راههای دیگری نیز برای طراحی وجود دارد. یکی از این راهها، استفاده از طراحی به منزله وسیلهای است برای گمانهورزی درباره اینکه اشیاء چگونه میتوانستند باشند؛ به بیان دیگر، همان طراحی گمانی. این شکل از طراحی بر تخیل استوار است و هدف آن گشودن دیدگاههای جدید درباره چیزهایی است که گاه مشکلات شرور خوانده میشوند و همچنین ایجاد فضاهایی برای بحث و تبادلنظر درباره راههای جایگزین زندگی و برانگیختن و تشویق جریان آزاد تخیل مردم است.
کتاب «طراحی گمانی: طراحی، تخیل و رویاپردازی اجتماعی» اثر مشترک آنتونی دان؛ استاد و رئیس طراحی تعامل در کالج سلطنتی هنر در لندن و فیونا رِیبی، بهتازگی با ترجمه مشترک مهدی مقیمی و سجاد شفیعیفر در ایران چاپ و منتشر شده است.
ایدههای کتاب حاضر در 9 فصل با عنوانهای «فراتر از طراحی بنیادی؟»، «نقشهای از ناواقعیت»، «طراحی بهعنوان نقد»، «غولهای مصرف: بزرگ، کامل، واگیردار»، «یک زمین بازی روشمند: دنیاهای داستانی و تجربههای فکری»، «داستانهای مادی: دعوتی به باورپذیری»، «زیباییشناسی ناواقعیت»، «میان واقعیت و ناممکن» و «طراحی گمانی»، از یک وضعیت کلی درباره چیستی طراحی مفهومی و سپس استفاده از آن بهعنوان یک رسانه انتقادی برای کاوش در پیامدهای پیشرفتهای جدید در علم و فناوری تا زیباییشناسی طراحیهای گمانی، حرکت میکند و با کاوش درباره انگاره «طراحی گمانی» و طراحی بهعنوان سرعتدهنده رویاپردازی اجتماعی پایان مییابد.
آنتونی دان در مقدمهای بر ترجمه فارسی کتابش نوشته است: «نوشتن درباره آموزش طراحی در زمانی که مغربزمین شاهد پیکربندی مجدد روابط قدرت در جغرافیای سیاسی و گرایش به ملیگرایی دروننگر، بازاری شدنِ تقریبا همه جنبههای زندگی ازجمله آموزش، افزایش ناپایداری و پرسشهای زیستمحیطی و پیدایش گسستهای بزرگ در سامانههای سیاسی و اقتصادیای هستیم که با وجود ایجاد ثروتی عظیم در توزیع عادلانه آن موفق نبودهاند، خوشبین بودن دشوار است. ولی من تلاشم را خواهم کرد.
اگر فقط لحظهای میتوانستیم رویکردهای آزموده طراحی غربی، همان رویکردهایی که در قرن بیستم طراحی و ساخته شدند و در تلاشند خود را با واقعیتهای قرن بیستویکم تطبیق دهند، را کنار بگذاریم، جستجو برای جایگزین این رویکرد از کجا ممکن بود آغاز شود؟ بهنظر من، این کار میباید از «انگاره واقعیت» شروع شود، یا به بیان دقیقتر، از «واقعیت کنونی»، از اینکه آموزش طراحی غربی بهویژه در رابطه با فناوریهای نوظهور، چگونه با این واقعیت روبهرو میشود... کاری که طراحی خوب انجام میدهد، ملموس کردن انگارهها، آرمانها، طرز فکرها و جهانبینیهاست که همگی از طریق اشیاء زندگی روزمره بیان میشوند.»
ردپای طراحی گمانی در داستانهای مارگارت اتوود
«رمانهای مارگارت اتوود، علاوه بر اینکه آثار ادبی برجستهای هستند، داستانهایی در مورد انگارهها نیز هستند. داستان اوریکس و کریک، در دنیایی پساآخرالزمانی میگذرد که با حیوانات و موجوداتی با ژنتیک دستکاری شده، اِشغال شده است. این موجودات به دلیل نیازها و با جامعهای خوگرفته به بهرهبرداریهای تجاری از زندگی، پدید آمدهاند. برای مثال، پیگونها برای تولید اندامهای پیوندی انسانی،پرورش داده میشدهاند. اوریکس و کریک، بسیار شبیه به روندی است که در آن ممکن است پروژههای طراحی گمانی شکل بگیرند. تمام اختراعات او بر پایه تحقیقاتی واقعی شکل گرفتهاند که در قالب محصولات تجاری-تخیلی، اما نه خیلی دور از ذهن برونیابی شدهاند. دنیایی که او خلق میکند، مانند داستانی هشدارآمیز عمل میکند که ریشه در ترکیب زیستفناوری با سیستم بازار آزادی دارد که با خواستههای انسانی هدایت میشود، جایی که فقط نیازهای انسانی ارزش دارند. برخلاف بسیاری از نویسندگان داستانها علمی-تخیلی، اتوود بیشتر به جامعه، فرهنگ و پیامدهای اخلاقی علم و فناوری علاقه دارد تا خود فناوری. او در برابر عنوان داستان علمی-تخیلی بر روی آثارش، مقاومت میکند و عنوان ادبیات گمانی را ترجیح میدهد.»
میان واقعیت و ناممکن
«طراحیهای گمانی به انتشار و تعامل با مخاطبان عام یا متخصص وابسته هستند. آنها طراحی میشوند تا به گردش درآیند. طراحیها در واقع شبکههای معمول، نمایشگاهها، نشریات، مطبوعات و اینترنت هستند. هر کانال یا رسانه، مسائل خود را درباره دسترسی، نخبهگرایی، عوامگرایی، کمال، مخاطبان و نظایر آنها خلق میکند. این نیاز به انتشار، به معنای لزوم برانگیختن طراحیهای گمانی است، اما این خطر وجود دارد که در حد تمثیلهایی بصری برای انتقال ایده باقی بمانند. بهترین طراحیهای گمانی، کارکردی بیش از انتقال دارند؛ آنها کاربردها، تعاملات و رفتارهای ممکنی را ارائه میدهند که همیشه در یک نگاه آشکار نیستند.»
تخیل راه ورود ما به انتزاع است
«برای ما، این یکی از مزیتهای طراحی بر هنر در ارتباط با فناوری است که طراحی میتواند پیشرفتهای جدید فناوری را به موقعیتهای روزمره تخیلی، ولی باورپذیر بکشاند تا بتوانیم نتایج ممکن را پیش از اتفاق افتادن بکاویم. طراحی میتواند اینکار را با هوشمندی، بذلهگویی و بصیرت انجام دهد... گمانورزی مبتنی بر تخیل، به معنای واقعی کلمه توانایی تخیل دنیاهای دیگر و جایگزین است. در کتاب «چیزهایی چون رویا»، کیث اوتلی مینویسد: «تخیل راه ورود ما به انتزاع است که شامل ریاضیات نیز میشود. ما قابلیت پذیرش و درک جایگزینها را پیدا میکنیم، از اینرو میتوانیم ارزیابی کنیم. قابلیت تفکر در مورد آیندهها و نتایج را بهدست میآوریم. یعنی مهارت برنامهریزی، بنابراین قابلیت تفکر اخلاقی نیز ممکن میشود.» شیوههای تخیل بسیاری وجود دارد؛ تخیلهای تاریک، اصیل، اجتماعی، خلاق و ریاضی. همچنین انواع تخیل حرفهای نیز وجود دارد مثل تخیل علمی، فناورانه، هنری، اجتماعی و البته موردی که بسیار مورد علاقه ماست، تخیل طراحانه.»
نخستین چاپ کتاب «طراحی گمانی: طراحی، تخیل و رویاپردازی اجتماعی» در 256 صفحه با شمارگان 300 نسخه به بهای 65 هزار تومان از سوی انتشارات کتاب وارش راهی بازار نشر شده است.
نظر شما