (اعم از دبیران اتحادیههای انجمنهای علمی دانشجویی یا اعضای عادی) به مطالعه فعالیتهای انجمنهای علمی دانشجویی پرداخته شد؛ 2- سفارش برای تدوین هفت مقاله علمی و پژوهشی به محققان و استادان دانشگاهها داده شد تا این مطالعه با روشهای کمّی و کیفی در بین دانشجویان فعال انجمنهای علمی دانشجویی دانشگاههای مختلف کشور انجام شود؛ 3- طرح پژوهشی با روش کمّی (پیمایش) با نمونه 360 دانشجوی فعال در انجمنهای علمی دانشجویی و اتحادیههای شکلگرفته در دانشگاههای تهران (تربیت مدرس، تهران، خوارزمی، شهید بهشتی، علامه طباطبایی و صنعتی شریف) توسط محققانی انجام گرفت که هم صلاحیت علمی (دانشجوی دکترای علوم اجتماعی) آن و هم سابقه فعالیت در انجمنهای علمی دانشجویی را داشتند.
کتاب (مجموعه مقالات) حاضر حاصل تلاش محققان و استادان در مطالعه انجمنهای علمی دانشجویی در نمونههای دانشگاههای سراسر کشور است. در ادامه به معرفی کلی مقالات هفتگانه این کتاب میپردازیم.
مقاله نخست، «بررسی کارکرد انجمنهای علمی دانشجویی با تأکید بر تأثیر کارکرد ارتباطی انجمنهای علمی دانشجویی بر میزان انرژی عاطفی دانشجویان» از «محسن نیازی» و «الهام شفائی مقدم» است. در این مطالعه رابطه بین تعاملات علمی در سه حیطه تعاملات اجتماعی، تعاملات آموزشی و تعاملات دانشجویان با استادان با میزان انرژی عاطفی آنها بررسی شده است. مطالعه حاضر از نوع پیمایش اجتماعی بوده و دادههای تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمعآوری شده است. جامعه آماری تحقیق شامل تمام دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه کاشان است. نتایج تحقیق وجود همبستگی مثبت و معنادار بین سه متغیر تعاملات اجتماعی، تعاملات آموزشی و تعاملات اجتماعی دانشجویان با استادان (618/0، 278/0 و 294/0=r) در سطح اطمینان 99 درصد را تأیید کرده است.
مقاله دوم «آسیبشناسی انجمنهای علمی دانشجویی؛ نمونه مطالعاتی دانشگاه اراک و دانشگاه صنعتی اراک» از «مریم یارمحمد توسکی» است. در این مطالعه، از روشهای اسنادی، فراتحلیل تحقیقات انجامشده، نظرسنجی کیفی از مسئولین دانشجویی انجمنهای علمی دانشجویی و رویکرد توصیفی- تحلیلی بهره گرفتهشده است. جامعه آماری همه انجمنهای علمی دو دانشگاه اراک و دانشگاه صنعتی اراک بوده و درنهایت با بهرهگیری از چهارچوب نظری تحقیق، ضمن ارائه آسیبها، راهکارهای ممکن در برشهای زمانی ارائه شده است.
مقاله سوم «بررسی موانع و مشکلات انجمنهای علمی دانشجویی دانشگاه کاشان» از «اسدالله باباییفرد» و «هادی رازقی مله» است. هدف این پژوهش بررسی موانع و مشکلات انجمنهای علمی دانشجویی دانشگاه کاشان بوده است. برای دستیابی به هدف مذکور، از روش کیفی و راهبرد پژوهشی نظریه زمینهای استفاده شده است. در این مطالعه، مجموعه عواملی همچون موانع فیزیکی، موانع مالی، موانع اداری، نداشتن هدف و انگیزه در میان اعضای انجمن، ضعف قوانین و سیستم بوروکراتیک، موانع و مشکلات مرتبط با اعضای انجمن، عدمحمایت معنوی استادان و مسئولان و مدیران دانشگاه بهعنوان موانع و مشکلات انجمنهای علمی دانشجویی دانشگاه کاشان شناسایی شده است.
مقاله چهارم «نقش فعالیتهای انجمن علمی دانشجویی در افزایش سرمایه اجتماعی و فرهنگی دانشجویان دانشگاه کاشان» از «محمد گنجی»، «محمدجواد سامانینژاد» و «مهدی حسینزاده فِرِمی» است. این مقاله با هدف بررسی نقش فعالیتهای انجمنهای علمی دانشجویی در افزایش سرمایه اجتماعی و فرهنگی دانشجویان دانشگاه کاشان با روش پژوهش پیمایش مقطعی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام شده است. نتایج پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی، دال بر وجود رابطه مثبت معنادار بین متغیرهای مستقل (میزان آشنایی با انجمن علمی، میزان آگاهی از وظایف انجمن علمی، میزان رضایت از انجمن علمی و نحوه فعالیت در انجمن علمی) با سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (آگاهی، مشارکت، انسجام اجتماعی، روابط اجتماعی و اعتماد اجتماعی) ازیکطرف و سرمایه فرهنگی و ابعاد آن (انطباق فرهنگی، سرمایه فرهنگی تجسمیافته، سرمایه فرهنگی نهادینهشده) از سوی دیگر است. همچنین نتایج آزمون مدلسازی معادلات ساختاری توسط نرمافزار لیزرل نشان داد که مدل تحقیق با دادهها برازش داشته است.
مقاله پنجم، «آسیبشناسی اجتماعی انجمنهای علمی دانشجویی؛ بررسی چرایی و چگونگی مشارکت فعال در انجمنهای علمی دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد» از «نادر صنعتی شرقی» است. هدف این مقاله بررسی چرایی و چگونگی مشارکت فعال دانشجویان در انجمنهای علمی دانشجویی است. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش کیفی و راهبرد ترکیبی (مطالعه موردی جمعی- گرانددتئوری)، با 11 نفر از اعضای فعال انجمنهای علمی دانشگاه فردوسی مشهد مصاحبه فردی صورت گرفت. مطابق یافتههای این پژوهش، داستان چرایی و چگونگی مشارکت دانشجویان در رشتههای فنی و مهندسی، با مشارکت آنها در رشتههای علوم انسانی تفاوت جدی داشت. در رشتههای فنی، افراد با انگیزههای برونزاد (ورود به بازار کار و یا خروج از کشور) وارد دانشگاه شده و سپس در گردونهای از روابط مثبت و اعتمادآمیز اداری و علمی قرار گرفته بودند، درحالیکه در رشتههای علوم انسانی، افراد با انگیزههای درونزاد (کسب مهارتهای فردی)، فعالیتشان را آغاز کرده ولی بلافاصله با جو نامناسب اداری و علمی دانشکده روبرو شده بودند. برخی از این اعضا، برای غلبه بر این مشکلات و تشویق سایر دانشجویان به همکاری و همیاری با انجمن، راهحلهایی کارآمد را به کار بسته بودند؛ ازجمله اجرای برنامههای مهیج (مناظرهای، چالشبرانگیز و یا سرگرمکننده) و تعامل اعتمادبرانگیز با مسئولین و استادان. در کنار این تفاوتها، آنچه مشهود بود، نظام نامناسب تشویق و ترغیب از سوی وزارت علوم بود که با استفاده از دادههای میدانی پژوهش، راهکارهایی برای بهبود این نظام پیشنهاد شد.
مقاله ششم «انجمنهای علمی دانشجویی؛ رسالتها و کارکردها» از «اردشیر منصوری» است. در این مقاله، پس از معرفی اجمالی «انجمنهای علمی» در معنای کلان و بسیط که متصف به وصف «دانشجویی» نیستند، ظرفیتها و کارکردهای «انجمنهای علمی دانشجویی» تحلیل و بررسی شده است. برای ترسیم نقش و رسالتهای انجمنهای علمی دانشجویی در دانشگاه ایرانی که وظیفه اصلی این نوشته است، ابتدا مروری اجمالی در پیشینه تاریخیِ تکوین انجمنهای علمی، مروری بر انواع دانشگاه، درنگی در نسبت انجمنهای علمی با دانشگاه در مقیاس جهانی صورت گرفت و سپس با تمرکز بر انجمنهای علمی دانشجویی، رسالت و کارکرد این نهادهای علمی- دانشگاهی تشریح شد. در این مقاله، با اشاره به دو مفهوم دانشگاه نوع 1 و دانشگاه نوع 2 و نیز مفاهیم اجتماع علمی آگورایی، در مقایسه با آکادمی، کوشش شد تا نسبت انجمنهای علمی با انواع دانشگاه و نیز کارکرد آگورایی انجمنهای علمی دانشجویی ترسیم شود. سرانجام، مقاله پس از مروری بر یافتههای سایر کشورها در موضوع موردنظر، از کشورهای توسعهیافته همچون آمریکا و انگلستان تا کشورهای همسایه و درحالتوسعه همچون جمهوری آذربایجان، با توصیههایی برای ایفای نقش هرچه بهتر انجمنهای علمی دانشگاههای ایرانی در پیشرفت روندهای علمی پایان مییابد. تأکید نگارنده مقاله بر این است که پیشرفت علمی بر نوعی بستر و زمینه فرهنگِ علمی استوار است که در پیوند آزاد اهل علم و فعالیت در قالب اجتماعات فراآموزشی تعین مییابد و انجمنهای علمی بسترساز این اجتماعاتاند.
مقاله هفتم و آخِر، «مطالعه کارکردهای اجتماعی انجمنهای علمی دانشجویی؛ برای توانمندسازی اجتماعی دانشجویان»، از تدوینگر این مجموعه مقالات است. در این مقاله، اجتماعات دانشجویی یکی از بنیادیترین مؤلفههای دانشگاه در نظر گرفته شدهاند. ازجمله مهمترین این اجتماعات دانشجویی «انجمنهای علمی دانشجویی» است که از کارکردهای مهمش توانمندسازی دانشجویان در امر اجتماعی است. دانشجو در انجمنهای علمی، تمرین زندگی اجتماعی میکند و تجربهای موفق را برای مواجهشدن با امر اجتماعی از سر میگذراند. چگونگی تمرین توانمندسازی اجتماعی در قالب فعالیتهای انجمنهای علمی دانشجویی مدنظر این مقاله است. بهطورکلی، توانمندسازی اجتماعی گروههای دانشجویی به طور عام و انجمنهای علمی دانشجویی به طور خاص، به دو رویکرد اساسی تقسیم میشود؛ در رویکرد نخست که عبارت است از برنامهریزی تمرکزگرایانه و از بالا به پایین، مسئولین آموزشی و فرهنگی دانشگاهها، برنامهها و فعالیتهای توانمندساز را براساس نیازسنجیهای انجامشده، برای دانشجویان طراحی و اجرا میکنند اما رویکرد دوم در توانمندسازی اجتماعی دانشجویان از طریق فعالیتهای دانشجویی عبارت است از رویکرد توانمندسازی اجتماعمحور؛ در این رویکرد، اجتماعات کوچک دانشجویی تشکیل میشوند و از طریق فرایندهای مشارکتی و گروهی، فعالیتهای موردنیاز گروههای هدف ارائه میگردد. نهادهای مسئول در بخش عمومی، در این رویکرد، تنها در قالب یک تسهیلگر ظاهر میشوند و میتوانند در راستای تشکیل اجتماعات کوچک دانشجویی به ترویج و حمایت از تشکیل اجتماعات، گروهها، مشارکت، کار گروهی و... بپردازند. این تسهیلگران پس از ایجاد اجتماعات دانشجویی میتوانند روشهای نیازسنجی و برنامهریزی را به دانشجویان آموزش بدهند تا آنها بتوانند برای خود، فعالیت و برنامهریزی کنند. وظیفه بخش دولتی، در این مرحله، حمایت و پشتیبانی قانونی و مالی از این اجتماعات است؛ بنابراین، در این رویکرد، دیگر برنامهریزی از بالا به پایین وجود ندارد، بلکه برنامه در سطح اجتماعات دانشجویی طراحی و جهت جلب حمایت از اجرا به مقامات رسمی اعلام میشود. مقامات رسمی نیز در اجرای این برنامهها، بهویژه از طریق حمایتهای حرفهای به تسهیلگری میپردازند. در رویکرد اجتماعمحور، انعطافپذیری طرحها و برنامهها بسیار بالاست و اقبال اکثریت دانشجویان نیز میتواند بسیار زیاد باشد. برنامهها و فعالیتهای طراحیشده نیز ممکن است دامنهای وسیع داشته باشند. نکته مهم آن است که برنامههای این رویکرد میتوانند شبیه رویکرد نخست اما مشروط به انتخاب دانشجویان باشند.
بنابراین، این مجموعه مقالات هفتگانه، بهدقت توانسته است تأثیر کارکردها و آسیبهای انجمنهای علمی دانشجویی را در نمونههای مطالعهشده نشان دهد. پیشنهادات و راهکارهای ارائهشده در تکتک مقالات، از امکان استفاده و کاربری در نهادهایی سیاستگذار و متولی همچون معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، معاونت فرهنگی وزارت بهداشت، معاونتهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاههای مختلف کشور برخوردارند.
کتاب «انجمنهای علمی دانشجویی؛ کارکردها و آسیبها» به کوشش مهدی حسینزاده فِرِمی با شمارگان 200 نسخه در 373 صفحه به بهای 48 هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما