شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۳
پایه‌های منبع‌شناختی مطالعات ساسانی در زبان فارسی تقویت شود

امیری باوندپور می‌گوید: بیشتر مدارکی که ما از منابع ساسانی داریم متعلق به تواریخ شاهان و شرح جنگ‌ها و مواردی از این دست است، اما شهادت‌نامه‌های سُریانی مسیحیان ایران برای ما از پائین‌ترین سطوح جامعه اطلاعاتی فراهم می‌سازد و ما را با فرهنگ مردمان مسیحی ساکن در غرب قلمرو دولت ساسانی آشنا می‌کند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- احمد ابوالفتحی: سجاد امیری باوندپور از جمله پژوهشگرانی است که با تلاشی قابل‌توجه، در پی ارائه متون دست‌اول حوزه مطالعات ایران باستان، از زبان‌های کمتر مورد توجه واقع‌شده، به زبان فارسی است. پیش از این، باوندپور به همراه خداداد رضاخانی که از پژوهشگران شناخته‌شده حوزه ساسانی‌پژوهی است، متنی سریانی به نام «رویدادنامه خوزستان» را از زبان سریانی به فارسی ترجمه و منتشر کرده بود. کتاب «شهادت‌نامه‌های سریانی مسیحیان ایران در عصر ساسانی» که جلد اول از یک مجموعه چهارجلدی است نیز به‌طور مستقیم از سریانی به فارسی ترجمه شده و برخی از متون ارائه شده در این کتاب، هنوز به زبانی غیر از فارسی ترجمه نشده‌اند.  این کتاب از سوی انتشارات پل فیروزه منتشر شده است.  شهادت‌نامه در فرهنگ مسیحی، به متونی گفته می‌شود که شرح رنج‌ها و شکنجه‌ها و در نهایت شهادت قدیسان مسیحی را ثبت می‌کنند. در این گفت‌وگو باوندپور به اهمیت ترجمه این متون در زمینه مطالعات ساسانی و نیز اهمیت ترجمه متون دست‌اول از زبان‌های باستانی به فارسی گفته است.

برای آغاز گفت‌وگو کمی درباره زبان سُریانی توضیح دهید و بفرمائید چه شد که این زبان، به زبان مشترک مسیحیان شرقی تبدیل شد؟
زبان سریانی یکی از شاخه‌های زبان آرامی است و زبان آرامی هم زیرمجموعه‌ زبان‌های سامی محسوب می‌شود و البته در میان زبان‌های سامی، ما با زبان‌های عربی و عبری آشناتر هستیم. آنچه که باعث شد زبان سریانی به زبان مشترک مسیحیان شرقی تبدیل شود این بود که در حدود قرن سوم میلادی کتاب‌های مقدس عهد عتیق و عهد جدید در شهر اِدِسا به زبان سریانی ترجمه شد. پیش از آن در میان مسیحیان شرق نیز مسیحیت با زبان یونانی رواج یافته بود.
 
از اساس هنگامی که در مورد مسیحیان شرق صحبت می‌کنیم، این شرق چه مناطقی را در بر می‌گیرد؟ به عبارت دیگر کدام مسیحیان زبان کتاب مقدسشان سریانی شد؟
طیف مسیحیانی که در سرزمین‌های سوریه، عراق، غرب ایران، فلسطین و مناطقی از این دست ساکن بوده‌اند، تحت تاثیر ترجمه کتاب مقدس به سریانی قرار گرفتند. در ایران و در زمان ساسانی، مسیحیانی که در غرب فلات ایران که شامل منطقه میان‌رودان نیز می‌شده ساکن بوده‌اند، تحت تاثیر زبان سریانی قرار گرفتند و در حال حاضر نیز ما بقایای این زبان را می‌توانیم بین مسیحیان آشوری ساکن در شمال غرب ایران و همچنین عراق و سوریه مشاهده کنیم.
 
چه شد که گذار از یونانی به سریانی صورت گرفت؟ آیا در این زمینه تحقیقی صورت گرفته است؟
پژوهشگران بسیاری درباره این موضوع تحقیق کرده‌اند. از جمله آقای سباستین براک، سریانی‌پژوه انگلیسی. ریشه این قضیه این بود که شهر ادسا که اکنون در جنوب ترکیه واقع شده است، خاستگاه اصلی زبان سریانی بود. این شهر ساختاری سامی در خود داشت. با وجودی که پس از فتوحات اسکندر یونانی‌مآبی یا هلنیسم بسیار رواج پیدا کرده بود، اما شهر ادسا در منابع کهن همواره به نام گهواره تمدن سامی شناخته شده است و منطقه‌ای بوده است که در برابر گسترش فرهنگ و زبان یونانی به نوعی مقاومت می‌کرده است. حفاری‌های باستان‌شناسی‌ای که در این منطقه صورت گرفته است نیز نشان می‌دهد که چه از نظر پوشش و چه از نظر زبان، اهالی ادسا حتی قبل از اینکه به آئین مسیحیت بگروند، از زبان سریانی استفاده می‌کرده‌اند. در همین شهر است که کتاب مقدس به زبان سریانی ترجمه می‌شود و اشتراک فرهنگی مردمان آرامی و مردمان سامی‌نژاد که در مناطقی که گفتیم ساکن بودند، باعث شد بستری فراهم شود تا زبان سریانی بتواند به سرعت رشد کند و جای زبان یونانی را بگیرد.
 
شهادت‌نامه‌نویسی چنان‌که خودتان هم در کتاب اشاره کرده‌اید سنتی مسیحی است و بیشتر و پیشتر در میان مسیحیانی که به یونانی کتابت می‌کرده‌‌اند رواج داشته است. حال این سوال پیش می‌آید که بروز شهادت‌نامه‌نویسی در زبان و فرهنگی دیگر، غیر از یونانی، چه میزان تفاوت در ساختار و جنس شهادت‌نامه‌نویسی پدید آورده است؟ آیا شهادت‌نامه‌های سریانی تفاوتی با شهادت‌نامه‌های یونانی دارند؟
شهادت‌نامه‌هایی که من در این کتاب ترجمه کرده‌ام، متعلق به مسیحیان قلمرو دولت ساسانی بوده است. این شهادت‌نامه‌ها از منظر اسلوب نگارشی و قالب متعلق به سنت شهادت‌نامه‌نویسی و قدیس‌نگاری است که خاستگاهش در زبان یونانی است اما از حیث اطلاعات جزئی‌ای که در این شهادت‌نامه‌ها آمده است، این آثار کاملاً برآمده از زندگانی مردمان مسیحی قلمرو دولت ساسانی است. بیشتر مدارکی که ما از منابع ساسانی داریم و حتی مدارکی که در زبان سریانی از این دوره موجود است، متعلق است به تواریخ شاهان و شرح جنگ‌ها و مواردی از این دست است، اما این شهادت‌نامه‌ها برای ما از پائین‌ترین سطوح جامعه اطلاعاتی فراهم می‌سازد و ما را با فرهنگ مردمان مسیحی ساکن در غرب قلمرو دولت ساسانی آشنا می‌کند. اعتقادات دینی آنان، سازکار ارتباط آنان با دولت ساسانی و... مجموعه اطلاعات ارزشمندی است که می‌توانیم در این شهادت‌نامه‌ها به آنها دست پیدا کنیم.
 
شما از منظر تاریخ به شهادت‌نامه‌های سریانی نگاه کرده‌اید و آنچه برای شما اهمیت داشته، این بوده است که چه اطلاعات تاریخی‌ای می‌توان از دل این شهادت‌نامه‌ها بیرون کشید. بر پایه این اطلاعات آیا می‌توانیم تصویری کلی از ساز و کار زندگی مسیحیان غرب فلات ایران در دوران ساسانی ارائه دهیم؟
به شکل کلی این شهادت‌نامه‌ها دید خوبی درباره رابطه مسیحیان با دولت ساسانی به ما ارائه می‌دهد. موضوع ارتباط مسیحیان با دولت ساسانی یکی از موضوعات محبوب در حوزه ساسانی‌پژوهی است که سالانه مقالات زیادی در موردش نوشته می‌شود اما متاسفانه منابع اصلی این حوزه پژوهشی چندان در دسترس پژوهشگرانی که به زبان فارسی تحقیق می‌کنند نبوده است. این کتاب می‌تواند به عنوان یک منبع اصلی، در چنین تحقیقاتی مورد توجه قرار بگیرد. از طریق این شهادت‌نامه‌ها ما می‌توانیم بفهمیم که پیش از جنگ‌های ایران و روم در زمان شاپور دوم، مسیحیان در کشور اوضاع خوبی داشته‌اند. این موضوع را می‌توان از مسیر برخی از شهادت‌نامه‌ها که در جلدهای بعدی همین کتاب منتشر خواهد شد آمده است. این شهادت‌نامه‌های برای پاسخ به پرسش‌هایی از این قبیل که آیا فشار ساسانیان بر مسیحیان خاستگاهی دینی داشته یا نه و همچنین نوع و میزان این فشار اطلاعات جالبی در اختیار پژوهشگران می‌گذارند. یکی از نکات جالبی که از این منابع به دست می‌آید این است که بسیاری از فشارهای ساسانیان بر اقلیت‌های مذهبی از قبیل مسیحیان و یهودیان، خاستگاه اقتصادی داشته است و این درست نیست که ما تصور کنیم فقط تعصبات مذهبی به چنان فشارهایی دامن می‌زده است. از دیگرجوانب ارتباط میان ساسانیان و مسیحیان که در این کتاب می‌توان شواهدی برای آن یافت، میزان فشاری است که بر مسیحیان وارد می‌شود. به عنوان مثال می‌توان فهمید که در زمان شاپور دوم مسیحیان استان‌های غربی قلمرو دولت ساسانی به شکل عام مورد آزار قرار می‌گرفته‌اند ولی هر چه به جلوتر می‌رویم این فشار محدودتر و هدفمندتر شده است. به شکلی که در زمان خسرو انوشیروان و بعد از آن ما می‌بینیم فقط مسیحیانی مورد آزار قرار می‌گرفته‌اند که از دین زرتشتی خارج شده و به دین مسیحیت ورود کرده‌اند. اطلاعات بسیار خوب دیگری که از این شهادت‌نامه‌ها می‌توان به دست آورد، اطلاعات مربوط به جغرافیای تاریخی است. این متون سرشار از اسامی شهرها، روستاها و منابع اداری دولت ساسانی است. در مورد سیستم اداری دولت ساسانی منابع کم است. این منابع در پیوند با دیگر منابع می‌توانند شناخت همه‌جانبه‌تری از وجوه مختلف دولت ساسانی به ما ارائه دهند.
 
در پیشگفتار کتاب گفته‌اید که تعدادی از متونی که در این مجموعه چهارجلدی که تاکنون جلد اولش منتشر شده، ارائه شده است، تاکنون حتی به زبان انگلیسی هم ترجمه نشده و ترجمه فارسی، اولین ترجمه متون است. سوالی که پیش می‌آِید این است که چرا پژوهشگران انگلیسی‌زبان به این متون کم‌توجه بوده‌اند و به سراغ ترجمه‌ همه‌جانبه آنها نرفته‌اند؟
اگر از منظر ساسانی‌پژوهی به این سوال بخواهیم بپردازیم، می‌توانیم بگوییم برای سال‌های سال این منابع، از اساس به عنوان منابعی در حوزه ساسانی‌پژوهی مورد توجه نبوده‌اند و اندک‌زمانی است که اهمیت پرداختن به آنها مسجل شده است. دیدگاه حاکم بر ساسانی‌پژوهشی یک دیدگاه ایران‌شناسانه بود که تنها به منابع زبان‌ فارسی میانه و منابع عربی و اسلامی توجه می‌کرد. پانزده تا بیست سال است که یک روش پژوهشی به نام «اواخر عهد باستان» مورد توجه قرار گرفته است و این روش پژوهشی فضای جدیدی را در حوزه ساسانی‌پژوهی گشوده است که از جمله توجه به متون سریانی، ارمنی، تلمودی و گرجی را نیز شامل می‌شود. پس به عبارت دیگر، تازه‌پا بودن پژوهش در این حوزه، دلیل توجه کمتر ساسانی‌پژوهان به این متون بوده است. چند سالی است که انتشارات گرجیاس در آمریکا مجموعه‌ای را به نام شهادت‌نامه‌های مسیحان ایران در عصر ساسانی راه انداخته است و چند شهادت‌نامه را به صورت تک‌جلد چاپ کرده است.
 
از منظر دیگر رشته‌های مرتبط با این حوزه چطور؟
از منظر مطالعات مسیحی یا مطالعات سریانی می‌توان گفت متاسفانه شرقی و ایرانی بودن مسیحیانی که این متون به آنها پرداخته‌اند، آنها را به حاشیه برده است. تمرکز مسیحی‌پژوهان روی مسیحیان امپراتوری روم بوده است و به همین زبان سریانی ما شهادت‌نامه‌هایی داریم که مسیحیان ساکن در امپراتوری روم آنها را نوشته‌اند و آنها به انگلیسی ترجمه شده‌اند. البته این دیدگاه هم در حال اصلاح است و زبان سریانی شرقی اندک اندک دارد مورد توجه قرار می‌گیرد.
 
کتاب از شما از این منظر برای من نویدبخش و جالب بود که در میان پژوهشگران پیشرو ایرانی در حوزه ساسانی‌پژوهی هم زبان رایج، زبان انگلیسی است. انتشار این کتاب به زبان فارسی برای من نمودی از این بود که آکادمی ایران نیز در حال فعالیت جدی و دست‌اول در حوزه‌های پژوهشی مرتبط با ایران است. شما وضعیت ساسانی‌پژوهی در آکادمی‌های ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من از اساس به عمد این کتاب را به فارسی نوشتم. با توجه به اینکه خیلی از این متون از اساس به انگلیسی هم ترجمه‌ای نداشت، این امکان وجود داشت که کتاب، در همان انتشارات گرجیاس که در سوال‌های پیشین به آن اشاره کردم، به زبان انگلیسی منتشر شود ولی من چه کتاب قبلی‌ام که ترجمه متنی سریانی با نام «رویدادنامه خوزستان» بود، چه این کتاب و چه کتاب‌های بعدی را تعمدا به زبان فارسی نوشته‌ام و خواهم نوشت. چرا که ما در حوزه پژوهشی ساسانی به زبان فارسی، دچار یک نقیصه بزرگ هستیم و آن فقدان ترجمه‌های خوب و دست‌اول از منابع دست‌اول مرتبط با تاریخ ساسانی از زبان‌های مختلفی از قبیل یونانی، گرجی، ارمنی، سریانی و... به زبان فارسی است و تا زمانی که ترجمه‌های خوب و انتقادی و ویرایش‌های خوب از این منابع به زبان فارسی موجود نباشد، ما از نظر آکادمیک نسبت به غربی‌ها عقب خواهیم بود. ما باید پایه‌های منبع‌شناختی‌مان را قوی کنیم. ترجمه‌های دست‌اول از متون کهن به زبان فارسی ارائه دهیم و این ترجمه‌ها نیز انتقادی و قابل استناد باشند. در آن حالت امکان ارائه تحقیقات قابل توجه به زبان فارسی فراهم خواهد شد. تلاش من این بود که در این مسیر گام بردارم. حتی لازم است که در آکادمی‌های ایران کرسی‌هایی در حوزه مطالعات زبان یونانی، زبان گرجی و... بر پا شود تا بتوانیم به صورت میان‌رشته‌ای مطالعات ساسانی را تقویت کنیم.


 
شهادت‌نامه‌های سریانی فراتر از ارزش تاریخی‌شان از منظر ادبی چه میزان واجد ارزش هستند؟ به عنوان متونی روایی اگر به آنها بخواهیم نگاه کنیم، ارزیابی شما درباره آنها چیست؟
از اساس این متون از آنجا که در سنت قدیس‌نگاری قرار می‌گیرند، وجه روایی‌شان بر وجه تاریخی‌شان غالب است. نویسندگان این متون قصد تاریخ‌نگاری نداشته‌اند، او قصد داشته است یک داستان را در قالب نبرد خیر و شر و با یک مضمون پندآموز به مخاطب خود ارائه دهد. به این ترتیب می‌توان گفت این متون بیشتر داستانی و روایی هستند و از این منظر پراهمیت. اما این داستانی بودن، دلیلی بر این نیست که این متون ارزش تاریخی ندارند. همان‌طور که در همین گفت‌وگو هم جوانبی از ارزش تاریخی این متون را برشمردم. از نظر ارزش ادبی، این متون در کنار متون دیگر باقی‌مانده از زبان سریانی شرقی، گنجینه‌ای غنی از منظر ادبی برای این زبان فراهم ساخته‌اند. متاسفانه ادبیات سریانی شرقی پس از حمله مغولان دچار زوال شد. این متون در دورانی نوشته شده‌اند که به عصر طلایی ادبیات سریانی معروف است و به گمان من این متون نیز در زمان نگارش خود از حیث ادبی واجد ارزش بسیاری بوده‌اند.
 
سه جلد بعدی این اثر چه زمانی منتشر خواهد شد؟
جلد دوم مجموعه باز هم متعلق است به شهادت‌نامه‌های دوران شاپور دوم. جدولی در پایان کتاب هست که من مشخصات شهادت‌نامه‌ها را در آنها نوشته‌ام. تهداد آنها حدود شصت شهادت‌نامه است و بیشترشان متعلق به دوران شاپور دوم است. ترجمه متن شهادت‌نامه‌هایی که در جلد دوم خواهد آمد انجام شده و من در حال نوشتن تعلیقات هستم. جلد سوم مجموعه به شهادت‌نامه‌های زمان یزدگرد اول تا زمان سلطنت پیروز اختصاص دارد و جلد چهارم هم به شهادت‌نامه‌های زمان خسرو انوشیروان. فکر می‌کنم جلد دوم را تا پایان امسال به ناشر تحویل بدهم و جلد سوم و چهارم هم طی دو سه سال آینده آماده شوند.
 
 
 

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سادات ۲۰:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۹
    با سلام وادب جناب آقای ابوالفتحی کمال تشکر را ازجنابعالی به سبب تهیه این گزارش دارم و بسیار جالب است بخصوص برای اهل فن تاریخ و باستانشناسی. مکاتبه و تماس با جناب امیری وتبادل اطلاعات باایشان ازچه طریقی ممکن است اگر ایمیل یا شماره تماسی از ایشان بتوانید برای من ارسال نمایید بسیارممنون میشوم من ایمیل خود را باپیام فرستاده ام باتشکر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها