هادی خانیکی در نشست نقد و بررسی کتاب «بینالمللی سازی آموزش عالی»:
روایت این کتاب تصلب ساختاری و بروکراسی دستوری آموزش عالی است
هادی خانیکی گفت: بروکراسی مانند بختک خود را روی بینالمللی سازی آموزش عالی انداخته و یکی از ویژگیهای کتاب نشان دادن بروکراسی اداری و تصلب ساختاری است به عبارتی دیگر روایت این کتاب تصلب ساختاری و بروکراسی آشفته و دستوری است.
قنبری در ابتدای این نشست با بیان اینکه این کتاب محصول یک تجربه زیسته پانزده ساله در منطقه شرق آسیاست که براساس بازههای زمانی به سه دسته تقسیم میشود گفت: این کتاب از منظر حکمرانی آموزش عالی بوده و درباره آن این سوال مطرح است که اگر بخواهیم آموزش عالی بینالمللی داشته باشیم چه راهکارها و چالشهایی داریم. بر مبنای همین رویکرد کتاب را در پنج فصل تدوین کردم؛ فصل اول کلیات است که به تعاریفی از بینالمللی سازی آموزش عالی میپردازد. همچنین در کتاب به تحولاتی که در دو دهه در شرق آسیا اتفاق افتاده است پرداخته شده و در نهایت به چند انگیزه بینالمللی سازی اشاره شده است.
وی در ادامه با بیان اینکه رویکرد کتاب بینالمللی سازی در خانه است گفت: به دلیل شرایط حاکم بر سیاست بینالمللی کشور شرایط خیلی عادی و نرمال نیست و در این زمینه دو دسته چالش داریم؛ یکی چالشهای ساختاری و دیگری چالشهای فنی و ارتباطی.
قنبری افزود: در فصل دوم و سوم به چالشهای ساختاری پرداختم و در این فصول بررسی میشود که اگر نهادهای سیاست گذار بخواهند به بینالمللی سازی بپردازند چه راهکارها و استراتژیهایی باید در نظر داشته باشند. در فصل سوم بر اساس هرم وارونه به نقشهای مسئولان و مدیران دانشگاه در این چالشها پرداخته شده است، در این فصل 13 استراتژی و راهکار ارائه میشود. فصل چهارم ارجاعی به فصل دوم است چون مخاطب ما اعضای هیئت علمیاند و بیان میشود که اگر این اعضا بخواهند نقش موثری ایفا کنند چگونه میتوانند تاثیرگذار باشند.
به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، اگر نظام آموزش عالی بخواهد از سمت سیاستگذاری در بینالمللی سازی به سمت بدنه دانشگاهی شیفت کند با چالشهای بسیار زیادی مواجه است. در سراسر کتاب با آمارهای روشن بیان کردم که محصول بینالمللی سازی همین قشر یعنی بدنه دانشگاهی است. فصل پنجم را به کشور مالزی اختصاص دادم و بیان کردم که رشد مالزی به یک قطب آموزش عالی خود به خود اتفاق نیافتاده بلکه براساس برنامهریزی خاصی بوده است.
فیروزه اصغری عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم دیگر سخنران این نشست در ابتدا با اشاره به نکات مثبت کتاب گفت: کتاب به ادبیات این حوزه کمک کرده هرچند این ادبیات در جهان بسیار گسترده است اما در ایران دچار یک خلاء است. همچنین تسلط نویسنده به آموزش عالی و بینالمللی سازی در سراسر کتاب مشهود است. از سوی دیگر کتاب انبوهی از اطلاعات را به مخاطب میدهد و نویسنده موضوعات را به صورت منسجمی آورده است.
وی افزود: بزرگترین مشکل کتاب این است که عنوان کتاب و عناوین فصلها با محتوی اثر ارتباط چندانی ندارد. انتظار میرود که مفاهیم کتاب در سطح ایران ارائه شوند اما نشده است. در ادامه مولف بلافاصله به سراغ چالشها و استراتژیها بر اساس هرم وارونه نقشها و مسئولیتها رفته است. در فصل دوم هم عنوان «استراتژیهای بین المللی سازی» انتخاب شده که نگاه آسیب شناسانه نویسنده به موضوع در آن پراکنده است. البته این شاید به دلیل زیادی حجم اطلاعات بوده باشد که دسته بندی را سخت میکند.
به گفته اصغری، در فصل چهارم کتاب انسجام بهتری صورت گرفته چراکه تمرکز بر فرد بوده و شاید میتوانست موضوعات آن در فصل اول بیاید و یک فصل مجزا به آن اختصاص پیدا نکند. فصل پنجم ریتم کتاب را به هم زده چون کشور مالزی به صورت موردی در آن بررسی شده و بیشتر به فرایند جذب دانشجو و بینالمللی سازی پرداخته شده است.
این مدرس دانشگاع خطاب به مولف کتاب گفت: شاید میتوانستید یک کار مطالعاتی بسیار ارزشمند داشته باشید چون ما از نظر موردی نیازمند یک کار جدی بودیم که وضعیت ایران چگونه است؟ و بعد میتوانستید آن را با مالزی مقایسه کنید. بسیاری از تجارب در کتاب آمده است که شاید نخواستهاید برخی از آنها را حذف کنید و این به کتاب ضربه زده و مخاطب در آن گم میشود.
هادی خانیکی با بیان اینکه نویسنده از فلسفه وارد ارتباطات شده در نتیجه فهم فلسفی از ارتباطات داشته گفت: یکی از حرفهای اصلی این کتاب بروکراسی است که مانند بختک خود را روی بین المللی سازی انداخته است. روح کلی این کتاب که فصل اول به آن پرداخته طرح بین المللی سازی به مثابه یک ضرورت و نه انتخاب است. چون ما در عصر ارتباطات و کرونایی شدن نیازمند به بین المللی شدن هستیم.
وی در ادامه افزود: این کتاب به ما میگوید که فهم ما از بینالمللی شدن خیلی محدود است. کتاب هرچند نشان میدهد که از نظر کمی وضعیت خوبی داریم اما از نظر کیفی وضعیت خوبی نداریم و جدول صفحه 20 این فاصله را نشان میدهد که ما بیشتر به کمیت توجه کردهایم تا کیفیت. نخستین ویژگی کتاب پرداختن به ابعاد دانشجویی و استفاده از ظرفیتهای دانشجویی در این موضوع است. دومین ویژگی آن این است که به ضرورتهای بین المللی شدن فقط در حوزه آکادمیک اشاره نمیکند بلکه به ضرورتهای سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی در فصل اول اشاره میکند.
خانیکی با بیان اینکه بعد از انقلاب مقدار کمی به دیپلماسی علمی پرداخته شده است افزود: اقتصاد بین المللی سازی آموزش عالی یکی از مهمترین مسائلی است که کتاب به آن میپردازد. ویژگی دیگر کتاب نشان دادن بروکراسی اداری و تصلب ساختاری است و اگر بخواهیم روایتی برای این کتاب داشته باشیم، روایت تصلب ساختاری و بروکراسی آشفته و دستوری است که به دلایلی بین سطوح یک و دو پخش شده است و حتما سایهاش را به سطح سه میاندازد.
به گفته وی، ویژگی چهارم کتاب این است که به مسئله انتزاعی پرداخته نشده چون نویسنده دانشجو بوده و استاد شده و بعد رایزن علمی بوده بنابراین همه این تجارب را بیان کرده است. پیشنهادم هم به پژوهشکده این است که این کار را دنبال کند. کتاب با نگاه عاملیت ـ ساختار تدوین شده اما از آنجایی که نگاه به ساختار سخت است به عاملیت متمرکز شده است. چون ورود به ساختارها سخت تر است در نتیجه انتظار داریم به سطح دوم بیشتر پرداخته شده است.
خانیکی یادآور شد: ویژگی هفتم کتاب آمارهای به روز و تکمیلی است مانند مقایسههایی که در اثر آمده و از ویژگیهای ممتاز این کتاب است. کتاب خواندنی و مفید است و در سطح شناخت سیاست و سیاستگذاری قابل تامل است. در چاپهای بعدی کتاب میتواند فصل ششمی اضافه شود که چالشهای مواجه با سیاستگذاری در آن بیاید. دانشگاههای ما ترکیبی از نسلهای مختلف است که خود یک فرصت است و در جاهایی هم تهدید است همچنین عنوان کتاب گویای محتوی نیست.
علی خورسندی طاسکوه دیگر سخنران این نشست با بیان اینکه کتاب مسئله محور است توضیح داد: این اثر مزایای مثبتی دارد که میتوان آن را به دیگران معرفی کرد و مهمترین بخش آن هم تجارب زیسته نویسنده است اما نکاتی هم وجود دارد که شاید دلیلش این بوده که حوزه تخصصی نویسنده آموزش عالی نبوده است.
وی افزود: مشکل ما افراد نیستند بلکه نهادهایی است که در صفحه 61 کتاب به آن اشاره شده است یعنی مشکل ما همان خودآگاه آموزش عالی است و به نظرم نباید در این باره در لفافه سخن گفت بلکه باید شفاف سازی کرد. مثلا اگر یک دانشجو بخواهد به کشور بیاید نهاد باید نظر بدهد که بسیار بروکراسی سختی است. در برخی از بخشهای کتاب بین المللی شدن در خانه یک استراتژی است که با برخی از مفاهیم دیگر قاطی شده است.
خورسندی یادآور شد: در کاربرد واژگان دقت کافی نشده است درصورتی که بسیار باید تکنیکال بود مثلا استراتژی با راهبرد چه تفاوتی دارد که هر دو در کتاب به کار رفته است؟ بخش مهمی از بینالمللی شدن در ایران به بدنه دانشگاه برمیگردد بسیاری از استادان توانایی ارائه به زبانهای خارجی را ندارند. اما منصفانه باید بگوییم که این چالش بین المللی شدن دانشگاه نیست. در چند جای کتاب نیز به تولیدات علمی ایران اشاره شده است، واقعا تولیدات کجاست؟ آیا اینکه ما در بحث تقلب علمی یکی از بالاترین رتبهها را در جهان داریم جز تولیدات علمی محسوب میشود؟ وجه ترجمهای کتاب بسیار بالاست درصورتیکه شما یک ارجاع به آثار داخلی ندادهاید بنابراین کم لطفی به ادبیات زبان فارسی مشهود است.
نظر شما