همچنین از دیگر رویدادهای مهم دوران سلطنت او فتح هند توسط سپاهیانش بود. عماد الدین محمد بن القاسم الثقفی فرمانده سپاه او بود که توانست مناطق سند و مولتان در امتداد رود سند (امروزه بخشی از پاکستان) را فتح کند.
عبدالملک و جدایی از کتاب خدا
در عمده منابع تاریخ اسلام ضبط است که او پیش از خلافت سلطنت گونهاش پیوسته ملازمت مسجد را داشت و قرآن تلاوت میکرد، به نحوی که لقب «حمامةالمسجد» را به او داده بودند. وقتی خبر سلطنت به او رسید قرآن را بر هم نهاد و گفت: «سلام علیک هذا فراق بینی و بینک». یعنی که خداحافظ این آغاز جدایی بین من و توست.
جلال الدین سیوطی در کتاب «تاریخ الخلفا» نوشته است که پنجمین خلیفه بنی امیه، عبدالملک بن مروان خونخوارترین خلیفه این خاندان بود. وقتی که عبدالله بن زبیر حاضر به بیعت با او نشد، عبدالملک فرمان کشتن او را داد، ولی وی برای نجات جان خود به خانه کعبه پناه برد و در آنجا بست نشست. با اطلاع بر این موضوع، عبدالملک حجاج ابن یوسف ثقفی والی بصره را که به سفاکی و خونریزی شهرت داشت برگزید و از او خواست که به هر صورت که مقتضی بداند عبدالله را بکشد و سرش را برای او به شام بفرستد و برای انجام این مأموریت سپاه کارآمدی را نیز در اختیار او قرار داد.
حجاج بن یوسف ثقفی نیز که در خونریزی شهره عام و خاص بود، مکه را محاصره کرد و خانه خدا را به منجنیق بست. او پس از شکست بست کعبه عبدالله بن زبیر را در کعبه گردن زد و همانجا تمامی خدام مسجدالحرام را کشت و حجرالاسود معروف را چهارپاره کرد و خود مسجدالحرام را نیز به آتش کشید. بنابراین او پس از یزید دومین خلیفهای است که ادعای حکمرانی جهان اسلام را داشت، اما بنای مقدس کعبه را تخریب کرد.
عبدالملک و نهضت ترجمه
عبدالملک مروان هرچند که خونریز و سفاک بود، اما یکی از قدرتمندترین خلفا به شمار میرفت و توانست با کفایت بر مشکلات سیاسی خود غلبه کند. در دوران او کتابها و منابع مهمی از زبانهای گوناگون قدیمی به عربی ترجمه شد و دانشمندان مختلفی از دیگر سرزمینها به دربار دمشق روی آوردند. شاید بتوان گفت که نخستین نهضت ترجمه در جهان اسلام نه در دوره عباسیان که در دوران خلافت عبدالملک مروان به وقوع پیوست.
عبدالملک، شهر «واسط» را در کرانه باختری رود دجله بنیان نهاد و مردمی از شهر شام را در آن جای داد و خود چندی در آنجا سکونت گزید. وی برای جلوگیری از شورشها نیازمند به شامیان بود، پس به مهلب بن ابی صفره را به جنگ با خوارج واداشت؛ سرانجام خوارج سرکوب شده و نفوذ خود را از دست دادند. او همچنین بنای «قبةالصخره» را در بیتالمقدس بنا کرد.
چگونگی مردن
در برخی منابع تاریخی اشاره شده که وقتی بیماری عبدالملک سخت شد، طبیب گفت که اگر آب بخورد، میمیرد. ولی تشنگی بر او غالب شد و از پسرش ولید آب طلبید. او گفت: اگر آب بیاشامی خواهی مرد. عبدالملک به دخترش التماس کرد که آب بدهد اما پسرش ولید مانع شد. عبدالملک گفت بگذار به من آب بدهند وگرنه تو را از ولیعهدی خلع میکنم، ولید اجازه داد و عبدالملک آب خورد و جان به مالک دوزخ تسلیم کرد.
نظر شما